زن 21 ساله به نام الهه در حالی که بیان می کرد از یک سال گذشته فرزند کوچکم را ندیده ام و می ترسم پدر معتادش بلایی سر او بیاورد، به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: سه سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از یکدیگر طلاق گرفتند و من بی کس و تنها ماندم. مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد به امید آن که پرنده خوشبختی بر شانه هایش بنشیند اما همسرش مردی خلافکار از آب درآمد واو را مجبور به حمل مواد مخدر Drugs می کرد.

خیلی زود مادرم به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر دستگیر شد. دادگاه ابتدا او را به حبس ابد محکوم کرد ولی بعد به خاطر این که سابقه ای نداشت تخفیف مجازات برایش در نظر گرفتند و مادرم را به تحمل 20 سال زندان Prison محکوم کردند حالا 15 سال از آن زمان می گذرد و هنوز پنج سال دیگر از مجازات او باقی مانده است.

پدرم نیز چند سال بعد از طلاق مادرم فوت کرد و من نزد پدربزرگ ومادر بزرگ (پدری ام)، بزرگ شدم و تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم. ولی بعد از آن دیگر ادامه تحصیل ندادم تا این که در سن 15 سالگی در یک کارگاه بسته بندی محصولات غذایی مشغول کار شدم.

16 سال بیشتر نداشتم که روزی در خیابان با «قادر» آشنا شدم هنوز مدت کوتاهی از ارتباطمان نگذشته بود که او به خواستگاری ام آمد و من خیلی زود به عقد قادر درآمدم. در همان روزهای اول زندگی بود که فهمیدم همسرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد اما من که دختری بی کس و تنها بودم نمی توانستم به او اعتراض کنم با خودم می اندیشیدم روزی مواد مخدر را کنار می گذارد. ولی او نه تنها اعتیادش را ترک نکرد بلکه برای تامین هزینه های اعتیادش دست به سرقت Stealing می زد.

شوهرم دیگر یک سارق حرفه ای شده بود و با انجام کارهای خلاف روزگار می گذراند. بارها به اتهام سرقت دستگیر و روانه زندان شد. من هم به خاطر خلافکاری های او انگشت نما شده بودم چرا که اهالی محل مرا همسر «قادر تیزدست» می خواندند.

لقب تیزدست را دزدان دیگر به همسرم داده بودند چرا که او در یک چشم بر هم زدن اموال مردم را می ربود با وجود این من چاره ای جز سوختن و ساختن نداشتم تا این که با کار شبانه روزی مقداری پول برای رهن خانه پس انداز کردم تا به خاطر پرداخت اجاره منزل در سختی قرار نگیریم ولی همسرم به هر بهانه ای مرا زیر مشت و لگد می گرفت و از خانه بیرون می انداخت حتی یک بار چنان با انبردست زیر گوشم زد که پرده گوشم پاره شد. وقتی پسرم به دنیا آمد اجازه نمی داد نزد پزشک Doctor بروم و تنها با حل کردن مواد مخدر داخل چای مرا مجبور به خوردن آن می کرد تا بیماری ام بهبود یابد. با آن که همه این شرایط سخت را تحمل می کردم ولی کتک زدن هایش برایم غیرقابل تحمل بود تا این که سال گذشته مرا با مشت و لگد از خانه بیرون انداخت. من هم تصمیم گرفتم دیگر به آن خانه بازنگردم اما دلم برای فرزندم تنگ می شود و نگران او هستم. چند بار با قادر تماس گرفتم تا پسرم را ببینم ولی او یک بار می گوید پسرت را تحویل بهزیستی داده ام، یک بار می گوید فروخته ام یا گاهی نیز از کشتن Killing او سخن می گوید. حالا من مانده ام و یک دنیا تردید که ... .

ماجرای واقعی با همکاری

پلیس Police پیشگیری خراسان رضوی

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

انتشاراولین عکس از معشوقه مرد قصاب!/ او شوهر زن بی حیارا کشت!+گفتگو

قاسم با دوربین جاسوسی از زن و دختر رییس فیلم خصوصی گرفت! /راز وحشتناک ویلا!

شوهر خانم مهندس هر دفعه با زن جدیدی می پرید! + عکس دادگاه

رضا 16 ساله خواب بود که پسرعمویش بی حیایی کرد! + عکس

جزییات اولین قتل بیت کوئینی در ایران! / گروگان آدمکش شد!

خودکشی با گلوله مدیرعامل یک شرکت در مشهد !

دسیسه شوم ماموران مبارزه با احتکار بازاری های تهرانی!

خانم نویسنده با رمان خوفناک قاتل شد + عکس

250 میلیون تاوان اقدام شنیع در مجتمع الماس شرق!

این زن در ایران مرد شد! / رقیه در هرسین به دنیا آمد!

قتل یک قاضی در خیابان! / قاتلان تحت تعقیب!

میدان و مجسمه قیصر امین پور غیب شد!