بهلول قاتل شیما صباگردی مقدم اعدام نمی شود ! / شوک یک میلیاردی ! + فیلم گفتگو با مادر واقعی شیما
حجم ویدیو: 56.18M | مدت زمان ویدیو: 00:07:41

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، شیما صباگردی مقدم نام دختری است که از یک سال قبل با کشف جسد او در باغچه خانه یک مرد میانسال نامش در سر تیتر اخبار حوادثی قرار گرفت.مرد میانسال به نام بهلول به ربودن شیما و حبس او و سپس به قتل اعتراف کرد و حالا با جلب رضایت یکی از اولیای دم توانست یک قدم از قصاص فاصله بگیرد.

اخبار اختصاصی رکنا - کپی رایت

در حالی که مادر و پدر خوانده شیما، از لحظه اول بعد از گم شدن دخترشان تلاش زیادی برای پیدا کردن قاتل فرزندشان کردند و همچنین 15 سال برای بزرگ کردن شیما زحمت کشیدند؛ اما ولی دم پدر و مادر اصلی شیما بودند که حالا مادر شیما با حضور در محضرخانه از قاتل فرزندش اعلام رضایت کرده است.

گفتگو با مادر اصلی شیما صباگردی مقدم

در مورد علت گذشت خود از بهلول توضیح دهید.

نمی خواستم رضایت دهم و اصلا چنین قصدی نداشتم.پدر شیما شناسنامه نداشت و ما وکیل گرفته بودیم که برای اخذ شناسنامه او اقدام کنیم تا بتواند در پرونده شیما دادخواست دهد.پسرم به من گفت برای انجام کارهای قانونی شناسنامه باید به محضرخانه برویم.من هم سواد درست و حسابی ندارم و رفتم و اوراقی را امضا کردم.بعد که برگشتم پسر بزرگم به من گفت که چرا بابت قتل شیما رضایت دادی؟ من از این رضایت پشیمانم و دلم می خواهد تا پای جان تلاش کنم که رضایتم را پی بگیرم.

پدر شیما هم رضایت داد؟

نه او شناسنامه ندارد.گفتند باید اول کار شناسنامه درست شود تا بتواند در پرونده دادخواست دهد.

اما ما شنیده بودیم که شما با وعده دیه یک میلیاردی رضایت دادید.

بله از اول به ما این وعده را داده بودند که یک میلیارد تومان پول می دهند تا رضایت بدهیم.اما من قبول نکردم.تا الان هزار تومان هم ندیدم و اصلا هم پول نمی خواهم.جگرم با قتل شیما آتش گرفت و نمی توانم با پول معاوضه کنم.

چه شد شیما را به خانواده صباگردی مقدم سپردید؟

به خاطر بدبختی و نداری! شیما فرزند هفتم،هشتم من بود.نوزاد بود که من را به خاطر مقدار خیلی کمی مخدر؛چیزی اندازه یک نخود، بازداشت کردند.من با برادرم تماس گرفتم و با خانمش به بازداشتگاه آمدند و شیما را بردند.بعد او را به خانواده مقدم سپرده بودند تا من از بازداشتگاه برگشتم.فقط بیست روز در بازداشت بودم اما در همان بیست روز شیما تپل شده بود و حسابی به او رسیده بودند.آنها فرزند نداشتند و شیما را خیلی دوست داشتند.دلشان می خواست که شیما در کنارشان بماند.من هم به برادرم گفتم با تمام وجودم راضی هستم چون پدر و مادر بهتری برای او هستند.

بعد از آن هیچ وقت سراغش را نگرفتید؟

خیالم بابت شیما راحت بود اما چند باری سراغش را گرفتم.می گفتند دنبالش نگرد چون او مرده است.چند سالی بود شک داشتم زنده است یا مرده.اما بعدا فهمیدم زنده بوده و این اواخر به قتل رسید.

وقتی خبر قتل را شنیدید چه عکس العملی داشتید؟

پدرخوانده شیما سراغمان آمد.از طریق برادرم ما را پیدا کرد و با گریه و ضجه ماجرا را برایمان تعریف کرد.جگر ما هم سوخت و

برای همین خیلی ناراحتم که رضایت دادم.

ماجرای قتل شیما صباگردی مقدم چه بود؟

 26 مرداد سال 98 رسیدگی به پرونده ناپدید شدن دختر 15 ساله ای به نام شیما با شکایت پدر و مادر او در دستور کار پلیس قرار گرفت.

بررسی ها حکایت از آن داشت که شیما آخرین بار در ترمینال اتوبوسرانی آرژانتین دیده شده و تصویر او موقع خرید از یک مغازه در دوربین مدار بسته ضبط شده بود.

همین سرنخ کافی بود که تحقیقات از راننده های ترمینال آغاز شود و چند نفر از آنها اظهار داشتند که آخرین بار شیما را در حال صحبت کردن با یک مرد میانسال به نام بهلول دیدند.به این ترتیب بهلول که گاهی با خودروی خود در ترمینال مسافر کشی می کرد دستگیر شد.

بهلول در اولین دستگیری به قتل و آدم ربایی اعتراف نکرد

بهلول 62 ساله در اولین تحقیقات گفت: «آن روز شیما به عنوان مسافر سوار ماشین من شد اما او را به مقصد رساندم و دیگر از سرنوشت او اطلاعی ندارم.»

اما در ادامه تحقیقات ظن ماموران به بهلول بیشتر شد و با گذشت بیش از یک سال از وقوع حادثه لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت و به قتل شیما اعتراف کرد.

متهم در اعتراف خود گفت: شیما را اغفال کرده و به خانه خود برده بود.سپس مدتی او را در خانه خود حبس کرده و برای اینکه راز آدم ربایی او فاش نشود،شیما را خفه کرده و جسد او را در باغچه صاحبخانه خود دفن کرده بود.

با اعتراف متهم،پرونده با صدور کیفرخواست از دادسرای جنایی تهران به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.متهم به زودی در شعبه هفتم این مرجع قضایی، برای دفاع از خود پای میز محاکمه خواهد رفت.

پدر و مادر شیما تقاضای قصاص دارند

زمانی که شیما نوزاد بود توسط پدر و مادر خود به خانواده صباگردی مقدم سپرده شد و آنها سرپرستی شیما را بر عهده گرفته و او را بزرگ کردند.در این سال ها خانواده صباگردی مقدم،پدر و مادری دلسوز و مهربان برای شیما بودند که اگر پیگیری های آنها نبود شاید راز قتل شیما هرگز فاش نمی شد.

حالا هم این پدر ومادر در تلاشند که تقاص خون به ناحق ریخته شیما را بگیرند اما ولی دم پدر و مادری هستند که شیما را به دنیا آوردند.

وبگردی