پسر یک پزشک عامل جنایت در پمپ بنزین رسالت تهران + جزییات تلخ
حوادث رکنا : پسر نوجوان که در جریان درگیری در پمپ بنزین رسالت مرتکب قتل شد پای میز محاکمه ابراز پشیمانی کرد.
قتل پمپ بنزین رسالت مرداد 99 رخ داد.در جریان قتل پمپ بنزین رسالت یک جوان کشته شد.در قتل پمپ بنزین رسالت مقتول و متهم همدیگر را می شناختند.در قتل پمپ بنزین رسالت متهم به قتل زیر 18 سال است.متهم قتل پمپ بنزین رسالت در دادگاه کیفریپای میز محاکمه رفت.
به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، مرداد ماه سال 99 رسیدگی به پرونده قتل یک جوان در جریان درگیری پمپ بنزین رسالت در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت.
گزارش اولیه حاکی از آن بود که راننده یک خودرو با راننده خودرو دیگر به دلیل چشم در چشم شدن درگیر شده و یکی از آنها به نام پوریا با چاقو ضربه ای به دیگری زده و از محل درگیری دور می شود.
ساعتی بعد فرد مضروب در بیمارستان جان خود را از دست داد.ماموران پلیس در اولین قدم برای دستگیری متهم فیلم دوربین های مدار بسته محل درگیری را بازبینی کردند و با شناسایی شماره پلاک خودرو،اقدام به دستگیری متهم کردند.
متهم به نام پوریا که در زمان وقوع قتل تنها 17 سال داشت،در اولین مواجهه با پلیس به قتل اعتراف کرد و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
عامل قتل پمپ بنزین رسالت اظهار پشیمانی کرد
روز گذشته متهم برای دفاع پای میز محاکمه رفت و بعد از تفهیم اتهام در دفاع از خود گفت:«اتهامم را قبول دارم اما قصد قتل نداشتم و آن روز به دلیل مصرف مخدر گل در حال خودم نبودم.»
متهم در توضیح روز حادثه گفت:«مقتول را نمی شناختم.اما او قبلا چند بار با دوستانم در محل درگیری لفظی پیدا کرده بود.آن شب با دو تا از دوستانم و دوست دخترم در ماشین بودیم که با مقتول و دوستانش درگیر شدیم.این درگیری به خاطر حضور دوست دخترم نبود اما حضورش بی تاثیر هم نبود و باعث شد درگیری جلوی او باعث شود بیشتر تحریک شوم.آن روز در کل کل هنگام رانندگی ما به هم فحاشی کردیم و من از اینکه جلوی دوست دخترم این اتفاق افتاد ناراحت بودم.وقتی می خواستیم از پمپ بنزین بیرون بیاییم،مقتول و دوستانش جلوی خروجی ایستاده بودند.آنها چوب و چاقو داشتند.چاقوی یکی از دوستانم هم در ماشین من بود که آن را برداشتم و با آنها درگیر شدم.دوستانم ترسیدند و جلو نیامدند.من ضربه ای زدم که بعدا فهمیدم به قلب مقتول خورده بود و باعث فوت او شد.»
پوریا در دفاع آخر خود گفت:«خیلی پشیمانم و هر شب برای مقتول نماز می خوانم.تقاضای تخفیف در مجازات دارم.»
عامل قتل پمپ بنزین فرزند یک پزشک است
بعد از جلسه دادگاه متهم دو دستش را روبروی مامور زندان گرفت و آماده است بر دستش دستبند بزنند تا به کانون اصلاح و تربیت برگردد.اما قبل از آن دقایقی با او گفتگو می کنم.این در حالی است که دوستان دوران کودکی پوریا به همراه خانواده اش به دادگاه آمده اند تا دقایقی با او دیدار داشته باشند.
حدود یک سال زندگی در زندان از تو چه انسانی ساخته؟
روزهای خیلی سختی سپری کرده ام.باورم نمی شود باعث مرگ یک انسان شده باشم.اما به خاطر پدر و مادرم سعی می کنم درس بخوانم که بیشتر از این از من ناامید نشوند.در رشته حقوق قبول شدم و زبان هم می خوانم.مادر من پزشک است و همیشه دوست داشت من درس بخوانم اما من الان می دانم که احتمال اینکه یک سابقه دار بتواند وکیل شود خیلی کم است ولی باز به خاطر پدر و مادرم درس می خوانم.
چه شد که فرزند یک پزشک متهم به قتل شد؟
مدتی بود روحیه من به هم ریخته بود.تک فرزند هستم و پدر و مادرم درگیر کار بودند.حس می کردم کسی را ندارم که با او حرف بزنم تا من را درک کند.برای همین دلم نمی خواست زیاد در خانه بمانم و رابطه ام با پدر و مادرم سرد شده بود.بیشتر وقتم را بیرون از خانه می گذراندم و همین باعث شد با افرادی که طرز فکر درستی نداشتند دوست شوم و به مصرف مخدر گل رو آوردم.تا اینکه این اتفاق افتاد وسرم به سنگ خورد.
الان در زندان به چه چیز بیشتر از هر چیزی فکر می کنی؟
به حال دل مادر خودم و مادر مقتول فکر می کنم.دلم برای هردوی آنها می سوزد و می دانم چه غم بزرگی به دل آنها ریختم!
ارسال نظر