رویا نمی خواست خائن باشد اما مرد غریبه مدارک شومی داشت!
رکنا: زن جوان که هنگام مکالمه تلفنی در تاکسی به دوستش شماره میداد، هرگز تصور نمیکرد این مکالمه دستاویزی شود تا زندگیاش به تباهی برسد.
رویا زن خوشرویی بود. لحن صمیمانه و آرام و لبخندی شیرین بر لب داشت. اما در پس این لبخند غمی عمیق نهفته بود که هر لحظه حلقهای از اشک به چشمانش مینشاند. بغضی فرو خفته در صدایش موج میزد:
چند ماه قبل، پس از پایان ساعت کاری، شرکت را ترک کردم و برای رفتن به خانه سوار یک خودروی عبوری شدم. از آنجا که روز سختی را گذرانده و حسابی خسته بودم به همین دلیل از راننده خواستم مرا دربستی تا خانه ببرد. راننده پسر جوان و مؤدبی بود و بجز چند جملهای که درباره کرایه صحبت کردیم سکوت کرده بود.
در بین راه، یکی از دوستانم تماس گرفت و من هم که تنها مسافر خودرو بودم با خیال راحت مشغول صحبت شدم. آن روزها با همسرم اختلاف شدیدی پیدا کرده و از رفتار خانوادهاش هم عصبی بودم. حتی برای خلاصی از تماسهای آنها یک سیمکارت جدید گرفته بودم. از آنجا که دل پری از همسرم و خانوادهاش داشتم حرفهای نامربوط زیادی درباره آنها به دوستم گفتم. بعد هم شماره همراه جدیدم را به او دادم تا از این پس با آن تماس بگیرد. وقتی به خانه رسیدم پول راننده را دادم و او هم بدون هیچ حرفی رفت.
چند روز بعد سیمکارت جدیدم را فعال کردم. اما از همان روز اول فردی مدام تماس میگرفت و مزاحم میشد. وقتی مطمئن شدم مزاحم است دیگر جوابش را ندادم اما چند روز بعد همان شماره برایم در تلگرام Telegram پیامهای عاشقانه میفرستاد. احتمال دادم شاید شوهرم شماره جدیدم را پیدا کرده و قصد دارد مرا امتحان کند. با همین فرضیهها برای اینکه به دردسر نیفتم تلفنم را چند روز خاموش کردم. تصورم این بود که هر کس باشد بعد از این مدت دست برداشته و میرود اما وقتی گوشی را روشن کردم همان شماره ناشناس، پیام تهدیدآمیزی برایم فرستاد. نوشته بود: «خودت خواستی، هر بلایی سرت بیاید حقت است».
خیلی ترسیده بودم اما چون شوهرم خانه بود جرأت نکردم با او تماس بگیرم. تا صبح هزار فکر از ذهنم گذشت. سردرد گرفته بودم. صبح زود از خانه بیرون رفتم و با آن شماره تماس گرفتم. مرد جوانی از آن سوی خط جواب داد. صدایش برایم آشنا نبود. با عصبانیت از مرد مزاحم خواستم دیگر تماس نگیرد و برایم پیام نفرستد. اما او با خونسردی صحبت میکرد و به من گفت: «چیزی از تو نمیخواهم. من آدم تنهایی هستم و فقط میخواهم با تو صحبت کنم تا آرام شوم».
این حرفش بیشتر ناراحتم کرد و گفتم من حوصله حرف زدن با کسی که نمیشناسم را ندارم. اما او تهدید کرد که اگر به خواستهاش تن ندهم عواقب سختی در انتظارم است. حتی گفت چیزهایی از زندگیام میداند که اگر شوهرم بفهمد برایم خیلی گران تمام میشود. از شنیدن این حرف خیلی جا خوردم.
در آن اوضاع و احوالم نمیتوانستم ریسک کنم. به همین دلیل درخواستش را پذیرفتم. او مدام میگفت: «شوهرت لیاقت تو را ندارد. اما من میتوانم خوشبختت کنم» و اصرار داشت از همسرم جدا شوم.
با اینکه در روز بیش از 10 بار تماس میگرفت اما حاضر نبود خودش را معرفی کند. تا اینکه بعد از حدود سه هفته از من درخواست کرد که در رستورانی همدیگر را ملاقات کنیم. وقتی سر قرار رفتم با دیدنش شوکه شدم. این مزاحم ناشناس کسی نبود جز همان راننده مسافربری که چند روز قبل سوار خودرواش شده بودم. اسمش «سیامک» بود.
او بارها به من ابراز علاقه میکرد و هدایایی برایم میخرید. من هم که از شوهرم بیمحلی میدیدم، هر روز بیشتر به سمت او گرایش پیدا میکردم. روابطمان هر روز نزدیکتر میشد. تا اینکه یک روز پا را فراتر گذاشت و پیشنهاد بیشرمانهای مطرح کرد. من فقط بهعنوان یک دوست کنارش بودم و نمیخواستم به شوهر و زندگیام خیانت Cheat کنم. اما او متوجه این حرفها نبود وقتی با عصبانیت به پیشنهادش پاسخ منفی دادم شروع به تهدیدم کرد و گفت اگر تن به خواستهاش ندهم عکسهایی را که از من در رستوران گرفته برای شوهرم میفرستد. مستأصل شده ام. به خاطر یک اشتباه و تصمیم غلط به دردسر افتاده ام. نمیخواهم زندگیام را از دست بدهم. کمکم کنید...
مراقب اطرافمان باشیم
«جعـــــــفری» کارشناس ارشد روانشناسی بالینی مرکز مشاوره آرامش پلیس Police اصفهان، در خصوص این پرونده گفت: همه ما باید مراقب حرفهایی که میزنیم باشیم؛ چه بسا حرفهایی که بر اثر بیمبالاتی ما زده میشود، آسیب و زیانهای فراوانی را به وجود بیاورد.
در این پرونده زن جوان، با بیمبالاتی شماره تلفن خود را در خودرو فاش میکند و علاوه بر این، از همسر و خانوادهاش هم بد گفته و همین کار، زمینه مزاحمت راننده خودرو را فراهم کرده است.
باید توجه داشته باشیم که اگر نیازهای فردی در خانواده تأمین نشود، هرکدام از اعضا براحتی میتوانند درگیر آسیبها و خطرات اجتماعی شوند. همانطور که میبینید در این پرونده نیز رابطه بسیار سرد و خشکی بین زن جوان و شوهرش برقرار بود و چون هیچ یک از آنها نمیتوانستند نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف کنند، زمینه برای ایجاد مشکل و آسیب فراهم شده است.
حمید رضا محمدی
کارشناس اجتماعی
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
خائن بودن دیوید بکام به زنش شب قبل از عروسی سلطنتی / دختر غریبه کیست؟ + عکس
این جوان ایرانی دزد بین المللی است! / او را می شناسید؟ + عکس بدون پوشش
این 2 جوان را می شناسید؟ / آنها با چاقو تهرانی ها را تسلیم خود می کردند! + عکس
ترور مامور پلیس خاش در زاهدان + عکس
کتک کاری خونین 2 دختر در خیابان + عکس
قتل عام 3 عضو خانواده ثروتمند با تبر در ویلای لوکس + عکس
دخترم را از داخل کمد لباس در خانه خواستگارش بیرون کشیدم!
خانم بازیگر وقتی در هتل به هوش آمد خود و کارگردان سرشناس را در وضعیت بدی دید + عکس
راز وحشتناک 2 جعبه فلزی رها شده در خیابان / هیچکس جرات نگاه کردن به داخل جعبه ها را نداشت! + فیلم 16+
راحله با بی حیایی دخترم را آلوده کرد
زن و شوهر جوان کودک یزدی را از حرم دزدیدند تا پدر و مادرش باشند / جزئیات عملیات پلیس مشهد + عکس
وقتی فهمیدم زنم در خانه مادرش با حمید بود از خود بی خود شدم! / این مرد در کرج محاکمه شد +عکس
این مرد 11 زن صیغه ای دارد / عروس 7 روزه راز او را فهمید
شکنجه وحشتناک پسر بچه 7 ساله تهرانی توسط 3 کارگر افغانی / هشدار جدی قاضی پرونده
درخواست اعدام برای وحید مرادی شاخ اینستا + عکس
نوعروس زیبا از داماد تمکین نمی کرد / داماد از اینکه باید در اتاق جداگانه بخوابد عصبی شد! + عکس
ناگفته های تلخ دختران تهرانی که در دام راننده پژو 405 می افتادند / او مرا از پارکینگ خانه دزدید + فیلم و عکس
5 ساعت تجاوز به دختر 15 ساله توسط 2 پسر / دختر مُرد!+عکس دختر و متجاوزان
ارسال نظر