این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
دامادی مجری اعجوبه ها یک سال بعد از فوت زن و بچه اش ! / خودش چی نوشت !
حامد سلطانی مجری برنامه اعجوبه ها که خرداد 1401 همسر و فرزند خردسالش را از دست داده بود دوباره ازدواج کرد.
حامد سلطانی /حامد سلطانی بازیگر/ حامد سلطانی عکس /حامد سلطانی بیو گرافی / حامد سلطانی مجری
13خرداد ۱۴۰۱ مسئول امور پایگاه فوریتهای پزشکی شهرستان خوروبیابانک گفت: همسر و فرزند “حامد سلطانی” مجری برنامه تلویزیون در حادثه رانندگی جان باختند.
رضا رحمت افزود: در این حادثه که ساعت چهار و ۱۰ دقیقه صبح امروز در کیلومتر ۶۵ محور خور به طبس رخ داد، همسر ۳۳ ساله و فرزند پسر یک و نیم ساله “حامد سلطانی” مجری تلویزیون و برنامه اعجوبه ها در دم جان باختند.
مجری مشهور صداوسیما دوباره ازدواج کرد
در این متن آمده:
یا رفیق…
توی همهی یک سال و اندیِ گذشته، هیچوقت به اندازهی امروز یک جرعه نفسِ راحت از گلویم پایین نرفته بود…
جای زخمهای روی تنمان میسوخت و استخوانمان ترک برداشته بود!
قلبمان گاهی تند میزد و گاهی آرامتر از آنی که باید…
گاهی یک چیزی مثلِ توپِ تنیس توی سَرَم این طرف و آن طرف میرفت و تب، مهمانِ ناخواندهی لحظههای ناخوشیمان بود!
نه فقط من، نه فقط همسفرِ هشت سالهی زندگیام، نه فقط پدر و مادرهایمان، همه!
هر کسی که سهمی از دلتنگی داشت، میدید، میسوخت، درد میکشید، تب میکرد و…
سخت است لبت به خنده وا شود ولی ترکهای دلت را کسی نبیند…
همهی این روزها و همیشه و تا بوده، دستِ حضرتِ خدا روی شانهمان حس میشد و میشود؛
حالا هم…
چند صباحی است که صحبت از طبیب در میان است…
نشسته و دارد یکی یکی نسخه میپیچد برای دلمان؛
یکی یکی چیدنِ آجرهای تکهپارهی دیوارِ دلِ ما، صبرِ بسیار میخواهد و همتِ بلند و دلِ دریایی، اما به لطفِ خدا هرچه که باید باشد، هست…
دل دادیم به دلِ تقدیر و قسمت، دستمان را گذاشتیم توی دستِ هم تا از نو بسازیم خانهای را که به مصلحتِ معمارِ هستی، محتاجِ مرمت بوده و چه مبارکسحری است در پیشگاه حضرتِ خورشید که امید به نورپاشیاش در لحظهلحظهی زندگیمان، دوای هر ناامیدی است…
جمعمان جمع است در این صحن و سرای پر از عطرِ بهشت؛ گمانم همهی کسانی که باید باشند هستند، حتی پدر و مادری که دلشان اقیانوسِ محبت است: حاج محمود صفری و اهلِ خانهاش، حتی بابای شهیدی که تک دخترش حالا عروسِ خانهی ماست، و حتی…
دلمان قرص است به لطفِ حضرتِ محبوب، چشممان به دعاهای شما و شاکریم که همسفرِ کوچکمان هم این روزها شیرینتر میخندد…
ما؛ حالا یک خانوادهی سه نفرهایم!
خوش آمدی طبیبِ ما…
حواست به بچه ات باشد، شدید