اقدام عجیب مادر بهنام با قاتل پسرش + عکس

به گزارش گروه حوادث رکنا، 19 تیرماه سال ۹۱ وقوع درگیری در یکی از خیابان‌های اسلامشهر به پلیس اعلام شد . ماموران به محل درگیری رفتند و پی بردند در این درگیری پسر جوانی به نام بهنام ۲۰ ساله چاقو خورده و به بیمارستان منتقل شده است .

در حالی که تحقیقات در این زمینه آغاز شده بود بهنام به خاطر شدت خونریزی در راه انتقال به بیمارستان جان سپرد .ماموران به پرس و جو از شاهدان پرداختند و دریافتند بهنام در درگیری با دو پسر جوان به نام های امید و ساسان از پا درآمده است. ردیابی دو متهم آغاز شد و آنها خیلی زود بازداشت شدند .

ساسان گفت ضربه کاری را دوستش امید به قربانی زده است و امید نیز به قتل اعتراف کرد.

در دادگاه

متهمان پای میز محاکمه ایستادند.در آن جلسه پدر و مادر بهنام درخواست قصاص را مطرح کردند .پدر بهنام گفت: دوستان پسرم گفته اند وقتی بهنام چاقو خورده بود متهم روی سینه او نشسته بود و اجازه نمی داد کسی به او کمک کند. من به همین خاطر برای امید قصاص می خواهم و حاضر به گذشت نیستم.

در پایان جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده امید را به قصاص و ساسان را به زندان محکوم کردند.

حکم قصاص امید در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود که با گذشت نزدیک به ۸ سال از این ماجرا وی توانست رضایت بدون قید و شرط اولیای‌دم را جلب کند و به زندگی برگردد .

بازگشت به زندگی

امید دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

امید که حالا 29 سال دارد در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من آن زمان فقط ۲۱ سال داشتم.در خیابان سوار موتور بودم و چرخ میزدم که با دوست صمیمی ام ساسان روبه‌رو شدم. ساسان مدتی بود به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود.او از من خواست تا ترک موتورم سوار شود .او سوار شد و از من خواست تا به خیابانی خلوت برویم .آنجا با دوستش بهنام روبه رو شد .

وی ادامه داد : ساسان از موتور پیاده شد تا با بهنام صحبت کند .اما یکباره گوشی موبایل بهنام را گرفت. گمان می کنم می خواست گوشی را از او خفگیری کند تا آن را بفروشد و با پولش مواد تهیه کند. به همین خاطر بهنام با او درگیر شد. همان لحظه چند نفر از دوستان بهنام هم وارد درگیر شدند و من به هواخواهی از ساسان وارد دعوا شدم.

وی ادامه داد: بهنام و دوستانش در حال کتک زدن ساسان بودند که من برای ترساندن آنها چاقو کشیدم .اما آنها به سمت من حمله ور شدند و من برای دفاع از خودم چاقو را به سمت آنها گرفتم که چاقو ناخواسته به قلب بهنام برخورد کرد .

این متهم به قضات گفت: باور کنید من خیلی ترسیده بودم .به همین خاطر سوار موتور شدم و با ساسان فرار کردم و چند ساعت بعد فهمیدم بهنام جان سپرده است .

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من قصد کشتن پسر جوان را نداشتم. من اصلا بهنام را نمی شناختم و هیچ خصومتی با او نداشتم و به هواخواهی از دوستم وارد این دعوا شدم . خانواده‌ام ۸ سال تلاش کردند تا توانستند رضایت اولیای‌دم را جلب کنند. من در مدت ۸ سال سختی زیادی کشیدم و به اندازه کافی تنبیه شدم. حالا از قضات تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند .

بنا بر این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی