قتل فجیع مرد یهودی برای سرقت خانه اش / جسد را داخل وان اسید انداختند

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 10 سال پیش با شکایت دختر جوانی که مدعی بود عمویش به طور عجیبی ناپدید شده است آغاز شد. او به مأموران گفت: من در شهرستان تحصیل می‌کنم و چند روزی به خاطر مشغله تحصیلی نتوانستم با عمویم صحبت کنم، گرچه چندین بار هم با منزلش تماس گرفتم اما او پاسخ نداد. بالاخره بعد از چند هفته به تهران آمدم و به خانه اش رفتم اما در کمال ناباوری زنی در را باز کرد و مدعی شد که خانه را به تازگی خریده حتی سند خانه را  به من نشان داد. با این حال من مطمئن بودم که بلایی سر عمویم آمده ،چرا که او هیچوقت بدون اطلاع من کاری انجام نمی‌داد.

برای اینکه از ماجرا مطلع شوم یک وکیل گرفتم و با پیگیری فراوان به سراغ محضرداری که سند در آنجا انتقال پیدا کرده بود رفتیم و با بررسی دقیق و چندباره دوربین مداربسته متوجه شدیم که مردی خودش را شبیه عموی من گریم کرده و خانه را فروخته است.

پس از اظهارات شاکی تحقیقات مأموران آغاز شد و از طریق چک‌هایی که صاحب جدید خانه به فروشنده داده بود فردی را که همسایه مرد گمشده و طراح اصلی این نقشه بود شناسایی و بازداشت کردند. متهم پس از دستگیری عنوان کرد که با همدستی 2 نفر از دوستانش نقشه سرقت از خانه پیرمرد یهودی را اجرا کرده‌اند. به این ترتیب 2 همدست او هم دستگیرشدند، اما آنها منکر قتل شدند و گفتند که پس از بستن دست و پاهای مرد سالخورده اسناد و مدارک و پول را از خانه‌اش سرقت کرده‌اند. 

 در تحقیقات بعدی مشخص شد که مرد سالخورده پس از چند روز به سبب آنکه نتوانسته دست و پاهایش را باز کند فوت کرده و سارقان با ورود دوباره به خانه مقتول جسدش را در وان اسید انداخته و از بین برده‌اند.با اعتراف متهمان، پرونده آن ها به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد اما از آنجا که مقتول مسلمان نبود متهمان به قصاص محکوم نشده و حکم حبس برایشان صادر شد.

با گذشت 10 سال از این ماجرا یکی از متهمان درخواست اعسار داد و پرونده او به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی به این درخواست متهم به جایگاه رفت و گفت: از آنجا که ما با جعل سند ، خانه مقتول را فروخته بودیم پس از دستگیری، خریدار خواهان پس گرفتن پولش شد اما پولی نداشتیم که به او بدهیم و من سال‌هاست  به خاطر ناتوانی در پرداخت پول به خریدار خانه مقتول در زندان هستم. من اموالی ندارم که بتوانم بدهی‌ام را پرداخت کنم و از قضات می‌خواهم تا با درخواست اعسار من موافقت کنند تا بتوانم از زندان بیرون رفته و کار کنم و بدهی‌ام را به‌صورت قسطی پرداخت کنم.

پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.