چطور هیجانات مان را کنترل کنیم؟
سلامت رکنا : کنترل هیجانات به این معنا نیست که وقتی از عصبانیت برافروختهاید، لبخند بزنید و آن را فراموش کنید.
هیجان و احساسات میتوانند نقش بسیار مهمی در واکنشها و رفتارهای ما داشته باشند اما متاسفانه هیچگاه آموزش نمیبینیم که چطور هیجانات و احساسات خود را بشناسیم و آن را کنترل کنیم.
به گزارش رکنا ، درحقیقت ما هیچگاه بهطور رسمی برای این کار آموزش نمیبینیم بلکه به شکل ناخودآگاه رفتار دیگران (بخصوص اطرافیان نزدیک) را تقلید میکنیم. همین است که پدران عصبی احتمالا پسران عصبی خواهند داشت؛ چرا که رفتارهای والدین و اطرافیان نزدیک به وسیله کودکان تقلید میشود.
اگر طبق هیجانات و احساسات خود زندگی کنیم احتمالا آنقدر زندگی پیچیده و آشفتهای خواهیم داشت که تحمل آن غیرممکن خواهد بود. پس لازم است عنان هیجانات خود را به دست گرفته و زندگی بهتری برای خود بسازیم.
آرامش بخرید
مهربانی و نوع دوستی را در خود افزایش دهید؛ چراکه به شما کمک میکند حجم نگرانی و احساسات منفی را در خود کاهش دهید. اگر به هر دلیلی از دیگران آزردهاید سعی کنید آنها را ببخشید و اجازه ندهید نفرت از دیگران درون شما را پر کند. اشتباههای دیگران را بپذیرید و از آن بگذرید. دوستی با دیگران و مهربانی با هستی (تمام هستی از جمله انسانها، طبیعت، حیوانات) رفته رفته آرامشی به شما میدهد که سرمنشأ مدیریت و کنترل احساستان خواهد شد.
مدیریت هیجان یعنی چه و چرا لازم است؟
مرکز احساسات در بدن، مغز است، مغز غالبا در برابر احساسات به گونهای فرمان میدهد که نیاز به زنده ماندن را تامین کند: یک پاسخ سر راست اما بسیار قدرتمند مثل فرار، جنگ، فریاد زدن یا گریه کردن. تمام این رفتارها میخواهند ما را از تهدیدها و خطرها محافظت کنند و به شکل ابتدایی آن بروز مییابند. به علاوه احساسات بهشدت با حافظه و تجربه پیوند دارد؛ اگر قبلا اتفاق بدی برای شما رخ داده باشد احتمالا پاسخ عاطفی شما به آن محرک قوی خواهد بود.
درحقیقت پاسخ عاطفی شما لزوما ربطی به استدلال یا وضعیت فعلی شما ندارد اما میتوانید با استدلال و آگاهی این واکنشها را تحت فرمان گرفته و بر آنها غلبه کنید. توانایی پذیرش و کنترل موفقیتآمیز هیجانات و احساسات در خود (یا گاهی در دیگران)، بهعنوان مدیریت هیجان شناخته میشود. به عبارت سادهتر، مهارت مدیریت هیجانات، یعنی توانایی تسلط بر احساسات و هیجانات. اساسا مدیریت هیجان لازم و مهم است؛ چراکه زندگی ما مملو از احساسات و هیجانات مختلف است که باید بتوانیم از پس آنها برآییم.
اساسا تصمیماتی که صرفا براساس احساسات و هیجانی باشد، از مسیر تعادل و منطق دور خواهد بود و راه به ناکجاآباد دارد. پس باید مهارت کنترل هیجان را در خود تمرین کرده و اجازه دهیم عقل و احساس به شکل متعادل عمل کند.
احساسات خود را بشناسید
اقدامات زیادی وجود دارند که به شما کمک میکند هیجانات خود را مدیریت کنید، بسیاری از این اقدامات کلی هستند اما چند روشی را که در ادامه میآید، امتحان کنید؛ چون بیشترین کارایی را دارند. اصولا احساسات و هیجانات اساسا در هر انسانی وجود دارند و تقریبا هیچ روزی نیست که حداقل یک احساس را تجربه نکنیم. شناخت احساسات و هیجانات در خود و همچنین دیگران، شاه کلید کنترل آن است. از خود بپرسید چه احساسی دارم؟ سپس نشانههای هیجانی را در خود بررسی کنید تا از احساس درونی خود مطلع شوید.
مثلا وقتی ضربان قلب شما بالا میرود، بدنتان داغ میشود، برافروخته میشوید و میل به فریاد زدن دارید، عصبانیت را تجربه میکنید. معمولا با کمی جستوجو در خود میتوانید نشانه هیجانات مختلف را بشناسید اما اگر نیاز به کمک دارید بهتر است در این باره سرچ کنید یا از یک روانشناس مشورت بگیرید. شناسایی هیجانات در دیگران هم با مشاهده آنچه میگویند، رفتار میکنند یا زبان بدن آنها امکانپذیر است. بسیاری از ما دوست نداریم درباره احساسات خود صحبت کنیم، پس درک زبان بدن و مشاهده رفتار افراد برای شناخت احساسات آنها مهمتر از گفتههای آنهاست.
خود را به چالش بطلبید
به دنبال دلیل هیجان یا احساس خود باشید تا بتوانید آن را تغییر دهید. از خود بپرسید الان چه احساسی دارم؟ چرا این احساس را دارم؟ چه کاری باید انجام دهم؟ آیا این کار با شخصیت و ارزشهای من همخوانی دارد؟ این کار چه تاثیری بر من و اطرافیانم خواهد داشت؟ آیا انجام این رفتار مشکلم را حل خواهد کرد؟ اگر نه، چه رفتاری مناسبتر است؟ آیا کسی هست که در این باره با او مشورت کنم؟ این مراحل به شما کمک میکند تا قبل از واکنشی که صرفا احساسی و هیجانی باشد، از عقل و منطق خود هم کمک بگیرید.
فعال باشید
ورزش و فعالیت بدنی به شما کمک میکند احساس بهتری داشته باشید. درحقیقت ورزش کردن سیستم پاداش و لذت مغز را در شما فعال میکند و کمک میکند سالمتر و بهتر زندگی کنید. توصیه میکنیم برای ورزش به خود فشار نیاورید و فعالیتی را انجام دهید که از آن لذت میبرید. به این ترتیب میتوانید آرامش بیشتری کسب کرده و بیشتر بر خود مسلط باشید. به این ترتیب مغز و بدن آمادهای خواهید داشت که در هنگام هیجانات میتوانید از منطق و عقل کمک بگیرید.
افکار منفی را خفه کنید
وقتی هیجان و احساسات منفی به سراغتان میآید تسلیم افکار منفی نشوید. هرقدر بیشتر منفیبافی کنید بیشتر دچار آن خواهید شد و افکار منفی جدیدتری به ذهنتان خواهد رسید. طوری که یکباره از یک کاه کوچک، یک کوه حقیقی ساخته و موضوع را بغرنجتر خواهید کرد. هشیار باشید که افکار منفی قدرت پیشروی دارند و ممکن است مغزتان را آکنده کنند.
پس بهتر است تا چنین افکاری به سراغتان آمد، جلوی آن را بگیرید. میتوانید از روش توقف فکر یا حواسپرتی استفاده کنید. در روش توقف فکر، به محض ورد فکر مخرب به مغز به آن ایست بدهید (حتی میتوانید کلمه ایست را به زبان بیاورید). بعد از آن باید افکار مفید و مثبت را به جای افکار مخرب در مغزتان بکارید. همچنین گاهی لازم است تفکرات منفی خود را به چالش بکشید، برای اینکار شواهدی علیه افکار منفی خود جستوجو کنید. اینها روشهای پیشنهادی ما برای رهایی از افکار منفی بود، اگر آنها را مناسب خود نمیدانید به هر روشی که بلدید خود را از شر افکار مخرب نجات دهید. هدف رهایی از چنگال منفیبافی است با هر روش سالمی که میتوانید اینکار را انجام دهید.
دست از انکار بردارید
احساسات و هیجانات خود را نادیده نگیرید و نسبت به آنها بیاعتنا نباشید. کنترل هیجانات به این معنا نیست که وقتی از عصبانیت برافروختهاید، لبخند بزنید و آن را فراموش کنید. چراکه در این صورت رفتهرفته به یک گلوله خشمگین تبدیل خواهید شد که ممکن است روزی شلیک شود. از هیجانات خود نترسید و آن را احساس کنید. بپذیرید که عصبانی، ناراحت یا افسردهاید. سپس از روشهای تخلیه هیجانی سالم مثل پرداختن به هنر، گوش کردن موسیقی، شنا یا مشت زنی و... برای بیان، تخلیه احساسات و هیجانات خود استفاده کنید. بعد در فرصتی مناسب که هیجانات کمی فروکش کرد و آرام شدید میتوانید درباره مسائل فکر کرده و درباره آن تصمیم بگیرید. درحقیقت هیجانات طبیعیاند، شما فقط باید آنها را بپذیرید و چگونگی بیان آن را بیاموزید.
شرایط را تغییر دهید
باید در مرحله شناخت احساسات و هیجانات خود، زمان یا مکان ایجاد آنها را هم شناسایی کنید. از خود بپرسید چه زمانی دچار عصبانیت میشوم؟ مثلا یکی از پاسخها ممکن است فریاد زدن همسرتان باشد. دیدن چه کسی مرا آشفته میکند؟ یکی از پاسخها ممکن است دیدن هر روزه همسایهای باشد که پشت سر شما غیبت کرده است.
چه شرایطی بهطور روزانه برای من استرس ایجاد میکند؟ یکی از پاسخها میتواند عجله داشتن و دیر رسیدن باشد و... این شناخت به شما کمک میکند با تغییر شرایط، احساس خود را تغییر دهید. مثلا میتوانید با همسرتان درخصوص داد زدنش صحبت کنید، میتوانید ارتباط کمتری با همسایهتان داشته باشید تا کمتر او را ببینید، کارها را به دقیقه 90 نیندازید و برای برنامههایتان وقت کافی بگذارید. به این ترتیب خود را از بروز احساسات و هیجانات مخرب دور میکنید. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر