قتل خانم دکتر داروساز توسط مرد آشنا در تهران / کشف جسد مومیایی شده در چمدان

به گزارش رکنا، 19 اسفند سال 99 زن سالخورده ای سراسیمه به اداره پلیس رفت و مأموران را از ناپدید شدن ناگهانی دخترش34 به نام میترا باخبر کرد. او در توضیح گفت: «دخترم دکتر داروساز بود. او در یکی از محله‌های تهران، داروخانه بزرگی دارد و خودش هم در آنجا کار می‌کند. چند سال قبل شوهر میترا فوت کرد و بعد از مرگ او، فرزندانش که دو پسر بودند برای ادامه تحصیل و کار به کشور کانادا رفتند. دخترم در ایران ماند و تنها زندگی می‌کرد. من و میترا هر روز تلفنی با هم صحبت می کردیم و از حال همدیگر خبر داشتیم اما چند روزی است او پاسخ تماسهایم را نمی دهد. از نگرانی به داروخانه‌ اش رفتم که یکی از کارمندان داروخانه گفت از سوی دخترم پیامکی دریافت کرده است و در آن پیامک میترا گفته بود مجبور شده زودتر از تاریخ سفر به کانادا برود!»

آن زن در ادامه گفت: «دخترم می خواست برای تعطیلات نوروز پیش بچه هایش برود به همین خاطر وقتی کارمندش گفت او زودتر به این سفررفته تعجب کردم. دخترم هیچ وقت بدون اطلاع به سفر نمی رفت. وقتی این خبر را شنیدم با خودم گفتم شاید ناگهانی بلیط گرفته است. این شد که با نوه ام در کانادا تماس گرفتم اما او هم از مادرش بی خبر بود. او می گفت مادرش پاسخ تماسهایش را نمی دهد و چند روزی است در شبکه‌های مجازی نیز آنلاین نشده است. او هم خیلی نگران بود. احتمالا اتفاق بدی برای دخترم افتاده است. از پلیس می خواهم مرا در پیدا کردن دخترم کمک کند.»

کشف جسد مومیایی در چمدان

با طرح این شکایت، مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و در روند تحقیقات آنها با حضور در محل زندگی خانم دکتر در آپارتمانی حوالی خیابان یوسف آباد همسایه ها را مورد تحقیق قرار دادند. آنها در توضیح گفتند چند روزی است خانم دکتر را ندیده اند. این شد که مأموران با شکستن قفل در وارد خانه شدند اما همه جا به هم ریخته بود و بوی تعفن خانه را پر کرده بود. با دیدن آن صحنه مأموران خانه را مورد بررسی قرار دادند تا اینکه در یکی از اتاق خواب‌ ها با مقدار زیادی لباس که کنار تخت افتاده بود روبرو شدند. مأموران با کنار زدن لباس‌ها چمدان بزرگی را دیدند که بعد از باز شدن در آن با جسد خانم دکتر در داخل آن روبرو شدند که با مقدار زیادی لباس مومیایی شده بود.

جسد که چند روز از مرگ او می گذشت به پزشکی قانونی فرستاده شد و روند تحقیقات نشان می داد عامل یا عاملان قتل بعد از ارتکاب جرم، اسناد، پول، دلارها و طلاهای مقتول را به همراه گوشی موبایلش سرقت کرده اند.

عامل قتل مرد آشنا بود

در تحقیقات میدانی از محل حادثه مشخص شد قاتل فردی آشنا است که به راحتی وارد خانه مقتول شده بود. با بدست آمدن این سرنخ، مأموران در بررسی دوربین های مداربسته در اطراف محل حادثه دریافتند، روز حادثه مرد میانسالی وارد ساختمان خانم دکتر شده بود و ساعتی بعد در حالیکه سراسیمه و وحشت زده بود محل را ترک کرده بود. با ثبت مشخصات آن مرد روند بررسی ها نشان داد او یکی از کارمندان داروخانه و همان فردی بود که مدعی شده بود خانم دکتر زودتر از موعد به کانادا رفته است.

بازداشت کارمند داروخانه و اعتراف به قتل

به این ترتیب آن مرد که محمود نام داشت بازداشت شد. او وقتی مورد تحقیق قرار گرفت قتل را انکار کرد و گفت: «میترا صاحب داروخانه بود و من هم در آنجا کار می ‌کردم. او رابطه خوبی با من داشت و معمولا هرچه می ‌خواست برایش فراهم می ‌کردم. چند روز قبل از حادثه، او گفت می خواهد قبل از تعطیلات نوروز به کانادا برود تا بچه هایش را ببیند. به همین خاطر از من خواست 800 هزار دلار برایش تهیه کنم. آخرین بار روز حادثه بود که به خانه اش رفتم و دلارها را به او دادم. بعد از انجام این کار به خانه ام برگشتم و دیگر از او اطلاعی ندارم. همان روز بود که از میترا پیامکی آمد که نوشته بود توانسته است بلیط تهیه کند و زودتر از موعد به کانادا رفته است.»

متهم بعد از تناقض گویی در اظهاراتش سرانجام چند روز بعد به قتل اعتراف کرد و گفت در درگیری با خانم دکتر مرتکب قتل شده است. متهم در شرح ماجرا گفت: «چند سال در داروخانه میترا مشغول کار بودم. مدتی بود در زمینه خرید و فروش دارو سرمایه گذاری کردیم و مشغول کار شدیم. در این شراکت پول زیادی به خانم دکتر بدهکار شدم که توانایی پرداخت آن را نداشتم. از آنجائیکه با خانم دکتر به خاطر مسائل کاری و شراکت رفت و آمد زیادی داشتم، روز حادثه نیز به خانه او رفته بودم تا درباره مسائل کاری با هم صحبت کنیم. بین صحبت ها او دوباره موضوع بدهی ام را پیش کشید. به او گفتم توان پرداخت ندارم اما او اصرار داشت پولش را نیاز دارد تا برای فرزندانش به کانادا بفرستد.»

متهم ادامه داد: «اصرارهای خانم دکتر باعث شد نقشه قتل به سرم بزند. به همین خاطر وقتی او از من خواست ماسکش را به صورتش بزنم تصمیم گرفتم آنرا آغشته به ماده بیهوشی کنم سپس آنرا مقابل دهانش گرفتم. خانم دکتر بی حال شده بود که او را خفه کردم. وقتی مطمئن شدم او مرده است جسدش را داخل چمدان قرار دادم تا آنرا از خانه خارج کنم اما نتوانستم این کار را انجام دهم. برای رد گم کردن از تلفن همراه خانم دکتر برای خودم پیامکی فرستادم که در آن نوشته بودم «زودتر از موعد به کانادا می‌روم» جسد را به خاطر رفت و آمد همسایه ها نتوانستم از خانه خارج کنم به همین خاطر آنرا با لباسهای زیادی مخفی کردم تا کسی آن را پیدا نکند.»

محاکمه و صدور حکم قصاص

با اقرارهای متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته متهم مقابل هئیت قضایی شعبه پنجم دادگاه به ریاست قاضی بابایی قرار گرفت. ابتدای جلسه وکیل اولیای دم که مادر و پسران مقتول بودند در غیاب موکلشان درخواست قصاص کرد.

در ادامه متهم خلاف اظهاراتش قتل را انکار کرد و گفت: «قبول دارم آن روز دستمالی را آغشته به مواد بیهوشی کردم اما قصد کشتن او را نداشتم. آن روز خانم دکتر اصرار داشت بدهی اش را بپردازم ولی توان پرداخت این بدهی را نداشتم. این شد دستمالی را جلوی دهان او گرفتم تا بیهوش شود و من از آن خانه خارج شوم.»

او در ادامه، درباره کشف اموال سرقتی خانم دکتر از جمله، کارت ماشین، کارت سوخت، دسته چک مقتول و ... در خانه اش گفت: «خانم دکتر به من اعتماد داشت به همین خاطر چند سال قبل وصیت نامه اش را به من داده بود تا بعد از مرگش آنرا به وارثان بدهم. من هم وصیت نامه او را در گاو صندوقی که داشتم گذاشته بودم. احتمالا بقیه مدارک نیز همراه وصیت نامه به من داده شده بود که دقت نکرده بودم. دسته چک هم مشترک بود.»

متهم در آخرین دفاعش گفت: «من 27 سال با خانم دکتر رابطه کاری داشتم و او به من اعتماد داشت. باور کنید قصدی برای کشتن  او نداشتم و اظهارات اولیه ام تحت فشارهای بازجویی بود.»

در پایان هئیت قضایی با اعلام ختم جلسه وارد شور شد سپس با توجه به مدارک و شواهد موجود متهم را به قصاص محکوم کرد.