در این قسمت، آقای خرچنگ که همیشه به دنبال سود بیشتر است، یک طرح جدید راه می‌اندازد: او تصمیم می‌گیرد قلابی برای جذب مشتریان بیشتر به رستوران خرچنگی بسازد! این قلاب یک ایده جالب است که به‌طور معجزه‌آسا همه را به رستوران می‌آورد، اما مشکل اینجاست که این قلاب به نوعی هم کارایی زیادی دارد و هم همه چیز را به هم می‌زند. باب اسفنجی و اختاپوس مجبور می‌شوند وارد عمل شوند تا از این قلاب پر دردسر خلاص شوند، اما هر بار بیشتر گرفتار آن می‌شوند! این قسمت پر از ماجراهای خنده‌دار و تلاش‌های بی‌ثمر برای خلاص شدن از دست قلاب است، تا اینکه باب به روشی غیرمنتظره راهی برای حل این مشکل پیدا می‌کند.