حدود 10 سال است ازدواج كردهام و 2 فرزند دارم و به خاطر اینكه پاسخگوی مخارج خانوادهام نیستم، مجبورم تا دیروقت كار كنم و به همین علت هم همسرم به من شك دارد و مدام تصور میكند به او خیانت میكنم. لطفا راهنماییام كنید.
پسری 15 ساله هستم كه نمیدانم چطور باید درس بخوانم. همه راهها را امتحان كردهام، ولی علاقهای به درس خواندن پیدا نمیكنم و نمیدانم چطور باید به درس خواندن اهمیت بیشتری بدهم. لطفا راهنماییام كنید.
با همسرم فامیل هستیم و 10 سال است كه از ازدواجمان میگذرد. همسرم با رفتارهای خانوادهام كنار نمیآید و میگوید اعضای خانوادهام به او بیتوجه هستند. در اختلافات خانوادگی همیشه میخواهد از او طرفداری كنم. لطفا راهنماییام كنید.
دختری 17 ساله هستم، 2 سال است مادرم به دلیل اختلاف با پدرم خانه را ترك كرده است و هیچ كدام حاضر نیستند به خاطر بچهها كوتاه بیایند. خیلی تنهایم و تحمل مشكلات و فضای خانه برایم سخت شده است و در درسهایم افت شدیدی پیدا كردهام و نگران آینده هستم. چطور میتوانم با این مسائل كنار بیایم و بیتفاوت باشم؟
برخلاف خواهر و برادرم نميتوانم خواسته هايم را با پدر و مادرم مطرح كنم و مثل آنها با زور به آنچه می خواهم برسم. هميشه احساس می كنم در زندگی عقب هستم و آدم موفقی نيستم. لطفا مرا راهنمايی كنيد.