شوهرم اعتياد داشت، بهخاطر اين مساله از او جدا شدم و مدتي با بچهام زندگي کردم. شوهرم او را نزد خودش برده و ميگويد ترک کرده و پاک شده است، نميدانم ميتوانم به چنين شخصي اعتماد کنم يا نه؟ ميترسم دروغ بگويد و مواد را کنار نگذارد، لطفا راهنماييام کنيد.
دختري 25 ساله هستم. خيلي احساس بدي نسبت به هويت خودم دارم و نگران آيندهام هستم. نميتوانم راهي براي زندگي ام پيدا کنم، افسرده شدهام. لطفا راهنماييام کنيد.
شوهرم اصلا برايم ارزش و اهميتي قائل نيست. بعد از 12 سال زندگي مشترک ديگر دوستم ندارد. هميشه سرش را با نگاه کردن به تلويزيون مشغول ميکند و با وجود دو تا فرزند خيلي رابطه خوبي با هم نداريم. همه دنيايش در رفتن به مغازه خلاصه شده است. احساس ميکنم خيلي با هم غريبهايم.
دختري16 ساله هستم که مدام بايد هندزفري در گوشم باشد و با كامپيوتر و موبايل آهنگ گوش ميدهم، همراه با آهنگ هم ميخوانم و زمزمه ميكنم. اين موضوع خانوادهام را بسيار آشفته کرده است. لطفا راهنماييام کنيد.
همسرم مدتي است كه براي كار قصد سفر به يكي از كشورهاي خارجي را دارد. احساس ميكنم دوري از او سخت و طاقتفرسا باشد. تحمل دوري از همسرم را ندارم نميدانم چطور او را از رفتن منصرف كنم.