دیگر از این زندگی فلاکت بار خسته شده ام و به چیزی جز طلاق فکر نمی کنم چرا که در خانه ام امنیت جانی ندارم و می ترسم همسرم به خاطر توهمات شدید شیشه، بلایی بر سر من و فرزندانم بیاورد. من 13سال از بهترین روزهای جوانی ام را به پای او ریختم، اما ... 

زن 30ساله به نام سولماز در حالی که دست دو کودک خردسال را گرفته بود و نوزادی را نیز در آغوش می فشرد، دادخواست طلاق را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گذاشت و گفت: دیگر نمی توانم به زندگی با یک مرد شیشه ای ادامه بدهم. من همه تلاشم را کردم تا غرور دوران جوانی ام را نشکنم وهمسرم را از این وضعیت نجات بدهم اما اکنون که به بلوغ فکری رسیده ام می فهمم که ادعای افرادی مانند من تنها در فیلم های تلویزیونی و ماهواره ای وجود دارد و عالم حقیقت چیز دیگری است.

زن جوان کودکانش را روی صندلی اتاق گذاشت و ادامه داد: 17 ساله بودم که عاشق سپهر شدم. او نقاش خودرو بود و در یک مغازه صافکاری در همسایگی ما کار می کرد. آن روزها برای دیدن سپهر ساعت ها کنار پنجره اتاق می نشستم و گاهی نیز به بهانه خرید مایحتاج روزانه، به دیدار او می رفتم.

در یکی از این روزها او و دوست صافکارش را در حالی دیدم که پشت مغازه مشغول استعمال مواد مخدر Drugs بودند، اما سپهر گفت که فقط برای تفریح کنار دوستش مقداری موادمخدر مصرف کرده است و من هم به خاطر علاقه ای که به او داشتم این موضوع را پنهان کردم و روابطم را با او ادامه دادم.

با خودم فکر می کردم اگر سپهر معتاد Addicted باشد مانند قهرمان برخی فیلم های تلویزیونی به او کمک می کنم تا اعتیادش را ترک کند. مدتی بعد ما با هم ازدواج کردیم ولی هنوز یک سال نگذشته بود که فهمیدم سپهر به مصرف موادمخدر صنعتی روی آورده است بارها با کمک خانواده ام او را در مراکز ترک اعتیاد بستری کردم، اما او دوباره مصرف مواد را شروع می کرد.

در این سال ها صاحب 2 فرزند نیز شده بودم و برای تامین هزینه های زندگی در یک خیاطی کار می کردم چرا که سپهر بیکار شده و مصرف زیاد مواد سلول های مغزی اش را تخریب کرده بود و به دلیل مصرف روان گردان ها سوء ظن شدیدی نسبت به من داشت.

سومین فرزندم که به دنیا آمد او دچار توهمات شدید و هذیان گویی شد به طوری که ساعت ها در پشت بام می ایستاد تا ببیند چه کسی وارد منزل می شود، در مجاری تنفسی من به دنبال گیرنده و یا دوربین مخفی می گشت و یا احساس می کرد از داخل دیوار صداهایی می شنود. من به خاطر ترس از این وضعیت به خانه پدرم رفتم، اما او راحتم نمی گذارد و می ترسم با این توهمات بلایی بر سرم بیاورد. دیگر تحمل ندارم و نمی توانم با او زندگی کنم...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

بوی تعفن جسد از خودروی قاضی دادگستری کرج می آمد!

اعتراف شیطانی زن 31 ساله ی کارخانه دار 60 ساله!

سولماز در بدنش گیرنده و دوربین داشت!

اقدام زیبای 2 عروس و داماد ایرانی در شب عروسی + تصاویر

تجاوز به دختر جوان توسط خواننده مشهور پاپ در پایان کنسرت شبانه +عکس

جدا کردن سر یک جسد پس از نبش قبر! / مهران بلای شوم سر زنم آورده بود +عکس

میترای 14 ساله از مرد 70 ساله باردار شد!

مرد زرندی زنده از قبر بیرون آمد! + فیلم و عکس

شوهرم روی تخت بود و دوست پسرم زیر تخت / زشت ترین اعتراف زنانه

راز سیلی خلبان به صورت کمک خلبان در بررسی جعبه سیاه لو رفت! + فیلم

فاطی کماندو کیست؟! / هومن با او چه کرد؟

حکم اعدام برای «شیخ فتنه» + عکس

راز مهربان شدن مدیر شرکت با خانم منشی/ سودابه وقتی پدرش به در خانه آمد یکه خورد!

لو رفتن کثافت کاری های زن ثروتمند در ماشین پسر غریبه / مریم 31 ساله بود

لحظه رفتار وحشیانه دختر جوان با نامزدش در تخت خواب + فیلم و تصاویر

داخل حمام پنهان بودم که سمانه با فرامرز داخل خانه شد

کشف مار دو سر زیبا و عجیب در لرستان + فیلم و عکس

وبگردی