این پرونده از سال 93 با کشف جسد مردی میان‌سال در حوالی فردیس کرج آغاز شد و کارآگاهان وقتی از کشف جسد مطلع شدند، با حضور در محل به بررسی موضوع پرداختند. آنها فهمیدند این مرد 55ساله که کمال نام داشت بر اثر اصابت ضربات چاقو جانش را از دست داده است. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی تلاش‌ها برای رازگشایی از قتل Murder آغاز شد.

کارآگاهان در جریان تحقیقات به این نتیجه رسیدند که چون سرقتی از این مرد نشده، او به دست فرد یا افرادی آشنا کشته شده است. در این اثنا وقتی فاش شد کمال با اعضای خانواده‌اش اختلاف داشت، تفحص‌ها وارد مسیری تازه شد. مأموران ابتدا به تحقیق از پسر بزرگ خانواده به نام یاشار پرداختند. یاشار که دانشجوی کارشناسی ارشد است و هیچ سابقه‌ای در پرونده‌اش ندارد، ابتدا ادعا کرد نمی‌داند چه اتفاقی برای پدرش افتاده است اما وقتی فهمید کارآگاهان در جریان اختلافات خانوادگی آنها قرار دارند، اقرار کرد پدرش را با ضربه چاقو از پا درآورده است. او گفت روز حادثه Incident برادر 21ساله‌اش به نام شروین و مادرشان نیز همراه او بوده‌اند.

به‌این‌ترتیب دو متهم دیگر نیز بازداشت و روانه زندان Prison شدند تا اینکه پرونده آنها بعد از طی مراحل مقدماتی در اختیار قضات دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفت. وقتی متهمان پای میز محاکمه رفتند نماینده دادستان کیفرخواست آنها را خواند و با محرزدانستن جرم Crime یاشار در ارتکاب قتل و اتهام مادر و برادر او در معاونت در قتل، خواستار مجازات آنها شد. سپس پدر و مادر مقتول به‌عنوان اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و گفتند خواستار قصاص هر سه متهم هستند.

پدر مقتول گفت: «وقتی پسرم کشته شد من خیلی بدحال بودم. در مجلس ختم به‌شدت گریه می‌کردم یاشار سراغم آمد و گفت پدربزرگ گریه نکن پدرم به بهشت رفت. او در حالی این حرف را زد که خودش قاتل The Murderer بود و می‌خواست فکر من را منحرف کند. من متهمان را نمی‌بخشم. چون پسرم مردی زحمتکش بود و بی‌گناه کشته شد».

در ادامه یاشار در جایگاه ایستاد. این متهم 26ساله اتهام قتل پدرش را قبول کرد و گفت: پدرم مردی بداخلاق بود و خیلی مادرم را اذیت می‌کرد و او را کتک می‌زد. من و برادرم طاقت دیدن این رفتارها را نداشتیم اما به‌ ناچار تحمل می‌کردیم تا اینکه مدتی قبل از قتل فهمیدیم پدرمان ازدواج مجدد کرده است. تحمل این موضوع غیرممکن بود. مادرم اصلا حال و روز خوبی نداشت و نمی‌توانستم او را در این وضعیت ببینم. برای همین بعد از مشورت با برادر و مادرم تصمیم گرفتیم سراغ پدرم برویم و با او صحبت کنیم. به‌همین‌دلیل با او قرار گذاشتیم. در محل قرار پدرم شروع به دادوفریاد کرد و مشاجره شروع شد. حین جروبحث من ناگهان کنترل خودم را از دست دادم و با چاقویی که از ماشین برداشته بودم، ضربه‌ای به او زدم بعد هم همگی فرار Escape کردیم.

در ادامه جلسه دادگاه مادر خانواده صحبت کرد. او گفت: شوهرم با رفتارهایش من را اذیت می‌کرد اما همه‌چیز را تحمل می‌کردم ولی وقتی فهمیدم با داشتن دو پسر بزرگ با زنی دیگر رابطه برقرار کرده است، طاقتم تمام شد. شوهرم در زمان حیاتش زندگی من را سیاه کرد و مرگش هم باعث شد زندگی‌ام تباه شود. حالا هم من برای قصاص آماده‌ام. حاضر هستم به‌جای بچه‌هایم اعدام execution شوم ولی آنها را آزاد کنید.

پسر کوچک‌تر خانواده نیز وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: ما قصد نداشتیم پدرمان را بکشیم و همه‌چیز خیلی اتفاقی و در همان لحظه رخ داد. زمان حادثه ما فقط برای گفت‌وگو رفته بودیم.

بنا بر این گزارش، هیئت قضات بعد از اتمام جلسه محاکمه برای صدور رأی وارد شور شدند.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید

وبگردی