«میم مثل مادر» به خاطر گلشیفته فراهانی از بین رفت و رفت + عکس
رکنا: منوچهر محمدی که آخرین فیلم رسول ملاقلیپور «میم مثل مادر» را تهیه کرده است، به تازگی در گفتوگویی درباره این فیلمساز فقید سینمای جنگ صحبت کرده و از عدم توجه به فیلم آخر او ابراز ناراحتی کرده است. از نظر او فیلم آخر ملاقلیپور که به خاطر حضور گلشیفته فراهانی دیگر نمایش داده نمیشود نابود شده است.
فارس در هفته دفاع مقدس بر سینمای رسول ملاقلیپور تمرکز کرده و اینبار در ادامه گفتوگوهایی که درباره این کارگردان انجام داده به سراغ منوچهر محمدی آخرین تهیهکنندهای که با این کارگردان دفاع مقدسی کار کرده رفته است. محمدی در ابتدای این گفتوگو درباره فیلم «میم مثل مادر» که در زمان نمایش توجه مخاطبان ومنتقدان را بسیار به خود جلب کرده بود میگوید: «خیلی ناراحتکننده است که چنین فیلم خوب و با کیفیتی که در مناسبتهای مختلف همچون روز مادر، هفته دفاع مقدس میتوانست به نمایش در بیاید، حالا باید برود توی قوطی. متأسفانه این فیلم را نه میتوانیم در تلویزیون به نمایش بگذاریم و نه در ویدئو منتشر کنیم، این فیلم از بین رفت و رفت. البته باید بگویم که تلویزیون به مناسبتهای مختلف بخشهایی از آن را همواره پخش میکند. لالایی معروف فیلم «میم، مثل مادر» را تلویزیون بارها از تلویزیون و رادیو شنیدهایم. برای آهنگ پایانی فیلم رسول گفت «فردی را میشناسم که روشندل است و صدای خوبی دارد» آن را پیش آهنگسازمان بردیم و تایید شد.»
تنها فیلمی که محمدی و ملاقلیپور در آن با هم همکاری داشتهاند، «میم مثل مادر» است که محمدی درباره شکل گرفتن این همکاری میگوید: «رسول برای ساخت یک فیلمنامه دیگری پیش من آمد که به نظرم خوب نبود و ایده «میم مثل مادر» را دادم. هم من و هم زندهیاد ملاقلیپور دوست داشتیم که با هم همکاری داشته باشیم ولی در سالهای مختلف که او پیشنهادهایی را میداد، خیلی به دل من نمینشست. رسول ملاقلیپور در بخش فیلمسازی بسیار آدم عجولی بود و دوست داشت ایدهای که به ذهنش میرسد به سرعت فیلمنامهاش را بنویسد و وارد تولید شود، اما این با روال کاری من که همواره ترجیح میدادم در بخش فیلمنامه تأمل کنم و به یک متن اصولی و درست برسم فرق داشت، تا اینِکه بالاخره در آخرین باری که به دفترم آمد و با هم صحبت کردیم، پذیرفت که با مدل کاری من و طمأنینه بیشتری کار کند در حقیقت ملاقلیپور قبول کرد با مدل آرام من کار کند.»
به گفته او، بعد ازاین توافق محمدی ایده کلی فیلم «میم، مثل مادر» را به ملاقلیپور داده که او نیز بسیار آن را پسندیده و دوست داشته است: «در نهایت شروع به نوشتن کرد. طبق معمول اولین نسخه به عجله از آن در آمد و از نظر من نسخه غیرقابل قبولی بود که بعد از خواندن آن با هم قراری گذاشتیم و واقعا بین اینکه به رسول جواب نه بدهم و بگویم که من این فیلمنامه را نمیسازم و یا اینکه بگویم باید روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم و بازنویسیهای مختلفی انجام بدهیم، مردد بودم و زمانی که هر دوی ما سر قرار حاضر شدیم حس خودم را صادقانه به او اعلام کردم و به او گفتم «رسول جان، این فیلمنامه خیلی اشکال دارد و به نظرم باز عجله به خرج دادی و شتاب کردی و دوباره برایش توضیح دادم که من چه فیلمنامهای میخواهم». چند مختصات در فیلم «میم، مثل مادر» وجود دارد که این مختصات برای من بسیار اهمیت داشت. اولین نکتهای که با او دربارهاش صحبت کردم در مورد نقش زن در جنگ بود و تلاش داشتم به این نکته اشاره شود، به دلیل اینکه کمتر در فیلمهای ما به نقش زن در جنگ اشاره شده است.»
به این ترتیب کاراکتر زن در «میم، مثل مادر» به عنوان پرستاری در جبهه مطرح میشود که شیمیایی شده و با عوارض شیمیایی که بر فرزندش تأثیر گذاشته مواجه شده است: «دومین نکتهای که به او گفتم این بود که من یک ملودرام قوی و محکم میخواهم که مخاطب به شدت تحت تأثیر قرار بگیرد و مقام مادر در آن تکریم شود. این تأثیرگذاری با توجه به موضوع قصه ما باید به گونهای باشد که مخاطب غافلگیر شود.»
آنطور که محمدی توضیح میدهد این فیلم باعث اتفاقات جالبی شده و ملاقلیپور لذت بسیاری از بازخوردهای آن برده است، او در ادامه دو خاطره در اینباره را نیز بازگو میکند: «هیچ وقت از خاطرم نمیرود در سینما استقلال که سرگروهمان بود، تعدادی مهمان داشتم که برای دیدن فیلم آنها را به آنجا بردم ساعت 12:30 شب در اطراف سینما بودم و در مقابل سینما که یک ایستگاه اتوبوس بود، در تاریکی فردی را دیدم که کاپشن بلند پوشیده و یقهاش را بالا داده و کلاهی به سر گذاشته است کمی بیشتر دقت کردم و دیدم رسول ملاقلیپور است. به سمتش رفتم و به او گفتم «اینجا چه کار میکنی» که رسول در جوابم گفت «به تماشاگران نگاه میکنم، اینکه این مخاطبان با این حجم و این حس و حال و چشمهای خیس از سالن خارج میشوند با ارزش است و هیچ چیزی لذتبخشتر از این لحظه برایم نیست». خوشحالم که آخرین ساخته این کارگردان تا این اندازه تأثیرگذار بوده و هنوز که هنوز است مخاطب با دیدن آن فیلم تأثیر میگیرد.»
خاطره دیگر به فرودگاه کرمانشاه باز میگردد که زنی به همراه دو دخترش ملاقلیپور را غافلگیر میکند: «قرار بود که فیلم سینمایی «عصر روز دهم» را نیز با هم بسازیم باز هم ایده این فیلم را من به ملاقلیپور دادم و او هم پسندید و دوست داشت. نسخه اول، دوم و سوم فیلمنامه نیز در جلساتمان نوشته شده بود که در همین حین مشغول آماده شدن برای فیلمبرداری بودیم و در حال بازبینی از لوکیشنهای مورد نظرمان بودیم که به همین منظور سفری به کربلا داشتیم. به همین دلیل قرار شد به کرمانشاه برویم و از آنجا به شکل زمینی به کربلا برویم. در فرودگاه کرمانشاه وقتی منتظر بودیم که چمدانهایمان را تحویل بگیریم یک خانم نسبتاً میانسالی جلو آمد و رو به رسول گفت «شما آقای ملاقلیپور هستید همان کارگردان میم، مثل مادر؟» رسول هم تا گفت بله، آن زن خم شد و دست رسول را بوسید. رسول هم به شدت غافلگیر شده بود و با تعجب میپرسید قضیه چیست، آن خانم دو دخترش را که کمی دورتر بودند صدا زد و در مقابل آنها گفت «تا قبل از دیدن این فیلم من با دخترهایم بسیار مشکل داشتم و حرمت من را به عنوان یک مادر نگه نمیداشتند، اما با دیدن این فیلم اخلاق، رفتار و منش آنها با من عوض شده است» و دائم به من میگویند تازه قدر مادر را میفهمیم.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
پیرزن سنگدل نوه سه سالهاش را کشت +عکس
خودکشی پسر بچه 11 ساله در مدرسه / او آزار دیده بود+عکس
هالک ایرانی در کشتی کج آمریکا
یک کشته و زخمی شدن صدها نفر در برخورد قطار با دیواره ایستگاه +عکس
رویا گفت در خانه تنهاست به آنجا رفتم، وقتی برادرش آمد یک چاقو به دستم داد و ...
عکس جنیفر لوپز در نوزادی در آغوش مادرش!
عکس خواننده زن زیرزمینی در اکران فیلم اروند! +عکس
چهره بامزه آناهیتا همتی در اولین روز مدرسه! +عکس
ارسال نظر