ثریا 22 ساله ام و از شوهرم خلافکارتر ! / زن مطلقه بازداشت شد !

 به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 22 ساله ای به نام ثریا است که هنگام سرگردانی در خیابان های مشهد مورد ظن نیروهای گشت پلیس قرار گرفته بود.

این زن جوان که مدعی بود در ساعت 3 بامداد و برای تهیه مواد مخدر از خانه مادرش خارج شده است، درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: پنج سال بیشتر نداشتم که پدرم را از دست دادم و در کنار مادرم بزرگ شدم. آن روزها مادرم برای تامین هزینه های زندگی به سختی تلاش می کرد اما همواره در تنگنای مالی قرار داشت چرا که درآمدش از کارگری در منازل مردم کفاف هزینه های زندگی و اجاره خانه را نمی داد از سوی دیگر من هم که از مهر و عاطفه پدری بهره ای نبرده بودم مدام به فکر فرار از خانه بودم.

احساس می کردم در بیرون از این خانه غم هایم را فراموش می کنم و به سعادت و خوشبختی می رسم. به همین دلیل مادرم همواره نگران من بود و نمی دانست چگونه این افکار را از ذهن من دور کند. در این شرایط و در حالی که 13 سال بیشتر نداشتم با پسر همسایه ارتباط برقرار کردم. با آن که «جاوید» پسر سر به راهی نبود و اهالی محل از رفتارهای او دل خوشی نداشتند اما من تصمیم به ازدواج با او گرفتم و با وجود مخالفت های شدید مادرم پای سفره عقد نشستم. جاوید که 10 سال از من بزرگ تر بود با خلافکاران زیادی رابطه داشت به همین دلیل فقط یک ماه بعد از ازدواج متوجه اعتیاد او به مواد مخدر شدم. وقتی موضوع را برای مادرم بازگو کردم خیره به چشمانم نگریست و گفت: «این آشی است که خودت پخته ای!» وقتی گفتم می خواهم طلاق بگیرم گفت: «آبروریزی نکن با لباس سفید رفته ای، با کفن هم از خانه اش خارج می شوی!» زمانی که فهمیدم باید با این شرایط بسازم دیگر مخالفتی با رفتارهای نامتعارف همسرم نداشتم. صاحب دو فرزند شده بودم و آرام آرام برای تسکین دردهایم مواد مخدر مصرف می کردم. طولی نکشید که من هم به یک معتاد حرفه ای تبدیل شدم اما همسرم هزینه های مصرف مواد مخدر را نمی پرداخت به همین دلیل به صورت پنهانی طلاهایم را می فروختم تا مواد مخدر تهیه کنم. در همین روزها بود که با پیشنهاد یکی از فروشندگان مواد مخدر با شیشه آشنا شدم اما نمی دانستم مواد مخدر صنعتی روزگارم را سیاه می کند، فکر می کردم برای هربار مصرف پول کمتری می پردازم ولی در مدت کوتاهی مواد مخدر صنعتی زندگی ام را دگرگون کرد به گونه ای که مجبور بودم برای تهیه شیشه مواد غذایی خانه ام را بفروشم. وقتی جاوید متوجه اعتیادم به شیشه شد مدتی به من فرصت داد تا اعتیاد  را ترک کنم اما من توان این کار را نداشتم و نمی توانستم خماری را تحمل کنم بنابراین به مصرف مواد ادامه دادم تا جایی که دیگر مسئولیت های مادرانه ام را از یاد بردم و خانواده ام را به فراموشی سپردم. در این شرایط جاوید هم خیلی راحت مرا طلاق داد و از زندگی اش بیرون انداخت. به ناچار نزد مادرم بازگشتم اما او هم چشم دیدن مرا نداشت چرا که به وضعیت اسفبار و آشفته ای رسیده بودم.

حال و حوصله نصیحت های او را نداشتم و مدام با هم درگیر بودیم تا این که امروز صبح وقتی برای تهیه مواد مخدر از خانه خارج شدم و در خیابان ها سرگردان بودم ماموران گشت کلانتری به من مشکوک شدند و...

 به دستور سرهنگ شریفی (رئیس کلانتری امام رضا(ع) ) تلاش های مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی برای نجات این زن جوان از گرداب مواد افیونی آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

 

وبگردی