شلیک مرگبار به زن جوان جلوی چشمان فرزندانش در حمام / سر قاتل زیر لاستیک کامیون متلاشی شد + جزییات
حوادث رکنا: تازهترین جزئیات پرونده قتل دلخراش یک زن در مقابل چشم فرزندانش را بخوانید.
روایت اول: سقوط از پل نامردی
راننده کامیون تا به خودش بیاید، کار از کار گذشته بود. خون با طرح گل لاستیکهایش درآمیخته و ردی کشیده بر روی آسفالت به جا گذاشته بود. هیچکس نمیدانست چگونه این اتفاق افتاده است. شاهدان تنها مردی را دیده بودند که از پلههای پل عابر پیاده بالا رفته بود و چند دقیقه آن بالا ایستاده بود و بعد هم بر روی لبه پل آمده و خودش را پایین انداخته بود؛ همین.
در این میان راننده کامیون بخت برگشته بیخبر از همهجا که چه در انتظارش هست، در نزدیکی پل واقع در سهراه فردوسی قرار داشت که آن اتفاق نامیمون رقم خورد. اگرچه سر متوفی زیر چرخهای کامیون متلاشی شده بود اما آنچه از ظاهر امر پیدا بود، نشان میداد که حدودا 30 تا 40 سال دارد.
هر لحظه بر ازدحام مردم و خودروهای عبوری در بزرگراه آسیایی (جاده قوچان) افزوده میشد. انگار هیچکس نمیخواست تماشای این صحنه دلخراش را از دست بدهد. زمانی نگذشت که صدای جیغ آژیر چند خودرو پلیس سیل جمعیت را شکافت و مأموران در قاب این صحنه قرار گرفتند.
موضوع خیلی زود جمعوجور شد و مأموران پلیس جسد متوفی را به پزشکی قانونی انتقال دادند و عبور و مرور در بزرگراه آسیایی به حالت عادی بازگشت. اگرچه که هنوز برخی از مردم در محل ایستاده بودند و درباره آنچه که چند دقیقه پیش دیده بودند با هم صحبت میکردند.
روایت دوم: در پی یافتن «اصغر»
بر اساس تحقیقات صورت گرفته کارآگاهان پلیس ، اطلاعاتی به دست آمده بود که نشان میداد «اصغر» همولایتی مقتول و شوهرش بوده است. او بعد از ارتکاب جنایت فرار کرده و به ناکجاآباد گریخته بود. مشخصات هویتی و ظاهریاش بنا بر مستندات ثبتی به همه گشتهای پلیس داده شده و راههای مواصلاتی هم زیر چتر بررسیهای پلیس بود تا مبادا این قاتل خطرناک از مشهد بگریزد.
میگفتند او 40 ساله است و دو فرزند دارد. گویا از قبل هم با خانواده مقتول اختلافاتی داشته است اما چه انگیزهای موجب شده تا این فرد دست به اسلحه بشود و جنایتی وحشتناک را رقم بزند موضوعی بود که کارآگاهان پلیس در پی یافتن آن بودند.
همهچیز در هالهای از ابهام بود که رگههایی از حقیقت این ماجرای وحشتناک پیدا شد.
روایت سوم: حمام خون
خودش را به داخل حمام انداخت تا در گوشهای پناه بگیرد. صدای مرد اما بلند بود و سراغ او را میگرفت. سر و صدای فرد مهاجم اما با گریههای فرزندان معصومش درآمیخته شده بود. دستش اما از خونریزی شدید که گلوله در آن جاخوش کرده بود گرخت شده بود. ضربان قلبش تند میزد و اجازه نفس کشیدن به او نمیداد. اگرچه بچهها به پای مرد سنگدل افتاده بودند اما سایه شومش روی شیشه در حمام افتاد.
در که باز شد خزید به گوشهای و دست سالم خود را به نشانه اینکه مرد به او رحم کند بالا آورد. بچهها هم به دست و پای مهاجم افتاده بودند و بیامان گریه میکردند. به یکباره صدای مهیب شلیک تیر در حمام پیچید. یک شلیک، دو شلیک...
گوش همه هوا گرفته بود و صداها به صورت بههمریخته در گوش میپیچید. مرد سنگدل بلافاصله فرار کرد. بدن نیمه جان زن اما غرق در خون وسط حمام افتاده بود. فرزند 5سالهاش خود را روی سینه مادر انداخته بود و دو فرزند دیگر به دری میزدند تا مانع از مرگ مادرشان بشوند.
گلولهها به سینه مادر جوان نشسته بود و تا همسایگان بیایند و موضوع به اورژانس خبر داده شود، دیگر کار از کار گذشته بود.
روایت چهارم: جنایتی از پس یک خودکشی
اگرچه سرش متلاشی شده بود اما بررسی اثر انگشتش هویت او را فاش کرد. نام «اصغر»، 40 ساله اهل یکی از روستاهای اطراف مشهد، متأهل و صاحب دو فرزند.
به دست آمدن این اطلاعات از جسد مرد جوان هویت اصلی او را نیز فاش کرد. سرنخی که حاکی از خبری وحشتناک بود. اگرچه احتمالاتی در ابتدای این پرونده از سوی مرجع قضایی در نظر گرفته شده بود اما تحقیقات تکمیلی پلیس آگاهی مهر تأییدی بود بر هویت اصلی متوفی.
متوفی درست ساعتی پس از ارتکاب جنایتی وحشتناک به زندگی خود پایان داده بود. پروندهای که کارآگاهان پلیس تا همین چند دقیقه پیش در پی یافتن عامل اصلی قتل بودند. قتلی دلخراش که در برابر چشمان فرزندان یک زن در منطقه طبرسی شمالی اتفاق افتاده بود و شیرازه یک خانواده را از هم پاشیده بود.
روایت پنجم: ارتباط دو پرونده خودکشی و قتل با یکدیگر
انگار همهچیز با هم ارتباط داشت. عامل خودکشی روی پل مقابل بیمارستان طالقانی با پرونده قتل زن جوان در طبرسی شمالی 58.
ماجرای این پروندههای درهم گره خورده درست از صبح روز 24 مرداد در خانهای ویلایی آغاز شد. خانهای که آبستن جنایتی دلخراش و وحشتناک شد. مردی 40 ساله به هویت اصغر در پی اختلاف قبلی با زنی جوان به سراغ او میرود. متهم منتظر میماند تا شوهر زن از خانه خارج شود و سپس نقشه خود را عملی میکند.
به محض اینکه زنگ خانه زن به صدا درمیآید فرزند 5ساله او در را باز میکند اما به محض دیدن مرد جوان در را میبندد و هراسان وارد خانه میشود. صدای نعرههای مرد عصبانی در کوچه میپیچید. اهالی خانه که زن 35 ساله به همراه دختر 16ساله و دو پسر 13 و 5 ساله بودند در ورودی اتاق را قفل میکنند و در گوشهای پناه میگیرند.
مرد اما دستبردار نبوده و از دیوار بالا رفته و خود را داخل حیاط خانه میاندازد. تا آنلحظه هیچکس نمیدانست چه در سر این فرد مهاجم است. کمکم همسایهها هم بیرون آمده بودند اما خبر از گزارش مردم به پلیس نبود. گویا قرار بود همهچیز دست به دست هم بدهد تا آن اتفاق شوم در این خانه رقم بخورد.
مرد که در را به روی خودش قفل میبیند از پشت پنجره اسم زن را صدا میزند که در این لحظه یکی از فرزندان پشت شیشه میآید. مرد اما مجدد زن را صدا میزند. زن جوان شاید با این قصد که مرد آشنا او را ببیند و حرفش را بزند و برود خود را پشت شیشه میرساند. در یک لحظه مرد با اسلحهای که در دست داشته به سمت زن نشانه میرود و تیری به سمت دست او شلیک میکند.
با وجود شنیده شدن صدای شلیک تیر بازهم کسی موضوع را به پلیس اطلاع نمیدهد. حالا زن جوان به همراه فرزندانش خود را به اتاق انتهایی خانه میاندازند و در را هم قفل میکنند. مرد مهاجم هم شیشه را شکسته و به هر زوری هست وارد خانه میشود.
زن که خون زیادی از او رفته بود وارد حمام شده و در را هم قفل میکند. در این لحظه زور مرد خشمگین بر توان فرزندان زن میچربد در اتاق باز میشود. حتی گریههای ناشی از ترس و وحشت کودکانی که به پای مرد افتاده بودند هم کارساز نمیشود و او در نهایت خود را به حمام میرساند و تراژدی تلخ در برابر چشمان دختر 16 ساله و برادران 13 و 5 سالهاش رقم میخورد.
شلیک دو تیر مستقیم به سینه مادرجوانشان، او را زمینگیر و بعد از چند دقیقه کوتاه کارش را تمام میکند. مرد که کودکان او را به نام اصغر میشناسند و در این میان مدام صدایش میکردند بلافاصله پا به فرار میگذارد.
ساعتی از این ماجرا نمیگذرد که اصغر خودش را از روی پل مقابل بیمارستان طالقانی پایین میاندازد و به زندگیاش پایان میدهد.
روایت آخر: هویت قاتل مشخص شده است
بازپرس شعبه ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه2 مشهد که از ابتدای تحقیقات به این پرونده ورود پیدا کرده است روز گذشته در تشریح دیگر ابعاد این جنایت وحشتناک گفت: متهم(متوفی) با مقتول و شوهرش همولایتی و اهل یک روستا بودهاند. این فرد با مقتول و شوهرش رفتوآمد خانوادگی داشته است و بر سر اختلافاتی که با مقتول از چندی قبل پیدا کرده دست به این جنایت زده است.
قاضی محمود عارفیراد افزود: خودکشی متهم در بزرگراه آسیایی درست ساعتی پس از ارتکاب این جنایت اتفاق افتاد اما با توجه به حجم جراحت وارد شده به سر قاتل که زیر چرخهای یک دستگاه کامیون متلاشی شده بود، هویت او مشخص نبود تا اینکه انگشتنگاری هویت او را بر ملا کرد.
این مقام قضایی مشهد ادامه داد: اسلحهای که قاتل با آن دست به این جنایت دلخراش زده است هنوز کشف نشده و تحقیقات کارآگاهان پلیس درباره این پرونده ادامه دارد.
ارسال نظر