فیلم لحظه به لحظه با قاتلی از زیر هشت زندان تا رهایی از اعدام + گفتگوهای دیدنی
حجم ویدیو: 74.22M | مدت زمان ویدیو: 00:10:06

به گزارش رکنا، جعفر پاکزاد- 10سال پیش بود که جروبحث زن وشوهری کار دست غلام جوان داد.  او بدون نقشه قبلی دستش به خون همسرش  آغشته شد.

اخبار اختصاصی رکنا - کپی رایت

قصاص قاتل

 غلام دستگیر و محاکمه شد. دادگاه با توجه به اعترافات قاتل و شواهد موجود در پرونده او را گناهکار شناخت و به قصاص نفس محکوم کرد.

رضایت در ازای دریافت دیه

به این ترتیب غلام به زندان افتاد و باید منتظر می ماند تا پس از اقدامات لازم حکم قصاص او اجرا شود. اما دست سرونوشت برای او پایان دیگری را رقم زده بود. چندسال بعد، با کمک خیرین و واحد مددکاری زندان خانواده مقتول در ازای دریافت وجه المصالحه رضایت  دادند و به این ترتیب بود که غلام از قصاص با چوبه دار رهایی پیدا کرد.

تلاش برای آزادی غلام

غلام که حالا بیش از 8 سال را در زندان سپری کرده بود برای آزادی احتیاج به 300 میلیون تومان پول داشت.اما فراهم کردن این مقدار پول برای غلام که تازه 3 سال از زندگی مشترک می گذشت و از طریق کارگری در  ساختمان های درحال ساخت خرج زندگی خود،همسرش و دخترش خردسالش را در می آورد کاری غیرممکن بود.

وقتی پای هنرمندان به پرونده غلام باز شد

هیچ امیدی به آزادی غلام وجود نداشت. نه او و نه خانواده اش توان پرداخت 300 میلیون تومان پول را  نداشتند.این یعنی باید سالها روزگارش را پشت میله های سرد زندان سپری می کرد. اما با ورود بهمن دان بازیگر سینما و تلویزیون به پرونده غلام ، این پرونده سرانجام دیگری پیدا کرد.

یک هفته قبل از آزادی غلام ،همان روزهای پر از استرسی که فقط 20 میلیون تومان از کل مبلغ وجه المصالحه باقی مانده بود بهمن دان در گفت و گو با خبرنگار رکنا درباره ورودش به این پرونده اینطور گفت: ماه مبارک رمضان بود که از زندان شهرستان محلات تماس گرفتند و در طی این تماس تلفنی بود که در جریان ماجرای این زندانی قرار گرفتم. از آنجایی که پرونده زندانی مربوط به قتل عمد باشد ملاحظاتی را در نظر می گیرم و با تحقیقات بیشتر به آن می پردازم. به همین خاطر قبل از انجام هرکاری و هر اقدامی با مسئولان زندان درباره این زندانی صحبت کردم.

وی ادامه می دهد: به گفته مسئولان زندان محلات مرد جوان در این سالها بیشتر اوقات روزه بوده، او با اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت قرآن خواندن را می آموزد و این روزها در زندان به علاقه مندان قرآن می آموزد.

دان گفت: قبلا خانواده اولیای دم رضایت داده بودند اما مرد جوان باید برای آزادی دیه 300 میلیونی پرداخت می کرد. با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر فراهم کردن این مبلغ کار آسانی نبود اما از آنجایی که مطئن بودم مرد جوان در این سالها پشیمان شده و اگر از زندان آزاد شود زندگی خیلی خوب و مفیدی را در پیش می گیرد دست به کار شدم.

به این ترتیب بود که آقای بازیگر دست به کار شد تا با کمک خیرین شرایط آزادی مرد زندانی فراهم شود.

روز آزادی غلام

همه دست به دست هم دادند تا مبلغ وجه المصالحه فراهم شد.حالا غلام در آستانه آزادی آن هم پس از ده سال قرار گرفت.

یک سفر برای رهایی غلام از زندان

شرایط برای آزادی غلام فراهم بود، بهمن دان به همراه زهرا سعیدی بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون ازتهران راهی شدند تا به اراک بروند.

قبل از رسیدن به اراک راهی شهر ساوه شدیم تا برای تحویل چک ها و امضاء نهایی اولیای دم به خانه مادر متقول برویم.

ساعت حدود 10 صبح بود که به شهر ساوه رسیدیم.کوچه پس کوچه های شهر را پشت سرگذاشتیم تا به یکی از محله های حاشیه ای شهر رسیدیم. خانه ای کوچک و در یک کوچه بن بست. خانواده مقتول ،معاون زندان مرکزی اراک و یکی از مددکاران زندان منتظر رسیدن هنرمندان بودند.

جلسه برگزار شد، مادر مقتول با چشمانی پراز اشک برگه رضایت نامه را امضاء کرد. کار تا این مرحله پیش رفت و حالا قدم بعدی سفر به اراک و دیدار با غلام در زندان است تا برای خروج از زندان پس از 10 سال قدم بردارد.

رضایت برای آزادی

ظهر بود که به اراک رسیدیم .جلسه ای در دفتر رئیس زندان هماهنگ کردیم. موذن، رئیس زندان مرکزی اراک در گفت و گو با رکنا درباره پرونده غلام و آزادی زندانی اینطور گفت: امروز شاهد اخذ رضایت اولیای دم یک پرونده بودیم. در این پرونده قتل و مقتول هر دو از کشور افغانستان بودند با این حال و بنابر حکم انسانیت و همچنین مهمان دوستی ایرانیان با کمک همکاران بنده در واحد مددکاری زندان، آقای بهمن دان و خانم زهرا سعیدی بازیگران کشور و جمعی از خیرین موفق مبلغ 300 میلیون تومان وجه المصالحه جمع آوری شد.

در سال 1399 با تلاش همکاران و خیرین 14 مورد از پرونده های محکوم به قصاص را رضایت بگیریم.از این تعداد 7 مورد به صورت قطعی به پایان رسیده است و مابقی پرونده ها صورت جلسه اعلام و شرط و شروط بخشش گذاشته شده است. امیداوریم با کمک خیرین این پرونده ها نیز به سرانجام برسد.

گفت و گو با غلام زیر هشت

گفت و گوهایمان که با رئیس زندان به پایان رسید به زیر هشت رفتیم. همان قسمتی از زندان که زندانیان روز و شب را پشت میله های سردزندان سپری می کنند.

منتظر ماندیم تا غلام را از داخل سلول بیرون بیاورند، پس از چند دقیقه انتظار غلام از راه رسید.مردی که وقتی پایش را به زندان گذاشت جوان بود و حالا به یک مرد مینسال تبدیل شده است. بسیاری از روزهایی که در زندان بود را با روزه سپری کرد. خوشحال است، در پوست خودش نمی گنجد. فقط چند ساعت به آزادی اش  باقی مانده است.

در گوشه ای از سالن زندان با او گفت وگویم را آغاز می کنم. لهجه شیرین افغانی دارد. خیلی آرام است و مهربان. به چشمانش که خیره می شوم نمی توانم باور کنم که او سالها پیش همسرش را به قتل رسانده ،آن هم به خاطر یک لحظه عصبانیت.

غلام می گوید: پشیمانم، یک لحظه عصبانیت باعث شد به این روزگار دچار شوم. حالا دخترم نازنین 10 ساله است ، نه من او را دیدم و نه او مرا دیده است. اما می گویم که دوستش دام.

او ادامه می دهد: از خانواده همسرم ،از بازیگران و از مسئولان زندان تشکر می کنم که باعث شدند دوباره آزادی  را به چشم ببینم.

حرف هایم با غلام که تمام می شود به سراغ بهمن دان می روم.درحالی که غلام در کنارش ایستاده می گوید: خوشحالم از اینکه با کمک هم توانستیم این اتفاق خوب را رقم بزنیم. امیدوارم زندانیانی که آزاد می شوند متنبه شده باشند و مطمئن باشند که قانون بر هر موضوع دیگری ارجحیت دارد.

یک کمک 60 میلیون تومانی

درماجرای آزادی غلام خیرین زیادی پیش قدم شدند، یکی از این خیرین سید وهاب فخیمی است. مرد خیری که با هنرمندان از تهران راهی اراک شد تا شاهد آزادی غلام باشد.

او می گوید: در یک برنامه تلویزیونی با آقای دان آشنا شدم و درجریان ماجرای غلام قرار گرفتم. خدا هم کمک  کرد تا بتوانم قدمی بسیار کوچک در این پرونده بردارم.

و سرانجام آزادی

عقربه ها ساعت 4 بعدازظهر را نشان می دهد ،دیگر وقت آزاد شدن است. غلام لباس هایش را پوشیده، ساکش را در دست گرفته است. صدای در بزرگ زندان به گوش می رسد. در باز می شود و غلام پس از 10 سال قدم به زمین بیرون زندان می گذارد. اینجا پایان داستان زندان غلام و آغاز زندگی جدیدی برای اوست.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.