رکنا گزارش می دهد
موتورسیکلت ها دارند ایران را خفه میکنند/ ۳ هزار تُن سمّ تنفسی فقط از موتورسیکلت ها، آنهم فقط در یک روز
۹۱ درصد موتورسیکلتهای کشور فرسودهاند؛ هر موتورسیکلت کاربراتوری، در هر کیلومتر ۱۵ گرم سم در هوا پخش میکند. حالا ضرب کنید در 12 میلیون موتورسیکلتی که در کشور فعال هستند تا به یک فاجعه برسید.۳ هزار تُن سمّ تنفسی فقط از موتورسیکلت ها، آنهم فقط در یک روز. این تازه بدون احتساب حجم آلایندههای غیرمستقیم، مثل مصرف بنزین بیکیفیت و تاثیر روی گرمایش شهری است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، امروز سردار تیمور حسینی فرمانده راهور فراجا اعلام کرد :"۹۱ درصد موتورسیکلتهای ایران فرسودهاند." این یعنی از هر ده موتوری که در خیابان میبینی، نُهتاش نه تنها هیچ استانداردی ندارد، بلکه عملاً یک ماشین آلایندهی بیرحم است که با هر بار روشن شدن، بخشی از ریهی تو را میسوزاند.
حالا اگر بپذیریم طبق آمار رسمی چیزی حدود ۱۲ میلیون موتورسیکلت در کشور وجود دارد، داریم درباره بیش از ۱۰ میلیون موتورسیکلتی حرف میزنیم که هر روز، هر ساعت، و هر ثانیه به هوای شهرها سم تزریق میکنند.
فقط یک موتورسیکلت کاربراتوری در هر کیلومتر، ۱۵ گرم ذرات و گازهای آلاینده تولید میکند. یعنی اگر یک موتورسیکلت فرسوده روزانه فقط ۲۰ کیلومتر حرکت کند (که برای موتورسوارهای شاغل در پلتفرمها و پیکها عدد خندهداریست)، روزی ۳۰۰ گرم آلاینده در هوا آزاد میکند. ۳۰۰ گرم ضربدر ۱۰ میلیون موتور میشود ۳ هزار تُن آلاینده در روز. بله، درست دیدی: ۳ هزار تُن سمّ تنفسی فقط از موتورسیکلت ها، آنهم فقط در یک روز. این تازه بدون احتساب حجم آلایندههای غیرمستقیم، مثل مصرف بنزین بیکیفیت و تاثیر روی گرمایش شهری است.
نحوه محاسبه
طبق داده رسمی
هر موتورسیکلت کاربراتوری بهطور متوسط در هر کیلومتر: ۱۵ گرم آلاینده (ذرات و گازهای سمی) تولید میکند.
فرض واقعبینانه:
یک موتورسوار فعال (مثل پیک، پیامرسان، یا راننده موتور شخصی) در روز حداقل ۲۰ کیلومتر مسیر طی میکند. (در واقع خیلی بیشتره، ولی محافظهکارانه حساب میکنیم.)
پس:
۱۵ گرم × ۲۰ کیلومتر = ۳۰۰ گرم آلودگی در روز برای هر موتور
حالا ضرب در کل موتورسیکلتهای فرسوده کشور:
سردار تیمور حسینی گفته: ۹۱٪ از ۱۲ میلیون موتورسیکلت فرسودهاند
یعنی:
۱۲,000,000 × 0.91 = 10,920,000 موتورسیکلت فرسوده
و حالا:
10,920,000 موتور × 300 گرم آلودگی = 3,276,000,000 گرم = 3,276 تُن آلودگی در روز
حال تهران را تصور کن، شهری که حالا دیگر در بیشتر روزهای سال، آسمانش به جای آبی، رنگ خاکستری سمی به خود گرفته. شهری که در آن همزمان صدای بوق، فریاد، و دود موتورسیکلت ها که قانون را شوخی میگیرند، تبدیل شده به موسیقی زمینه زندگی. از شمال تا جنوب پایتخت، میلیونها موتورسیکلت، اغلب بیکلاه، بیپلاک، بیمعاینه فنی، آزادانه تردد میکنند. نه شهرداری جلویشان را میگیرد، نه پلیس.
حالا برویم سراغ همان وزارتخانههایی که وظیفه داشتند پیش از رسیدن به این نقطه، کاری کنند. وزارت صمت، هنوز هم اجازه تولید و عرضه موتورهای کاربراتوری را صادر میکند. صنعت ملی ما هنوز به جایی نرسیده که بتواند تولید انبوه موتورسیکلت برقی داشته باشد، چون هیچکدام از نهادهای بالادستی حتی تلاشی برای آن نکردهاند.
وزارت کشور و شهرداریها هم که بیشتر به فکر نوسازی اتوبوسهای خودشان هستند و اصلاً درک درستی از نقش موتورسیکلت ها در آلودگی هوای شهری ندارند. جالب اینکه میلیاردها تومان از محل "عوارض آلایندگی" جمع میشود ولی هیچ ردپایی از این پولها در طرحهای جایگزینی موتورسیکلت دیده نمیشود.
سازمان حفاظت محیط زیست هم فقط گزارش میدهد. هشدار میدهد. بیانیه صادر میکند. اما کدام پرونده قضایی برای توقف تولید موتورسیکلت ها آلاینده باز شد؟ کدام دستور توقف تردد برای وسایل نقلیهی بدون معاینه فنی صادر شد؟ تقریباً هیچ.
و بعد، پلیس راهور. تنها نهادی که دستکم حرفی میزند. سردار تیمور حسینی رسماً گفته ۹۱ درصد موتورسیکلت ها فرسودهاند. اما حتی این نهاد هم، بیشتر در حد هشدار و آمار باقی مانده. نه معاینه فنی جدی، نه توقیف موتورسیکلتهای فاقد پلاک، نه محدودسازی تردد در مناطق پرتراکم شهری.
اینها را بگذار کنار واقعیت تلخ دیگری و آن اینکه بیشتر این موتورهای فرسوده توسط کسانی استفاده میشود که شغل و درآمدی جز پیک یا جابهجایی ندارند. یعنی اگر قرار به حذف این موتورها باشد، باید دولت تسهیلات واقعی و در دسترس برای جایگزینی ارائه کند. وگرنه بازندهی اصلی، مردمی هستند که نه هوا دارند برای تنفس، نه پول برای تعویض موتورشان. تصور جمعی این است که موتورسیکلت سوارها توان مالی کمی دارند پس با آنها برخورد جدی نشود!
الان دیگر آلودگی ناشی از موتورسیکلتها فقط یک «مسئله محیطزیستی» نیست، یک بحران است. نفس مردم در چنگال بنزین بیکیفیت و احتراق ناقص موتورسیکلت ها گیر افتاده که هیچکس برایشان چاره نکرده است. اگر امروز تصمیم نگیریم، فردا حتی اگر همه خودروهای شخصی را از شهرها حذف کنیم، باز هم تهران و مشهد و اصفهان و تبریز در دود موتور خفه خواهند شد.
ما به جای شعار، به اقدام نیاز داریم. به قانون جدی. به برخورد عملی. و به این که بپذیریم ۱۲ میلیون آلایندهی متحرک در کشور، یعنی جنگ تمامعیار با سلامت عمومی.
-
شوخی جالب علیرضا خمسه: شاهد عقد هنرمندان بودم!
ارسال نظر