داغ آرین کوچولو تازه است / وداع تلخ با شیطنت های کودکانه + عکس

داغ پدر و مادر آرین هنوز تازه است. هنوز هم باورشان نمی‌شود پسر کوچک و شیرین زبان‌شان را از دست داده باشند. همه جای خانه‌ بوی او پیچیده و خاطراتش جلوی چشمان‌شان رژه می‌رود.

به گزارش رکنا، یادآوری مسافرت‌هایی که همراه آرین رفتند، بازی‌هایش، شیطنت‌ها و بازیگوشی‌های شیرینش، گریه‌ها و خنده‌هایش لحظه‌ای از جلوی چشمان‌شان دور نمی‌شود و با هربار یادآوری‌ اشک از چشمان پدر و مادر و تنها برادرش جاری می‌شود. پنج روز است که صدای آرین در خانه نمی‌پیچد. حالا او در آسمان‌هاست و با اهدای قلب خود و سایر اعضای بدنش، جان بیماران بسیاری را نجات داد.

غم صدای گرفته پدر وصف نشدنی است. با هر جمله‌ای که می‌گوید، یک آه بلند هم پشت سرش می‌کشد. کوتاه از آرین صحبت می‌کند و یادآوری خاطرات او، انگار آتش به وجودش می‌زند.

مرگ مغزی آرین نجات بخش شد

هفتم شهریور ماه امسال، آخرین روزی بود که آرین زنده و سرحال کنار خانواده‌اش زندگی می‌کرد اما انگار چوب‌خط عمرش پر شده بود و باید نزد معبود و خالقش برمی‌گشت. شب، مرگ از راه رسیده بود.

حمید توسلی پدر آرین از آن شب می‌گوید: «آرین آن شب ساندویچ می‌خورد اما سس نداشت. تصمیم گرفت به مغازه‌ای که چسبیده به حیاط خانه‌مان است برود و سس بخرد.

ساعت ۱۰ شب بود که از خانه بیرون رفت و چند دقیقه بعد غوغایی به‌پا شد. یکی از همسایه‌ها به در خانه‌مان آمد و گفت که پسرمان با یک پژوی ۴۰۵ تصادف کرده‌است. از قرار معلوم راننده پژو پسرم را موقعی که دنده عقب گرفته بود، ندیده و در اثر برخورد، ضربه سختی به آرین زده بود.»

پدر، پسرک عزیزش را در آغوش گرفت و او را به سرعت به یکی از بیمارستان‌های هشتگرد رساند. پزشکان پس از معاینه به او گفتند شرایط خوبی ندارد و باید به بیمارستان مدنی منتقل شود. آرین را دوباره به بیمارستان شهید مدنی منتقل کردند و درمان آغاز شد.

خداحافظی با آرین کوچولو پس از اهدای عضو

عکسبرداری‌های اولیه نشان می‌داد آرین کوچولو وضعیت خوبی از نظر جسمی ندارد از نظر پزشکان شدت جراحت وارد شده به پسر کوچولو بسیار شدید بود و نمی‌شد او را عمل جراحی کرد: «آنها چیزی به من نگفتند و خودم کم‌کم متوجه شدم که آرین حالش خوب نیست.

پزشکان می‌خواستند با دارو درمانی خون را جذب کنند و برای همین کار را شروع کردند. کار ما فقط دعا و استغاثه به درگاه خداوند بود و از او می‌خواستیم آرین را دوباره به ما برگرداند. چند روز از بستری شدن آرین در بیمارستان گذشته بود و در حالی‌که ما انتظار داشتیم حال آرین بهتر شود اما روزهای آخر، حالش رو به وخامت گذاشت.»

پزشکان با معاینه آرین به این نتیجه رسیدند که او دیگر به این دنیا برنمی‌گردد: «با ما در مورد اهدای عضو آرین صحبت کردند. نبود آرین برای‌مان بسیار دشوار بود. برای مادرش هم خیلی سخت بود اما به این فکر کردیم که با بخشش اعضای بدن آرین، جان چند بیمار را می‌توانیم نجات دهیم. با این‌که دل کندن از آرین بسیار دشوار بود اما قبول کردیم و پسرم برای اهدای عضو به بیمارستان سینای تهران منتقل شد.

در بیمارستان قلب، دو کلیه و کبد آرین به بیماران نیازمند اهدا شد و بعد پسرم به آسمان‌ها پرکشید. من به‌جز آرین یک پسر دیگر هم دارم به نام امیرمحمد که ۱۶ ساله  است. او وابستگی زیادی به آرین داشت و حالا روزهای بسیار سختی را می‌گذراند. آرین ما تازه هفت سالش شده بود و امسال می‌خواست به کلاس اول برود اما انگار تقدیر خداوندی طور دیگری برای او رقم خورده بود و ما چاره‌ای جز آنچه پروردگار مقدر کرده بود، نداشتیم. حالا هم خوشحالم که با بخشش اعضای بدن پسرم جان چند بیمار دیگر را نجات داده‌ایم.»

پدر آرین خطاب به خانواده‌هایی که بیمار مرگ مغزی دارند، می‌گوید: «من خودم درد و رنج از دست دادن فرزند را کشیده‌ام و حالا هم می‌دانم این خانواده‌ها چه رنجی را تحمل می‌کنند اما مادران زیادی هم هستند که شاهد رنج کشیدن فرزندشان هستند که به گرفتن عضو نیاز دارند.

خودم خواهرزاده‌ای دارم که قلبش را در کودکی یک بار عمل جراحی کرده است و با بالا رفتن سن دوباره باید عمل‌کند. حدود دو ماه در بیمارستان بستری بود و در این مدت شب و روز نداشتیم. البته کار او به گرفتن عضو نکشید. اما حال این‌طور خانواده‌ها را به‌خوبی درک می‌کنم و به همین دلیل به اهدای اعضای بدن پسرم به بیماران نیازمند رضایت دادم تا مادران کمتری شاهد درد کشیدن فرزندان‌شان  باشند.»

منبع: جام جم

وبگردی