مصاحبه خواندنی و کمتر دیده شده از مارلون براندو به بهانه سالروز تولدش / هیچ عشقی به بازیگری نداشته‌ام

خبرنگار: بعد از ١٦ سال، این اوّلین مصاحبه‌ شماست.

براندو: ببین رفیق! من دیگر هیچ احساسی نسبت به گذشت زمان ندارم. موقعی که ٤ سالم بود، احساس می‌کردم هیچ‌وقت بزرگ نمی‌شوم. وقتی که بزرگتر شدم، ترس برم داشت که ای وای زندگی همین طور دارد پوچ وبیهوده از دست می‌رود.

پس سعی کردم همه جا سروقت حاضر باشم و همه چیز را سر موقع انجام دهم. حالا زمان برای من خیلی کند می‌گذرد. خیلی کند. من پیر شده‌ام. می فهمی؟

خبرنگار: شاید برای این باشد که شما کلی فیلم بازی کرده‌اید!

براندو: نه. این فقط کاری بود که برای وقت تلف کنی باید انجام می‌دادم. به هرحال، هرکسی باید یک کاری توی زندگی‌اش انجام بدهد.

هیچ عشقی به بازیگری نداشته‌ام.

تو می‌خواهی توی یک فیلم بازی کنی؟

خبرنگار: نه...

براندو: دروغ می‌گویی. توی این زندگی لعنتی، همه‌ی ما بازیگریم. هیچ‌کس به طور واقعی هیچ کاری را انجام نمی‌دهد.

ببینم چندبار در زندگی برایت پیش آمده که کسی را ببینی که لباس آشغال و مزخرفی پوشیده باشد و بعد به او بگویی:

"خوشحالم که آمدی ولی این دیگر چه لباس آشغالی‌ست که پوشیده‌ای؟

از کدام قبرستانی آن را خریده‌ای؟" ها؟

چندبار این کار را کرده‌ای؟

من بهت می‌گویم. هیچ وقت. چون تو یک بازیگری. چون به طرف می‌گویی:

"چه قدر شیک شده‌ای."

به این می‌گویند فیلم بازی کردن...

خبرنگار: می‌فهمم. ولی منظور من این بود که شما واقعاً فوق العاده هستید. شما یک غول هستید.

براندو: چی؟ نه. نه.

خبرنگار: بس کنید. بعد از پدر خوانده، آل پاچینو و دیگران گفتند که شما بزرگترین بازیگر تاریخ هستید.

براندو: آن‌ها واقعاً این کار را کرده‌اند؟ از کجا می‌دانید؟

خبرنگار: این‌ها را از این ور و آن ور شنیده‌ام...

براندو: هی! مادرت به تو یاد نداده که چیزهایی که دیگران تعریف می‌کنند را باور نکنی؟

خبرنگار: یعنی هنوز برایتان روشن نشده که خیلی‌ها شما را به عنوان بهترین بازیگر Actor تاریخ می‌شناسند؟

براندو: "تیم" بهترین بازیگر همه ی دوران‌هاست. (نگاهی به سگش می اندازد) هر وقت که گرسنه است، چنان می‌کند که انگار واقعاً مرا دوست دارد.

خبرنگار: چرا در این سال‌ها این قدر کم کار شده‌اید؟ شما این فیلم اخیرتان را بعد از ٩ سال بازی کرده‌اید.

براندو: چون بازی در فیلم، حال من را به هم می‌زند. برای من نامطبوع است. این که فقط یک بازیگر باشم، من را ارضا نمی‌کند. دائم سعی کرده‌ام به یک نتیجه قطعی برسم که واقعاً چه می‌خواهم، ولی هنوز نفهمیده‌ام. ترجیح می‌دهم به چیزهای دیگری در زندگی فکر کنم.

خبرنگار: در آینده باز هم در فیلمی ظاهر می‌شوید؟

براندو: (رو به سگش می‌کند) تیم! نظرت چیست؟

در آینده بازهم در فیلم دیگری بازی بکنیم؟ سناریوی به درد بخور داری؟ هیچ کس از آینده خبر ندارد.

خبرنگار: ولی آدم می‌تواند زندگی‌اش را در چنگ داشته باشد...

براندو: این بهترین جوکی‌ست که امروز شنیده‌ام!

خبرنگار: چرا می‌خواهید فیلم‌هایی مثل "در بارانداز" و "پدرخوانده" را تخطئه کنید؟ شما محشر بودید.

براندو: در سرزمینِ کورها آدمِ یک چشم پادشاه است. من نمی‌دانم تو عالی بودن و بزرگ بودن را چه‌جوری تعریف می‌کنی. متاسفانه این کلمه‌ایست که به طرز وحشتناکی از آن سوءاستفاده شده است. برای همه کس و همه چیز به کار رفته است.

می‌دانید چه کسی بزرگ است؟

شکسپیر بزرگ است.

خبرنگار: پس شما فکر نمی‌کنید که بزرگ و عالی هستید؟

براندو: البته که نه! تو چطور؟ آیا بزرگ و عالی هستی؟

خبرنگار: نه.

براندو: پس بزن قدش، دوست مطبوعاتی من.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مارلون براندو ..

 

وبگردی