کریم ساعی که بود و چگونه از دنیا رفت؟/حکایت تکان دهنده مرگ او را بخوانید!
رکنا»:آئین بزرگداشت هفتاد و دومین یادمان زنده یاد «کریم ساعی» پدر علوم منابع طبیعی و افتتاحیه ششمین همایش جنگل ایران دیروز در دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران مستقر در کرج برگزار شد.
به گزارش رکنا،کریم ساعی دانشمندان در عرصه علوم منابع طبیعی و جنگلداری است که تا کنون دانشگاهه از برکات علوم او منفعت می برند.
اما ماجرای مرگ این دانشمند ارزنده داستانی دارد که در ادامه به آن اشاره می کنیم.یک هواپیمای مسافربری شرکت هواپیمایی ایران در نزدیکی فرودگاه مهرآباد سقوط کرد و 24 نفر از سرنشینان آن کشته شدند» این خبر روز شنبه 6 دی ماه سال 1331 تیتر اول روزنامههای آن روز کشور شد؛ سانحه عصر پنجشنبه 4 دی ماه 1331 و بهدلیل آنچه وزارت راه «مه غلیظ بیسابقه آنی در فضای شهر تهران» اعلام کرد؛ رخ داد؛ اگرچه برای بررسی دقیق آن «کمیسیون مخصوص، مأمور رسیدگی به جریان حادثه» شد.
روزنامه کیهان در صفحه اول خود نوشت: «مقارن ساعت 5 و 15 بعدازظهر روز پنجشنبه گذشته یک هواپیمای دو موتوره شرکت هواپیمایی ایران که از شیراز به سمت تهران پرواز میکرد و مجموعاً 26 نفر سرنشین داشته است در نزدیکی فرودگاه مهرآباد مجاور قریه یافت آباد سقوط کرد و 24 نفر از سرنشینان آن جان باختند.» طبق گزارش روزنامه کیهان، این هواپیما صبح روز پنجشنبه 4 دی ماه از تهران به اصفهان و از آنجا به آبادان پرواز کرده و سپس به شیراز رفته و از آنجا عازم تهران بوده است که پیش از فرود ساعت 5:30 دقیقه عصر دچار سانحه میشود. کارشناسان و مسئولان وزارت راه، ارزش هواپیمای سقوط کرده را که بیمه نبود 700 هزار تومان اعلام کردند.
خبرنگار کیهان که به محل حادثه اعزام شده بود در کنار قطعات بزرگ متلاشی شده هواپیما و پیکر مسافران از اسکناسهایی 20 و 10 تومانی نوشته است که اطراف هواپیما پخش شدهاند؛ اسکناسهایی که در روزهای بعد پوشش این خبر مشخص میشود 500 هزار تومان و متعلق به یکی از صرافهای تهران بوده است. روزنامه کیهان دو روز بعد در گزارش پیگیری حادثه نوشته است: «حاج علی آقای انتظاری رحیمزاده صراف به دادگستری مراجعه کرده و اظهار داشته است اسکناسهایی که در داخل هواپیما بوده بهعنوان ایشان ارسال شده و مرحوم پرهیزکار حامل آن بوده است. وی گفته است این اسکناسها که مبلغ 500 هزار تومان بوده، آقای رجب علی هوایی صراف از شیراز برای ایشان فرستاده است.»
اما جدای از این حاشیهها؛ سقوط این هواپیما در دی 1331 و مرگ 24 نفر از سرنشینان آن داستان بسیار مهمی هم دارد که به جان باختن کریم ساعی پدر جنگلبانی ایران بازمیگردد. او که دانش آموخته مدرسه عالی فلاحت و فوق لیسانس رشته آمار جنگل از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود در سال 1317 با تأسیس دایره جنگل بهعنوان اولین مدیر این نهاد انتخاب شد و یک سال بعد با تلاشهای بسیار توانست جایگاه این مجموعه را به اداره جنگلبانی و پس از آن اداره کل جنگلها ارتقا دهد.
کریم ساعی در طول سالهایی که مسئولیت اداره کل جنگلها را برعهده داشت اولین قوانین و مقررات حفاظت از جنگل های کشور را تدوین و به تصویب مجلس رساند و در سال 1325 برای اولین بار با اقدامات علمی مساحت جنگلهای ایران را تخمین زد و در سال 1327 و 1329 جلدهای اول و دوم کتاب جنگل شناسی ایران را منتشر کرد.
او با خروج از اداره کل جنگلها، پیشنهاد راهاندازی دانشکده منابع طبیعی و کشاورزی را به دانشگاه تهران داد و این مجموعه علمی را بهعنوان مهمترین دانشکده کشاورزی ایران در باغ بزرگی در کرج راهاندازی و خود از استادان آن شد؛ دانشکدهای که بعد از مرگ در سقوط هواپیما در آن به خاک سپرده شد. علاوه بر این کریم ساعی مؤسس بسیاری از پارکهای کشور از جمله پارک ساعی تهران است.
مرگ کریم ساعی در سقوط پرواز شیراز- تهران داستان عجیبی هم دارد که نشان دهنده قصه پیچیده زندگی است که مرحوم محمد ابراهیم باستانی پاریزی نویسنده بزرگ آن را در خاطراتش این گونه تعریف کرده است: در دوران نوجوانی، از آنجا که خواهرم و همسرش در شیراز زندگی میکردند، زیاد به شیراز میرفتم... یکی از این بارها در بازگشت از شیراز چند دقیقهای به پرواز مانده بود که مردی با کت و شلوار اتوکشیده بالا آمد و رو به مسافران گفت: «مسافران عزیز! من مسئولیتی در سرجنگلداری کشور دارم و چند ساعت پیش به من خبر دادند یک هیأت خارجی مهم مرتبط با کارم به تهران آمدهاند و قصد مذاکره و انعقاد قرارداد دارند و حضور من در این مذاکرات و بازدیدها ضروری است. از طرفی هواپیما هم جای اضافه ندارد.
هرکس که بلیت خودش را به من بدهد، من همین الان هزینه بلیت برگشت و یک هفته اقامت و تفریح در بهترین هتل شیراز را به او میدهم.» من کتم را روی دستم انداختم، بلند شدم و گفتم: «من بلیتم را به شما میدهم، از لطف شما هم ممنونم؛ من خواهرم اینجاست و به هتل و هزینههای دیگر احتیاجی ندارم؛ شما به کارتان برسید.» خلاصه هرچه آن مرد اصرار کرد، من چیزی قبول نکردم و به منزل خواهرم برگشتم. چند ساعتی که گذشت، رادیو با قطع برنامههای خود اعلام کرد: «هواپیمای حامل تعداد زیادی از هموطنان که از شیراز به تهران در حرکت بود، سقوط کرده و تمام مسافران از جمله مهندس ساعی رئیس سازمان سرجنگلداری کشور و بنیانگذار بسیاری از پارکها، باغها و جنگلهای کشور کشته شدهاند.»
ارسال نظر