سکوت مبهم دربرابر خشونت فجیع به یک زن ایرانی / هیچکس به داد اشرف سادات حسینی نرسید + عکس و فیلم
حجم ویدیو: 64.70M | مدت زمان ویدیو: 00:06:21

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، اشرف سادات حسینی درحالیکه روی تخت با صورتی پر از بخیه و خط خطی، با چشمی کور شده، انگشتان و کف یک دست قطع شده ، یک دست بدون حرکت و در حالیکه روی سرش ضربات زیاد چاقو وقمه خورده است روی تخت به سختی حرف می زند و هنوز وحشت آن روز در صحبت هایش نمایان است و هر لحظه می ترسد شوهرش آزاد شود و با شکستن شیشه های خانه به سراغش بیاید و زندگی اش را به پایان برساند.

فجیع ترین سرنوشتی که مرد شکنجه گر بر سر اشرف سادات آورد

زن تهرانی 27 سال قبل با مردی به نام محسن ازدواج کرد و این مرد از همان روزهای نخست به دنبال اعتیاد و خوردن مشروبات الکلی بود و روز به روز و با گذشت زمان بهانه گیری های این مرد شروع شد و محسن هر بار به بهانه های مختلفی زندگی را برای اشرف سادات و فرزندانش تلخ می کرد.

اشرف سادات در این سالها به سرکار رفت و به هر سختی بود ادامه تحصیل داد تا در محل کارش ارتقاء شغلی پیدا کند و زندگی را برای فرزندانش به آرامش بکشاند اما محسن دیگر مرد سابق نبود و بهانه گیری هایش به تهمت زدن و خشونت رسید.

حمله با گلدان به زن تهرانی

اوایل شهریور ماه امسال بود، اشرف سادات تازه از محل کارش به خانه رسیده بود که محسن شروع به تهمت زدن کرد و اشرف سادات که دیگر به این تهمت های زشت و دروغین خسته شده بود سکوتش را شکست و به اتهامات محسن اعتراض کرد، محسن همسرش را به باد کتک گرفت و با گلدان به سر اشرف سادات زد و قفسه سینه اش را نیز شکست.

محسن به دخترش هم رحم نکرده بود و سال گذشته بینی دخترش را شکسته بود. اشرف سادات به اداره پلیس رفت از شوهر شکنجه گرش شکایت کرد و محسن بازداشت شد اما خواهر محسن با گذاشتن یک فیش حقوقی برادرش را از زندان آزاد کرد.

اشرف سادات پس از آزادی شوهرش به خانه مادرش رفت و این در حالی بود که محسن به فرزندانش پیغام می داد که به مادرتان بگویید به خانه بازگردد اما هیچ کس فکر نمی کرد محسن به فکر قتل زنش است.

یکی از فرزندان اشرف سادات کرونا گرفت، به همین خاطر زن تهرانی به خانه خودش بازگشت و بعد از 10 روز محسن به بهانه اینکه می خواهد پوتین و کفش هایش را بردارد به جلوی در خانه رفت، اشرف سادات به جلوی در حیاط رفت، نگران بود.

اشرف سادت از محسن خواست خودش داخل خانه برود و وسایلش را بردارد، محسن داخل حیاط خانه شد و در یک لحظه اشرف سادات را روی زمین انداخت و پا روی گلوی همسرش گذاشت و می گفت باید رضایت بدهی. محسن از ترس اینکه بچه هایش به خانه بازگردند مضطرب بود و به سرعت از خانه خارج شد و اشرف سادات به اداره پلیس و پزشکی قانونی رفت و از شوهر شکنجه گرش شکایت کرد.

فجیع ترین سرنوشتی که مرد شکنجه گر بر سر اشرف سادات آورد

تکه تکه شدن اشرف سادات به دست محسن

ساعت 7 عصر 25 آبان ماه امسال، اشرف سادات حسینی از محل کارش به خانه شان در خیابان ایثار شمالی منطقه فرحزاد بازگشته بود در خانه تنها بود که از داخل حیاط صدایی شنید، ترس به سراغش آمد و احتمال داد که شوهرش برای انتقام بار دیگر به سراغش آمده است.

در خانه به صدا در آمد، اشرف سادات حسینی وحشت زده به پشت در رفت، شوهرش با تغییر صدای خودش را سعید خواهرزاده محسن معرفی کرد، اشرف سادات ترسیده بود و در را باز نکرد و فقط به فکر فرار بود، زن وحشت زده چادر به سر انداخت تا از پنجره راه فرار پیدا کند که توری پنجره آشپزخانه مسیر فرار را برای او بسته بود.

محسن شروع به فحاشی کرد و شیشه خانه را شکست، اشرف سادات قبل از اینکه از خانه فرار کند به پسرش زنگ زد و از حمله پدرش به خانه خبر داد.

محسن می دانست کسی در خانه نیست و قصد قتل همسرش را داشت، اشرف سادات به سرعت از خانه خارج شد و وقتی به چهارچوب در حیاط رسید، محسن از چهارپایه به پایین آمد و ابتدا با قمه ضربه ای با پاشنه پای زنش زد که روی زمین افتاد و دیگر نمی توانستم فرار کنم.

اشرف سادات داخل کوچه بود، 3 جوان جلوی در بودند، زن تهرانی روی زمین افتاده بود و محسن با قمه محکم ضرباتی به سمت سر و صورت زنش می زد و اشرف سادات سعی می کرد با دست جلوی ضربات قمه را بگیرد، قمه بالا می رفت و پایین می آمد و با اشرف سادات حسینی با دست جلوی ضربات را می گرفت تا اینکه یکی از زنان همسایه محسن را هل داد و محسن با اطمینان از اینکه زنش را کشته فرار کرد.

پسر اشرف سادات وقتی به جلوی خانه رسید مادرش را در باغچه غرق خون روی زمین دید که روی او یک چادر مشکی انداخته بودند، نبض مادر نمی زد و اورژانس به سرعت در محل رسید و پس از اقدامات ابتدایی اشرف سادات حسینی به بیمارستان منتقل شد.

ترس پسر اشرف سادات حسینی از پدر خشمگین

علیرضا در خصوص این پرونده تلخ که برای مادرش اتفاق افتاده به خبرنگار رکنا گفت: پدر از همان ابتدا با مادرم مشکل داشت اما از سال 86 به بعد اختلافات پدرم با مادرم درگیر می شد و اختلاف ها بالا گرفتتا اینکه 2 ماه قبل پدرم با گلدان سر و دنده های مادرم را شکست و حتی بینی خواهرم را که دوقلو هستیم به خاطر اعتقاداتش شکست.

وی افزود: پدرم اعتیاد به مواد مخدر و قرص روانگردان می خورد و همیشه به حرف های ناروا و تهمت به مادر و خواهرم می زد، توهم خاصی داشت دیگر تهدید به قتل می کرد و خودش در خانه سلاح های سرد از قبیل قمه ، تبر، چاقو و قداره می کرد و با همین قمه دست ساز به مادرم حمله کرد.

پسر اشرف سادات حسینی اشک در چشمان حلقه می زند اما نمی خواهد بغضش را جلوی مادرش بشکند، علیرضا در این حالت گفت: وقتی بالای سر مادرم رسیدم نبض مادرم نمی زد و پدرم اطمینان پیدا کرده بود که مادرم را کشته که دیگر به او ضرباتی نزده بود.

این جوان ادامه داد: انگشت و دست راست مادرم روی زمین بود که برای پیوند به بیمارستان بردیم اما 2 انگشت و انگشتر مادرم در کوچه نبود و وقتی مادرم در بیمارستان به هوش آمد متوجه شدیم که پدرم انگشت و انگشتر مادرم را با خودش برده است .

علیرضا گفت: ضربات آنقدر سنگین و محکم بود که دسته قمه شکسته شده در صحنه جا مانده بود، باور کنید یک داعشی با یک داعشی دیگر این کار را نمی کند، از آن روز به بعد همیشه آماده درگیری بودم و حتی اجازه نمی دادم خواهرم تنها جایی برود چون می دانستم او دوباره به سراغمان می آید. هیچ پدری در حق زن و بچه اش این کار را نمی کند، اگر می خواست به قتل برساند مثل همان دختر بچه ای که پدرش در شمال او را کشت دست به قتل می زد نه اینکه مادر زجر بکشد، مادرم در این سالها به خاطر اینکه می خواست آبرویش را حفظ کند سکوت کرده بود.

درخواست اشرف سادات از قوه قضاییه

اشرف سادات حسینی با درخواست از آیت الله رییسی برای برخورد با شوهر بی رحمش و حمایت از یک زن رنج دیده می گوید: قوه قضائیه ، دولت و نظام چرا نباید از یک زن که می خواهد با شرافت و آبرو زندگی کند حمایتی کند؟

چرا نباید جلوی این افراد گرفته شود و قانون برای آنها سخت گیری نمی کند که شوهرم بعد از اقدام نخست دوباره به سراغم بیاید؟ وقتی به کلانتری رفتم و به آزادی شوهرم اعتراض کردم با خونسردی گفتند که چه باید کرد شوهرت است و ما کاری نمی توانیم انجام دهیم!

یک زن به جز خانه خودش کجا می تواند برود؟ چطور به خانه ام بروم وقتی از سوی شوهرم امنیت ندارم؟ نزدیک به 2 ماه است که روی تخت با دست بریده شده و یک دست فلج و یک چشم و صورت داغون روی تخت خوابیدم، چطور می توانم هزینه زندگی ام را تامین کنم.

سال گذشته بخاطر اینکه موقعیت کاری ام خوب شود با همه سختی هایی که در خانه و محل کارم بود تلاش کردم و لیسانس حقوق گرفتم تا خودم و خانواده ام را بالا بکشم اما این مرد لیاقت من و بچه هایش را نداشت.

علیرضا در خصوص هزینه های جراحی مادرش می گوید هر چه داشتیم فروختیم تا بتوانیم عمل های پیوند مادرم و درمانش را بپردازیم اما هزینه ها زیاد است و باید باز به بیمارستان برویم و مادرم تحت نظر قرار گیرد که از مردم ابتدا برای سلامتی مادرم دعا کنند و سپس در صورت تمایل برای حمایت از مادرم کمک هایشان را به شماره کارت 6221061218573394 به نام علیرضا حسین زاده واریز کنند.

پسر جوان در ادامه از قوه قضائیه خواست تا پدرش را آزاد نکنند و او را به اشد مجازات برسانند تا آرامش در زندگی شان جریان داشته باشد.

گلایه سردبیر رکنا از سکوت رسانه ای

مهدی ابراهیمی سردبیر پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا در خصوص سکوت رسانه ای و سکوت مسئولان به این پرونده تلخ گفت: 25 سال است که بدترین صحنه ها و اخبار، تلخ ترین سرنوشت ها و بارها و بارها جسد دیدم و نوشتم اما امروز در خصوص پرونده اشرف سادات حسینی از رسانه ها و مسئولان گلایه دارم.

بعد از انتشار این خبر تصور می رفت که انجمن های مختلف به حمایت این زن ایرانی بیایند اما سکوت و سکوت. گلایه ام از انجمن های حمایت از زنان، نمایندگان مجلس بویژه نمایندگان زن در مجلس است.

سکوت معصومه ابتکار در برابر سرنوشت اشرف سادات حسینی

خانم معصومه ابتکار شما چرا سکوت کردید؟ شما معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده هستید. تا به حال به کلماتی که برای سمت شما در کنار هم گذاشته شده است دقت کرده اید؟ «امور زنان و خانواده»

سرنوشت اشرف سادات حسینی فارغ از این است که حتی یک توئیت کوچک هم در موردش زده نشود؟!

گلایه ام از کسانی است که همیشه شعار نه علیه خشنونت بویژه زنان را می دهند، واقعا کجا این شعار دهنده ها کجا هستند؟

بجز مردم خیر که برای حمایت مالی، پول های خانگی و تو جیبی خود را واریز کردند به حساب این زن ارگان های دیگر کجا هستند؟

واقعا رسانه هایی که فقط به دنبال سوژه سیاسی هستند تا آن را توئیت و گسترش دهند، برای حمایت یک زن که دیگر جرات رفتن به خانه خودرش را ندارد، کجا هستند؟

اشرف سادات حسینی به خاطر خشونت شوهرش ناقص شده و این مرد پس از دستگیری طبق قانون مجازات می شود اما در حال حاضر این زن باید به کجا تکیه کند؟

متاسفم برای برخی از همکاران خودم در رسانه ها، برخی اوقات از سوی حوادث نویسی ها محکوم به زرد نویسی می شویم اما همان افراد که ما را محکوم می کنند تا یک گفتگو کوتاه منتشر می شود بدون امانتداری با تفسیرهای مختلف این اخبار را منتشر می کنند.

اما داستان زندگی اشرف سادات حسینی چرا دیده نشد؟ یک زنج رنج دیده، دستانش قطعه قطعه و یک چشم کور و اگر یک روز به سر کار می رفت اما امروز در بستر بیماری است و حتی بهبود نسبی پیدا کند باید حمایت شود.

هشتک های نه به خشونت علیه زنان چرا برای اشرف سادات حسینی تشکیل نشد؟ چرا ندیدیم؟ چون زن معروفی نبود؟! مگر این نیست که نگاه حمایت از رنج دیده ها داشته باشیم مگر رسالت خبرنگاران دیدن مردم مظلوم نیست؟!

نمی دانم چه برداشتی از حرفهایم می کنید اما این زن نیاز به حمایت دارد.

آقای نماینده مجلس، آقای مسئول، خانم نماینده مجلس اشرف سادات حسینی از جنس شماست با دغدغه های زیادی که این روزها دارد و هنوز قانون حمایت از زنان علیه خشونت کامل نشده است.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

وبگردی