در همکاری با هر کارگردانی، بداهه‌پردازی می‌کنم / بازیگری از هر مقوله دیگری برایم جذاب‌تر است

 میرعلمی را اغلب هنرمندان، منتقدان و تماشاگران حرفه‌ای تئاتر به عنوان یک بازیگر Actor سختکوش و سختگیر در انتخاب نقش‌ها و بازی‌هایش می‌شناسند. نگاهی به کارنامه بازیگری او از آغاز تا امروز نیز این ادعا را اثبات می‌کند. جالب این‌که هم‌زمانی حضور او در دو پروژه، یکی در تئاتر و دیگری تلویزیون، و تعهدش به کار باعث شده بود او بعضی روزها خودش را با موتور به سالن تئاتر برساند تا بتواند سرِ وقت روی صحنه حاضر بشود.میرعلمیکه این روزها مشغول بازی در قسمت دوم سریال «لیسانسه‌ها» به کارگردانی سروش صحت است، به تازگی بازی در نمایش «روز عقیم» به کارگردانی حسین کیانی را در تماشاخانه باران به پایان برده.او گرچه بازیگر ثابت کارهای حسین کیانی است اما گاهی اگر با پیشنهادهای وسوسه‌کننده‌ای از جانب کارگردان‌های دیگر روبه‌رو بشود، از بازی در نمایش‌های دیگران هم استقبال می‌کند. برخی از مهم‌ترین نمایش‌هایی که تا امروز در آنها ایفای نقش کرده، عبارتند از: اتاق، تئاتر سعدی تابستان سی‌ودو، همسایه آقا، راپورت‌های شبانه دکتر مصدق، ناسور، جان‌گز، مضحکه شبیه قتل، مادر مانده، اهل قبور، بیداری خانه نسوان، تکیه ملت، قرمز و دیگران. رویا میرعلمی همچنین تا کنون در فیلم‌های سینمایی خواب‌زده‌ها، بیداری، صبح روز هفتم و برادر ایفای نقش کرده. این بازیگر برای بازی در برخی از نمایش‌ها موفق به دریافت جایزه شده، از جملهجایزه دومین بازیگری زن برای بازی در نمایش «جان‌گز»در پانزدهمین جشنواره تئاتر مقاومت، جایزه اول بازیگری برای نمایش «زمان‌لرزه» ازبیست‌ونهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر، جایزه اول بازیگری تله‌تئاتر «بچه‌های من، بچه‌های آفریقا» از بیست‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر، جایزه سوم بازیگری برای نمایش «رژیسورها نمی‌میرند» از نوزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر. گفت‌وگوی جالب و خواندنی رکنا را با این بازیگر بخوانید.
***
نمایش «روز عقیم» برخلاف یکی دو نمایش قبلی آقای کیانی،که بازتولید بودند، جزو آثار جدید ایشان است. وقتی متن را خواندید، برداشت و نگاه‌تان نسبت به نمایشنامه چه بود؟
همیشه ترس و واهمه غریبی در من ایجاد می‌شود. بخصوص اگر کار اورجینال باشد و بخواهد برای اولین‌بار روی صحنه بیاید، یا نقشی که ایفا می‌کنم، نقش جدیدی باشد. این موضوع خیلی جذاب است اما در عین حال هولناک که قرار است من برای بازی در این نقش چه کار بکنم! چطور می‌توانم آن را بازی بکنم و آیا اصلاً می‌توانم این نقش را بازی بکنم؟ایفای نقش «لیلی» در نمایش «روز عقیم»خیلی برایم ترس داشت، چون تا به حال چنین نقشی را بازی نکرده بودم؛ یک زن روسپی که در آن دوره وجود داشته و الان می‌توانیم مابه‌ازاهای آن را در کتاب‌ها و مستندها بخوانیم و ببینیم. تمام سعی من بر این بود کاراکتری را خلق بکنم که هم مخاطب با آن درگیر بشود، چه در لحظه‌هایی که اتفاق‌های کمدی می‌افتد و چه در لحظه‌هایی که با اتفاق‌های تراژدی روبه‌روست و با آن ارتباط برقرار بکند، و هم این‌که برای خودم قابل‌قبول باشد.
بازی در نقش لیلی، انتخاب خودتان بود یا پیشنهاد آقای کیانی؟
من اول نقش پری را بازی می‌کردم، البته زیاد طول نکشید. تقریباً شاید سه یا چهار جلسه، نقش پری را بازی کردم.
در اجرای عمومی؟!
نه، در تمرین‌های اولیه. وقتی آقای کیانی نمایشنامه را نوشتند، نقش پری را به من پیشنهاد دادند که خیلی استقبال کردم. شخصیت پری را خیلی دوست داشتم. همان زمان برای نقش لیلی بازیگر می‌خواستیم. ابتدا خانم خاطره اسدی قرار بود این نقش را بازی بکنند که اتفاق‌های افتاد و نتوانستند با ما همراه بشوند. ما دنبال بازیگر برای نقش لیلی بودیم که دوستان خانم شایسته ایرانی را پیشنهاد کردند. بعد از این‌که آقای کیانی با خانم ایرانی حرف زدند، به من گفتند شما نقش لیلی را بازی بکن و خانم ایرانی نقش پری را بازی بکند!اول خیلی ناراحت شدم، چون برای رسیدن به این نقش داشتم در مورد زنان معتاد Addicted تحقیق می‌کردم،کتاب می‌خواندم، یکسری مستند دیدم و روی آن کار می‌کردم. شاید به کاراکتر پری دل‌بستگی پیدا کرده بودم اما لیلی برای من اصلاً نقش دلچسبی نبود. فکر می‌کردم به هیچ نحو نمی‌توانم با این نقش ارتباط برقرار بکنم. از طرفی دیدم که چاره‌یی ندارم و باید لیلی را بازی بکنم.کم‌کم با نقش لیلی ارتباط گرفتم و توانستم لمسش بکنم. بعد ناگهان جرقه‌یی خورد و اتفاقی که منتظرش بودم، شروع شد. لیلی را درون خودم دیدم و حالا دیگر دوستش داشتم. فکر کردم چه‌قدر نقش خوب و جذابی است.
البته این ویژگی در مورد هر سه زنِ نمایش وجود دارد، یعنی هر کدام را به دلایلی می‌توان دوست داشت و با آنها همذات‌پنداری کرد.
بله، دقیقاً، ولی چون ابتدا داشتم نقش پری را بازی می‌کردم و به آن دل‌بسته‌گی پیدا کرده بودم، تغییر کاراکتر برایم خوشایند نبود. وقتی من دل‌بسته نقشی می‌شوم، خیلی برایم سخت است که آن را کنار بگذارم و نقش دیگری بگیرم. به هر حال با شما موافقم. درست می‌گویید. این سه کاراکتر، جزو نقش‌هایی هستند که می‌توانند هم برای تماشاگر جذاب باشند و هم برای بازیگری که قرار است آنها را خلق بکند.
متن‌های آقای کیانی همیشه دو رویکرد دارند؛ یا معمولاً درباره‌ی مسائل زنان است یا در واقع بُرش‌های تاریخی و اجتماعی را بررسی می‌کنند. چون شما نزدیک‌ترین شخص به آقای کیانی و شاید اولین نفری هستید که متن‌های ایشان را می‌خوانید و با جهان ذهنی و نوشتار ایشان آشنا هستید، بفرمایید در پروسه‌ی خلق یک شخصیت، چه‌قدر رسیدن به نقش و پیداکردن و اجرای آن ساده‌تر از بازیگران دیگری است که برای بازی در نمایش‌های آقای کیانی دعوت به کار می‌شوند؟
البته این‌که می‌فرمایید من زودتر از دیگران متن را می‌خوانم، باید بگویم این‌طور نیست، چون آقای کیانی غیر از نمایش‌های بازتولید، وقتی متن اورجینال می‌نویسند، من هم دقیقاً مثل بازیگران دیگر از شکل‌گیری متن جدید باخبر می‌شوم، چراکه متن‌های ایشان روز به روز نوشته می‌شوند و در طول تمرین‌ها خیلی تغییر می‌کند. حتا در مورد نمایشنامه «روز عقیم» من دیرتر از دیگران متن به دستم رسید و خواندم، چون سرِ کار سریال «لیسانسه‌ها»ی 2 هستم. شاید چیزی که بیش‌تر روی بازی من در کارهای آقای کیانی تاثیر می‌گذارد و روند مثبتی در بازی من ایجاد می‌کند، همان شناخت جهان ذهنی و شناخت زبانی است که حسین کیانی در نمایشنامه‌هایش و حتی در کارگردانی به کار می‌بَرد، یعنی کاملاً واقفم و می‌دانم از بازیگرش چه می‌خواهد. من اصولاً در همکاری با آقای کیانی خیلی پیشنهاد می‌دهم. از بداهه هم زیاد استفاده می‌کنم. البته من در همکاری با تمام کارگردان‌ها از بداهه‌پردازی خیلی استفاده می‌کنم. من نمی‌توانم در اجرای یک نمایش فقط متکی باشم به نمایشنامه‌یی که نوشته شده، چون آن دیگر من هستم، در صورتی که من روی صحنه ممکن است در لحظه کاری بکنم که هیچ‌کس به فکرش نمی‌رسد. همین اتفاق در مورد شخصیت «لیلی» هم می‌افتد.
یعنی نوع بازی شما، به شناخت‌تان از نقش مربوط می‌شود.
بله،کاملاً. وقتی نقش در درون من جای می‌گیرد، آن‌قدر به نقش نزدیک می‌شوم که ناخودآگاه رفتارهای بداهه‌یی را اجرا می‌کنم. من در نقش‌های جدی هم که بازی می‌کنم، غیرممکن است بداهه‌پردازی در کارم اتفاق نیفتد.
داستان نمایش «روز عقیم» و جهانی که آقای کیانی در این اثر خلق کرده‌اند و حرفی که می‌زنند، از نظر شما چه‌قدر می‌تواند دغدغه تماشاگر امروز ما باشد؟ چون همان‌طور که اشاره کردید، مابه‌ازای چنین زنانی در جامعه امروز ما وجود دارند. فقط به آنها پرداخته نمی‌شود.
بله، صددرصد همین‌طور است. هم مابه‌ازای این سه شخصیت در نمایشنامه و هم فردی مثل کریم که در نمایشنامه غایب است اما از او نام برده می‌شود. وقتی این نمایشنامه به صورت کامل نوشته شد و خواندم، در صحنه شکنجه Torture زن‌ها که می‌خواستند آنها را وادار به توبه بکنند و به آنها می‌گفتند «ما اینجا وکیل هستیم که شما را توبه بدهیم»، دقیقاً صحنه‌یی در جامعه را به خاطر من آورد از آدم‌هایی که اسیدپاشی کردند و گفتند «این زن‌ها مشکل حجاب دارند و کار ناشایستی انجام می‌دهند و ما امر به معروف می‌کردیم». متاسفانه در بخش وسیع‌تری از جامعه امروز ما با بسیاری از زن‌ها این‌طور برخورد می‌شود، یعنی به نظرم نمایش «روزعقیم» یک دغدغه اجتماعی است. الان هم می‌بینید خیلی زیاد افرادی هستند که به زور می‌خواهند آدم‌ها را بفرستند به بهشت! که من اصلاً این قضیه و طرز برخورد را نمی‌پذیرم. در این نمایشنامه به شکل درستی به مقوله چنین زن‌هایی اشاره شده و همچنین به مقوله‌های این‌گونه مردها و جامعه مردهایی که می‌توانند مسلط باشند بر یکسری انسان‌های دیگر. بنابراین فکر می‌کنم مابه‌ازاهای این نمایش،کاملاً آشکارا در جامعه وجود دارد.
نکته‌یی در نمایشنامه «روز عقیم» وجود دارد مبنی بر این‌که اثر قرار است به یک دوره تاریخی و شور و هیجان روزهای انقلاب57 بپردازد اما در حال حاضر به نظرم داستان نمایش خیلی شخصی شده و به بررسی و دلایل زنانی که به راه فساد کشیده شدند، می‌پردازد. از این نظر، نمایشنامه مستندات تاریخی کم دارد. یعنی اگر تاریخ وقوع ماجرا را از نمایش حذف بکنیم، می‌توان آن را به جامعه امروز ایران هم نسبت داد.آیا موافقید؟
ببینید، در انقلاب57 و بحث تعصبات کورکورانه آن دوران که موجب بروز جریانی می‌شود و اتفاق‌های عجیب و غریبی در جامعه می‌افتد، چندین طرز تفکر سهیم بودند اما از دل این جریانات ناگهان قشری بیرون آمد که کاملاً جَوگیرانه و کورکورانه عمل کردند. مثل همان کسانی که به آدم‌های عادی تعرض کردند، به اموال عمومی تعرض کردند، و غیره. این‌ها را نمی‌توان گفت در انقلاب صاحب فکر و اندیشه بودند. اتفاقاً در «روز عقیم» به این تعصبات کورکورانه پرداخته می‌شود. فکر می‌کنم شاید آقای کیانی نخواسته بیش‌تر از این به آن بپردازد که مبادا جنبه شعاری پیدا بکند.
میرعلمی+لیسانسه+ها
خانم میرعلمی، این روزها مشغول بازی در قسمت دوم سریال «لیسانسه‌ها» هستید. درباره همکاری با این پروژه توضیح بفرمایید.
سریال «لیسانسه‌ها» قرار بود ابتدا یک فصل باشد، ولی به خاطر زمانی که شبکه برای پخش این سریال اختصاص داد، مجبور شدند آن را در تبدیل به دو فصل بکنند. من الان مشغول بازی در فصل دوم این سریال هستم، چون فصل اول و ماجرای شخصیتی که من بازی می‌کردم، نیمه‌کاره مانده بود. فعلاً تا پایان شهریورماه درگیر این سریال هستم و کارِ دیگری را به عنوان بازیگر نپذیرفتم.
شما سابقه‌های پراکنده‌یی هم در سینما Cinema دارید. مثل بازی در فیلم‌های «صبح روز هفتم» و «خواب‌زده‌ها»،«بیداری» و «برادر».اصولاً سینما چقدر برای شما جذاب است و آیا علاقه و دغدغه حضور در سینما را دارید؟
در واقع برای من بیش از هر چیز بازیگری مقوله جذابی است. هر کجا احساس بکنم از لحاظ ذهنی و روحی به رضایت کامل برسم، دیگر برایم مهم نیست چه مدیومی باشد؛ سینما باشد یا تلویزیون یا تئاتر. اصولاً این اتفاق در تئاتر برای من بیش‌تر و بهتر می‌افتد، به دلیل تنوع نقش‌هایی که به من پیشنهاد می‌شود و این‌که دست و بال تئاتر در این زمینه بازتر است. شاید تلویزیون مخاطب بیش‌تری داشته باشد و آنجا بیش‌تر دیده بشود اما نقش‌هایی که در تلویزیون پیشنهاد می‌شود، یکنواخت و به شدت محدود هستند. البته دست فیلمنامه‌نویس هم بسته است. به خاطر تمام شرایطی که در تلویزیون ما وجود دارد. الان که چند سالی است سریال‌های شبکه خانگی و موسسه رسانه‌ها باب شده و ممیزی‌ها و سانسورها کم‌ترند،می‌بینیم بسیاری از بازیگران خوب سینما در این عرصه کار می‌کنند، ولی برای من مهم نیست کجا و در چه مدیومی بازی بکنم. در تلویزیون هم اتفاق‌های خوبی برای من افتاده، مثل سریال «شمعدونی» آقای سروش صحت که آن کار و نقشم را واقعاً دوست داشتم.
در واقع شما برای حضور در یک اثر سینمایی یا تلویزیونی،کیفیت فیلمنامه و تیم اجرایی و کارگردانی را در نظر می‌گیرید.
بله، قطعاً، وگرنه در طول سال پیشنهادهای سینمایی و تلویزیونی فراوانی به من می‌شود که اصلاً دوست ندارم و هرگز سرِ آن کارها نمی‌روم. من سال‌هاست تئاتر کار می‌کنم و نقش‌های متفاوتی را تجربه کردم و به همین دلیل، نگاهم این‌گونه است که اگر قرار باشد به سینما و تلویزیون بروم، باید نقش‌هایی را بازی بکنم که اگر به پای نقش‌های تئاتری من نرسد، دست‌کم برایم قابل‌قبول باشند.
در حوزه تئاتر، وقتی به نمایش‌های دیگری با کارگردانی افرادی غیر از آقای کیانی دعوت می‌شوید، معمولاً چه فاکتورهایی را برای حضور در آن اثر نمایشی مد نظر دارید؟ بیش‌تر متن برای شما مهم است یا کارگردان یا بازیگرانِ مقابل‌تان؟
ببینید، در درجه اول متن و نقشی که به من پیشنهاد می‌شود، خیلی برایم مهم است. وقتی نقش را دوست داشته باشم، از یک مرحله اساسی عبور کرده‌ام. در درجه‌های بعدی،کارگردان و گروه بازیگران خیلی برایم زیاد اهمیت دارند.
ممنونم، ولی نکته ویژه شما در انتخاب‌های تئاتری‌تان اینست که با وجود سابقه طولانی، حرفه‌یی و درخشانی که در تئاتر و همکاری با کارگردانان معتبر دارید، به کارگردان‌های جوان هم اعتماد می‌کنید و ناگهان به ایفای نقش در نمایش‌هایی مثل «اتاق» هم می‌پردازید. در این همکاری‌ها چه اتفاقی می‌افتد که شما دعوت یک کارگردان جوان را می‌پذیرید؟
خب برای مثال در مورد همین نمایش «اتاق»، من نقش را خیلی دوست داشتم. همچنین گفت‌وگویی با کارگردان داشتم و دیدم کاملاً شناخت دارد از نمایشنامه‌نویسی که قرار است متن او را روی صحنه ببرد. در واقع می‌خواستم این نقش را حتماً تجربه بکنم و به نظرم اشکالی ندارد اگر کارگردان جوان باشد. من دوست دارم کارکردن با کارگردان‌های جوان را هم تجربه بکنم. چه اشکالی دارد؟
وقتی با کارگردان‌های جوان کار می‌کنید، خودتان را می‌سپارید به نگاه و اندیشه آن کارگردان یا دانش و تجربه‌های بازیگری خودتان را در اختیار کارگردان می‌گذارید؟
اول این‌که خودم را کاملاً به کارگردان جوان می‌سپارم. بعد هم کم‌کم شروع می‌کنم به پیشنهاددادن، ولی این‌طور نیست که همیشه من بخواهم بگویم باید چه کار بکنم؟! اتفاقاً دوست دارم همیشه یک کارگردان از بیرون به من بگوید که تو چه کار بکن. در نهایت این‌گونه همکاری‌ها، یک تعامل است.
خانم میرعلمی، خودتان هیچ‌وقت به کارگردانی تئاتر فکر کرده‌اید؟ آیا علاقه دارید سراغ آن بروید؟
نه، هیچ‌وقت به آن فکر نکردم. نمی‌دانم در آینده چه پیش بیاید. نمی‌توانم به ضرس قاطع بگویم نه، من هرگز کارگردانی نمی‌کنم، چون آدم نمی‌داند فردا ممکن است چه پیش بیاید. شاید من تا دو سال دیگر تغییر بکنم. شاید نگاهم به جهان اطرافم عوض بشود و دوست داشته باشم کارگردانی بکنم، ولی در حال حاضر نه، هیچ‌وقت به آن فکر نکردم و به نظرم کارگردانی،کارِ خیلی دشواری است. همیشه تعجب می‌کنم از آدم‌هایی که می‌گویند ما می‌خواهیم کارگردانی بکنیم.
نمایشنامه‌نویسی چطور؟ هیچ‌وقت تلاش کرده‌اید نمایشنامه‌ای بنویسید؟
خیلی کار سختی است. مگر می‌شود کسی که تجربه و سوادش را ندارد، بنویسد؟ همیشه فکر می‌کنم آدم چطور می‌تواند نمایشنامه بنویسد؟برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی