نقشه احساس عواطف در بدن انسان
رکنا: برخی از این نقاط شاید بتوان گفت از پیش شناخته شده بودند مثلا گرسنگی در معده و تشنگی در گلو و منطق در سر قرار داشت. الباقی بیشتر جالب توجه بودند حتی اگر عاقلانه می نمودند. عواطف مثبتی چون قدرشناسی و باهم بودن و همچنین عواطف منفی چون کینه و احساس گناه همه و همه مشابه می نمودند و در این نقشه در قلب، سر و معده احساس می شدند.
احساسات چیزهای جالبی هستند. عشق و دردقلب هر دو در سر شما اتفاق می افتند اما در جاهای مختلفی احساس می شوند. هیجان و ترس دو عاطفه ی کاملا متفاوت هستند اما تقریبا احساس مشابهی به انسان می دهند. پیچیده تر اینکه احساسات جسمانی هستند و افراد دیگر نیز آن ها را همان گونه که می فهمید حس می کنند. این موضوع مبحث مطالعه ی تیمی از محققان فنلاندی بود که به نتایج شگفت انگیزی منجر شد، آنها نقشه ی قسمت هایی از بدن که عواطف مختلف را احساس میکنند ترسیم کرده اند. اینگونه برمی آید که بیشتر ما عواطفمان را در قسمت های مشابهی احساس می کنیم.
این دانشمندان دست کم از سال ۲۰۱۴ روی این نقشه کار کرده اند و اولین نقشه را در سال ۲۰۱۴ منتشر کردند که در آن محل احساس ۱۴ حس پایه و غیر پایه به نمایش گذاشته شد. در نقشه ی سال ۲۰۱۵ به موارد فوق محل هایی که در واکنش به دیگران و بسته به نوع رابطه مورد اثر واقع میشوند اضافه شد و جالب اینکه در میان فرهنگ های مختلف یکسان بود. در این نقشه ی اخیر اما حدود صد احساس مختلف که در شش دسته طبقه بندی می شوند آورده شده است. این شش دسته عبارتند از ادراک مثل تفکر و تعقل، دریافت مثل دیدن و شنیدن، احساساتی که به منظور ایجاد تعادل هستند مثل گرسنگی و تشنگی، فرایندهای فیزیولوژیکی مثل خوابیدن و تنفس، احساسات مرتبط با بیماری مثل تب، و احساسات مرتبط با اختلالات روانی مثل اضطراب و افسردگی.
بیش از ۱۰۰۰ شرکت کننده ی این آزمایش باید به میزان احساس یک عاطفه در بدن و ذهنشان امتیاز بدهند. سپس میبایست احساسات مختلف را دسته بندی کنند. مثلا احساس گناه و استرس را کنار هم و عشق و افتخار نیز در کنار هم قرار گرفتند. بر این اساس عواطف به پنج طبقه تقسیم شدند: عواطف مثبت، منفی، فرایندهای ادراکی، حالات جسمی و بیماری ها و عملکردهای بدن.
در نهایت شرکت کنندگان محلی از بدن را که یک احساس خاص را در آن نقطه دریافت می کردند علامت می زدند. نتیجه ی این مطالعه ترسیم نقشه ی مذکور در این نوشته است.
برخی از این نقاط شاید بتوان گفت از پیش شناخته شده بودند مثلا گرسنگی در معده و تشنگی در گلو و منطق در سر قرار داشت. الباقی بیشتر جالب توجه بودند حتی اگر عاقلانه می نمودند. عواطف مثبتی چون قدرشناسی و باهم بودن و همچنین عواطف منفی چون کینه و احساس گناه همه و همه مشابه می نمودند و در این نقشه در قلب، سر و معده احساس می شدند. شیدایی و درماندگی که دو احساس متضاد هستند هر دو در سرتاسر بدن احساس می شوند.
با این حال، با اینکه دو عاطفه بسیار مشابه هستند اما هر کدام به طور دقیق تاثیر یکتایی روی بدن م یگذارد. مهمتر از همه اینکه احساساتی که فقط در سر آغاز می شوند رفته رفته تمام بدن را در بر می گیرند. در واقع بدن در تمام دریافت های ادراکی و عاطفی نقش بسزایی دارد. به معنای دیگر، ذهن انسان قویا مبحثی جسمی است و نه روحانی.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر