قتل یک دختر بخاطر بی حجابی اش وسط کوچه ! /  2 پسرعمو غیرتی شدند !

به گزارش رکنا، سال ۸۸ مأموران پلیس ورامین از قتل زن جوان در یک منزل مسکونی باخبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران در محل حاضر شدند اولین بررسی‌ها نشان می‌داد آن زن به نام کریمه اهل افغانستان است که با ضربات متعدد چاقو کشته شده است.

جسد به دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات در این باره آغاز شد. در روند تحقیقات مادر کریمه مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: «امروز برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بودم، وقتی به خانه برگشتم هرچه در زدم کسی در را باز نکرد. می‌دانستم کریمه داخل خانه است و پنجره اتاقی که رو به خیابان است، باز بود. کریمه را بلند‌بلند صدا کردم، اما او جوابم را نداد. حدس زدم بعد از رفتن من، او هم بیرون رفته باشد. این شد که زنگ همسایه را زدم. وقتی به طبقه بالا رفتم و وارد خانه شدم با جسد کریمه روبه‌رو شدم که خونین روی زمین افتاده بود. همانجا فریاد زدم و با پلیس تماس گرفتم. ما در این سال‌ها با کسی خصومتی نداشتیم و نمی‌دانم چه کسی یا چه کسانی با چه انگیزه‌ای دخترم را به قتل رسانده‌اند.»

فرار پسرعمو‌ها به افغانستان

بعد از این توضیحات، مأموران در روند بررسی‌ها با کنترل دوربین‌های مداربسته دریافتند دو مرد جوان زمان حادثه وارد خانه شده‌اند و بعد از دقایقی سراسیمه بیرون آمده اند. با ثبت مشخصات دو مرد جوان و چهره‌نگاری از آنها، مشخص شد هر دو پسرعمو‌های مقتول هستند. به این ترتیب دو مرد جوان تحت تعقیب قرار گرفتند، اما ردی از آن‌ها به دست نیامد تا اینکه مشخص شد هر دو به کشور افغانستان گریخته‌اند.

دستگیری بعد از ورود به ایران

پرونده با اصرار اولیای دم در جریان بود که با گذشت ۱۱ سال از حادثه سرانجام یکی از آن‌ها به نام عمار بعد از ورود به کشور در سال ۹۹ شناسایی و بازداشت شد. متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به قتل با همدستی پسرعمویش به نام رحیم در توضیح به مأموران گفت: «بعد از قتل تصمیم گرفتیم به افغانستان برویم. در آنجا وقتی فهمیدند مرتکب قتل شده‌ایم، ما را دستگیر کردند و طبق قانون کشور افغانستان به حبس محکوم شدیم. بعد از سپری کردن دوران محکومیت، آزاد شدیم تا اینکه من تصمیم گرفتم برای ادامه کار به ایران بیایم، اما در اینجا هم دستگیر شدم.»

جلسه محاکمه

سپس متهم راهی زندان شد تا این‌بار طبق قانون مجازات اسلامی کشور ایران محاکمه شود. به این ترتیب پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه، روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت.

متهم در اولین جلسه محاکمه مقابل هیئت قضایی شعبه به ریاست قاضی رضایی قرار گرفت. ابتدای جلسه، اولیای دم که پدر و مادر مقتول بودند درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و با قبول جرمش گفت: «کریمه دخترعمویم بود و در ایران متولد شده بود. پدر و مادرش بعد از ازدواج به ایران آمده بودند، به همین خاطر وقتی برای کار به ایران آمدیم، نزدیک خانه آن‌ها منزلی اجاره کردیم تا تنها نباشیم. ما نسبت به کریمه خیلی غیرت داشتیم و او برای ما مثل خواهر بود. مدتی قبل از حادثه، رحیم به خانه‌ای که حوالی محل کار اجاره کرده بودیم، آمد و گفت کریمه را دیده که سرووضع نامناسبی داشته است. او از من خواست با کریمه صحبت کنم. فردای آن روز در کوچه دخترعمویم را دیدم و در این باره با او صحبت کردم. گفتم ما در این کشور غریب هستیم و بهتر است وقتی از خانه بیرون می‌آید حجابش را بیشتر رعایت کند.»

متهم در خصوص قتل گفت: «آن روز من زودتر به محل کار رفته بودم. بعد از ساعتی رحیم آمد، اما آشفته بود که گفت دوباره کریمه را با وضع نامناسب دیده است. رحیم گفت، او اصلاً رعایت نمی‌کند و در محل آبروی ما را برده است. این شد که پیشنهاد داد او را گوشمالی بدهیم. من با حرف‌های رحیم وسوسه شدم و قبول کردم بعد از اتمام کار به خانه آن‌ها برویم. دخترعمویم تنها بود که رحیم سر صحبت را باز کرد و گفت حق ندارد اینطور از خانه بیرون بیاید. دخترعمویم شروع به داد و فریاد کرد که به شما ربطی ندارد. من و رحیم وقتی حرف‌های او را شنیدیم، عصبانی شدیم. این شد که من دست‌های او را گرفتم و رحیم چند ضربه با چاقو به سینه‌اش زد.»

فرار عمار و رحیم به افغانستان

متهم در آخر گفت: «بعد از قتل من و رحیم به افغانستان رفتیم. در آنجا به خاطر قتلی که مرتکب شده بودیم، دستگیر و محاکمه شدیم. در قانون افغانستان مجازات قتل اعدام نیست، به همین خاطر به چند سال حبس محکوم شدیم و بعد از سپری کردن دوران محکومیت، آزاد شدیم. فکر نمی‌کردم اگر به ایران برگردم دستگیر شوم، اما به محض ورود از سوی مأموران پلیس بازداشت شدم. باور کنید ضربات را من به مقتول نزدم و این رحیم بود که با چاقو چند ضربه به او زد. من فقط دست و پا‌های دخترعمویم را گرفته بودم.»

در پایان هیات قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.

فاطمه صبور