شوهرم اصلا برايم ارزش و اهميتي قائل نيست. بعد از 12 سال زندگي مشترک ديگر دوستم ندارد. هميشه سرش را با نگاه کردن به تلويزيون مشغول ميکند و با وجود دو تا فرزند خيلي رابطه خوبي با هم نداريم. همه دنيايش در رفتن به مغازه خلاصه شده است. احساس ميکنم خيلي با هم غريبهايم.
به جاي اينکه فکر کنيد همسرتان شما را دوست ندارد و ذهنخواني کنيد و اين رفتارهاي او را مرتبط با عدم علاقه او نسبت به خودتان تلقي کنيد ادامه اين زندگي شما را ناراحت ميکند، پس بهتر است در زندگي با همسرتان خلاقيتهايي را به خرج دهيد و دنبال راهکارهاي تازهاي باشيد. مهمترين کار اين است که گفتوگو با همسرتان را بهبود ببخشيد زيرا يکي از مهمترين فاکتورهايي که ازدواج را در خطر متلاشي شدن قرار ميدهد نداشتن گفتوگو و عدم رضايت از گفتوگو بين زوجين است. پس ميتوانيد در اين روش خلاقيتهايي را از خود نشان دهيد، مثلا موضوعات گفتوگو را به قسمتهاي مختلفي تقسيم کنيد. بخشي از گفتوگو را به مسائل روزمره زندگي و بخشي از آن را به مسائل بچههايتان اختصاص دهيد. شما ميتوانيد با گفتوگوي مناسب همسرتان را در دايره زندگي پررنگ کنيد اما اينکه خودتان منفعل باشيد و کنار نشسته و منتظر بمانيد تا دوست داشتن او نسبت به شما زياد شود و بينتان علاقه ايجاد شود مقدور نيست. لازم است اعتماد به نفس خود را بالا برده و تغييرات اجتماعي و رفتاري را در جهت مثبت با توجه به شناختي که از همسرتان داريد انجام دهيد.ممکن است همسرتان مشکل کاري و شغلي داشته باشد، به او نزديک شويد، علت تغيير رفتارش را پرس و جو کنيد و او را تشويق کنيد تا با هم صحبت کرده مشکلات را با همفکري يکديگر حل کنيد. نکته حائز اهميت اين است که آنچه در اين موضوعات عموميت دارد و موجب نتايج منفي ميشود ذهنخواني رفتارهاي فرد است يعني شما در ذهنتان از رفتارهاي همسرتان برداشت منفي و نتيجهگيري ميکنيد که اين مساله ميتواند به سوءتفاهمات زياد و عميقي منتهي شود. با توجه به اينکه براي بررسي عميقتر در خانواده نياز به ديدن جنبههاي مختلفي از زندگي است پاسخ در همين حد داده ميشود ولي توصيه ميشود اين موضوع را پيگيري کنيد و با يک روانشناس در ارتباط باشيد تا علل و ريشههاي اين ارتباط را حل کنيد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر