جنایت در زابل / جواد مفسده بود باید می مرد! + دفاعیات در دادگاه تهران

به گزارش رکنا، اوایل پاییز سال 32 پسر جوانی به نام جواد با ضربه های متعدد چاقو در زابل کشته شد. شواهد نشان می‌داد جواد از سوی یک آشنا قربانی جنایتی فجیع شده است .ماموران پلیس به تحقیق پرداختند اما بررسی‌ها بی نتیجه ماند و ردی از عامل یا عاملان جنایت به دست نیامد.

چهار سال از این ماجرا گذشته بود که زن جوانی به دام دو پسر کیف قاپ افتاد و به شدت زخمی شد .پس از دستگیری دو پسر کیف‌ به نام‌های مهران و پیمان آنها به جنایتی که چهار سال قبل در زابل رقم زده بودند اعتراف کردند و پرده از جنایت خاموش برداشتند.

تشریح قتل خونین / جنایت فجیع در زابل

مهران گفت : من و پیمان از چند سال قبل جواد را می‌شناختیم و می دانستیم او فساد اخلاقی دارد .به همین خاطر تصمیم گرفتیم او را بکشیم .چون او را مهدورالدم می‌دانستیم .ما یک شب به خانه اش رفتیم و او را با ضربات متعدد چاقو کشتیم و به تهران برگشتیم .

وی ادامه داد: پس از اینکه در جریان قاپیدن کیف یکی زن دستگیر شدیم به قتل اعتراف کردیم .

در دادگاه

به دنبال اعترافات دو متهم و بازسازی صحنه جرم پرونده به دادگاه کیفری تهران ارسال شد و آنها در شعبه هشتم پای میز محاکمه ایستادند .

در آن جلسه اولیای دم جواد درخواست قصاص را مطرح کردند .

مجرمان بی رحم به دام پلیس افتادند

جوان نیز گفت :من در ورامین کار می کردم .آن روز عصر از شرکت بیرون آمدم تا به سمت خانه ام بروم .اما یکباره دو پسر موتور سوار به من نزدیک شدند. آنها می خواستند کیفم را بدزدند که مقاومت کردم. یکی از آنها با لگد مرا به زمین انداخت و دیگری سه ضربه چاقو به من زد. آنها دو و نیم میلیون تومان پول نقدی که همراه داشتم به همراه گوشی موبایل و مقداری طلا که در کیف داشتم سرقت کردند و گریختند. اما چند ساعت بعد در طرح مهار پلیس دستگیر شدند .من از آنها به خاطر کیف قاپی و ضرب و جرح شکایت دارم.

سپس دو متهم به دفاع پرداختند 

مهران گفت :من چند سال قبل به خاطر سرقت به زندان افتاده بودم که در زندان با برادر جواد آشنا شدم .او همبندی ام بود. برادر جواد می‌گفت برادرش فساد اخلاقی دارد. به همین خاطر آنجا فهمیدم که جواد مهدور الدم است و تصمیم به قتل او گرفتم. من و پیمان با هم به زابل رفتیم و جواد را کشتیم.

این متهم اما کیف قاپی را گردن نگرفت. وی گفت :من اصلا از نقشه پیمان برای کیف قاپی اطلاعی نداشتم .من و پیمان سوار موتور بودیم که او از من خواست تا به سمت زن جوان بروم .من فکر می کردم قصد دارد از او آدرس بپرسد اما یکباره کیف زم جوان را قاپید.

وقتی نوبت دفاع به پیمان رسید مشارکت در قتل را گردن نگرفت .وی گفت: من اصلاً در قتل جواد دستی نداشتم و قبلاً تحت فشار روانی به مشارکت در قتل اعتراف کرده بودم. من جواد را می شناختم اما او را نکشتم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده هر دو متهم را به قصاص محکوم کردند .آنها همچنین به خاطر کیف‌قاپی به زندان و شلاق محکوم شدند .

جلب رضایت

حکم صادره در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار داشت که جواد و پیمان توانستند رضایت اولیای‌دم را جلب کنند . به این ترتیب از جنبه عمومی جرم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند .

دو متهم در دادگاه ابراز پشیمانی کردند و گفتند :می‌دانیم اشتباه بزرگی مرتکب شده ایم .ما به سختی توانستیم رضایت اولیای دم را جلب کنید و حالا از قضات دادگاه طلب بخشش داریم .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا را صادر کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی