لادن از گم شدن لاله در تهران چه می دانست؟! / کیوان اعتراف پلیدی کرد! + عکس

 به گــزارش رکنا،رسیدگی به این پرونده از سال 97 با اعلام گزارش ناپدید شدن زنی جوان به نام لاله از ســوی همســرش کیــوان در دســتور کار مأمــوران قرار گرفت. کیــوان پس از ثبت شکایت و در توضیحاتش به پلیس گفت: همســرم بدون اطاع مــن از خانه خارج شــده و دیگر بازنگشته است. حتی تلفن همراهش را نیز پاسخگو نیست. 

ســرنخی که خواهر مقتول به پلیس داد

پــس از اظهــارات کیــوان مأمــوران تحقیقات شــان را آغــاز کردنــد امــا بــه سرنخی که موجب پیدا شدن لاله شود دست نیافتند تا اینکه لادن خواهر لاله بــه اداره آگاهــی رفــت و گفــت: مــدت زیادی اســت که شــوهر خواهرم با لاله اختاف دارد و فکر می کنم کیوان همه واقعیت را در مورد گم شــدن خواهرم به پلیس نگفته باشد. پس از آن پلیس کیوان را بازداشت کرد و او در بازجویی هــا بــه قتل همســرش اعتــراف کــرد و گفــت: لاله بــه بیماری وســواس مبتــلابــود و همیــن موضوع باعث شده بود که ما باهم مدام درگیر شــویم. روز حادثه ســر همیــن موضوع باهــم بحــث کردیــم و کار بــه جــدال فیزیکــی کشــید. او بــه قصد کشــتنم به من حمله کــرد و من در دفاع از خودم گلویــش را گرفتم و او خفه شــد. پس از آن جســدش را به جاده هراز بردم و در آنجــا رها کردم و بعــد هم اعام کردم که او گم شده است. پــس از اعترافــات صریــح متهــم مأمــوران بافاصلــه بــه محــل اعــام شــده رفتنــد و با کشــف جســد و انتقال او به پزشــکی قانونی تأیید شــد که او بر اثر خفگی جــان باخته اســت و پرونده پــس از تکمیــل تحقیقــات بــا صــدور کیفرخواست برای رســیدگی به دادگاه کیفری اســتان تهران فرســتاده و صبح ٢روز گذشــته ایــن متهــم در شــعبه دادگاه کیفــری اســتان تهــران محاکمه شد. 

درخواســت قصاص و دیه از ســوی  اولیای دم

در ابتــدای جلســه رســیدگی و پــس از قرائــت کیفرخواســت، نماینــده دادســتان از طرف فرزند صغیر مقتول از متهــم درخواســت دیــه کــرد و پــس از آن خواهــران و بــرادران لالــه هــم به عنــوان وارثــان پدر و مادرشــان برای متهم درخواست قصاص کردند. خواهــر مقتــول گفــت: لالــه وســواس داشت و ما همیشه سعی می کردیم به شــوهرخواهرم کمک کنیم تا مشــکلی در زندگی شــان بــه وجــود نیایــد امــا او خواهرمان را کشت. اگر نمی توانست با او زندگــی کند طاقش مــی داد اما او با
قســاوت خواهرم را به قتل رســاند و ما می خواهیم که او قصاص شود. در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: من اتهــام قتل را قبول دارم. همســرم زن بســیار مهربانــی بــود و عاشــقش بــودم. زندگی مــان تــا یکســال پیــش از بــارداری اش خیلی خوب بــود تا اینکه او به بیماری وسواس مبتا شد و بعد از تولد فرزندمان وســواس او شدیدتر شد به حدی که فقط در حال شســت و شــو بود و من خــودم کارهای خانه را انجام
مــی دادم و به بچه رســیدگی می کردم امــا اگــر دســت مــن یــا فرزندمــان بــه یکــی از وســایل خانــه می خــورد آنقدر عصبانــی می شــد کــه هیــچ کســی جلــودارش نبــود حتــی به خاطــر ایــن موضــوع بارها فرزندمــان را کتک زد و ۸ بــا من هم جــر و بحث می کــرد. من ســال بیماری او را تحمــل کردم و دلم نمی خواســت کــه از او جدا شــوم. یک سال پیش خواهر زنم برای بهبود حال او از یــک روانپزشــک وقــت گرفــت اما او بــه هیــچ عنــوان راضی نشــد که نزد پزشــک بــرود چراکــه فکــر می کــرد اگر پیش دکتر برود من طاقش می دهم. روز قبل از حادثه همسرم بچه را کتک زد و مــن خیلــی عصبانــی شــدم به او گفتــم به خانه پــدرش بــرود و تا وقتی بیمــاری اش خــوب نشــده حق نــدارد برگردد. امــا توجهی نکــرد و صبح روز حادثه خواب بودم که ناگهان احساس کردم دارم خفه می شــود چشمم را که باز کردم همسرم را دیدم که دستانش را دور گلویــم انداختــه و فشــار می داد مــن هــم دســت هایم را روی گلویــش فشــار دادم تــا اینکــه متوجــه شــدم او خفه شــده اســت. حالا هــم از کاری که انجــام داده ام بشــدت پشــیمانم و از خانــواده همســرم عذرخواهی می کنم و درخواست بخشش دارم. پــس از اظهارات متهــم و وکیل مدافع او هیأت قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.