من همسرم را سال 87 از دست دادم با توجه به این که 35 ساله بودم 3 فرزند داشتم بعد مرگ همسرم حملات پانیک ترس اضطراب سراغم آمد دارو مصرف می کنم ولی چند بار خودکشی کردم در آخر خود سوزی کردم 38 درصد درجه 3 سوختم الان فرزندانم یکیشون معتاد هست و دیگری بیماری فوبیا داره هر سه ازدواج کردن ولی ناموفق هنوز نگرانم . زنده بودن رو دوست ندارم . به هیچکس هم دردم را نمی گویم ولی همیشه نگرانم.
یک بنده خدا هست هر چند وقت به مدت دو هفته حالت افسردگی می گیرد و با هیچ کس حرف نمی زند و نمی خوابد و بد اخلاق هم می شود بگویید علتش چیست.
دختر یازده ساله دارم که اهمیت به درس نمی دهد فکرش آن طرف هست.
شوهر بنده اصلا اهل خرید وسایل خانه نیست و خانه ام در حد زندگی های قدیمی است و این عذابم می دهد. فقط فکر خرید خانه و معامله های دیگر است.
من مادری هستم 26 ساله و سه تا بچه کوچک دارم و سر کثیفکاری یا خرابکاری بچه ها آنها را تنبیه می کنم و بعد از چند دقیقه پشیمون می شوم و گریه می کنم فقط بیماری میگرن و کم خونی دارم بچه هام خیلی دوستم دارند اما نمی دونم چه جوری از این اخلاقم دست بردارم.