خداکرم رحیمی بهمنیاری رئیس دادگستری اندیمشک از صلح و سازش دو طایفه پس از ۶ سال در اندیمشک خبرداد و گفت: در سال ۹۰ در پی درگیری محلی بین دو طایفه در اندیمشک یک نفر به قتل Murder و یک نفر زخمی می‌شود که با وقوع این حادثه Incident بین این دو طایفه کدورت و دشمنی پدید می‌آید که با وساطت و تلاش شبانه روزی اعضاء شورا‌های حل اختلاف این شهرستان، بزرگان و ریش سفیدان منطقه پس از ۶ سال تلاش و کوشش آنان نتیجه داد و اولیاء دم از قاتل The Murderer فرزند خود گذشت کردند.

وی اضافه کرد: این دو طایفه با حضور امام جمعه، نماینده مجلس شورای اسلامی فرماندار، دادگستری، اعضای شورای حل اختلاف، بزرگان طوایف و بیش از دوهزار نفر از دو طایفه با هم مصالحه کردند و این پرونده با صلح و سازش مختومه شد.

بهمنیاری ضمن قدردانی از خانواده مقتول در منصرف شدن از حکم قصاص خاطرنشان کرد: شهرستان اندیمشک با توجه به ساختار طایفه‌ای که دارد فرهنگ صلح و سازش در آن نهادینه شده است و باید تلاش شود فرهنگ صلح و سازش بیشتر در جامعه توسعه و گسترش پیدا کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

متهم اعدامی پرونده بنیتا در آستانه مرگ+ عکس

بلای شومی که مرد بر سر اقدس در حمام خانه آورد / بی گناهم!

کبوتر زخمی 2 روباه را از مرگ در چاله نجات داد!/درساوه رخ داد+ تصاویر باورنکردنی

پسربچه گمشده مهابادی پیدا شد!/او سرنوشت مرموزی دارد!+ عکس

با شهرام در خانه بودیم که کاوه پیشنهاد کثیف داد، شهرام رفت و من ماندم و ..!

پرونده قتل برای شهرداری تهران تشکیل شد / خانه را بر سر صاحبش خراب کردند و ..! + عکس

تنها راه نجات در برابر زلزله 7 ریشتری تهران از زبان مرد پیش بینی زلزله ایران

دلایل تکذیب احتمال زمین لرزه 7 ریشتری در تهران

این جوان را می شناسید / محسن در نامه ای محل مرگ خود را نوشت و ناپدید شد! + فیلم و عکس

مرگ تلخ داماد داخل ماشین گل زده / عروس و داماد با پراید به دره لوشان سقوط کردند و ..! + عکس

جدال مرگبار یک مار پیتون غول پیکر با کروکودیل + تصاویر

ارتباط شوم من و پسرخاله‌ام کارم را یکسره کرده بود و دیگر ترسی از مردان نداشتم!

مرد بی رحم زنش را در وان حمام با آب جوش کشت / دادگاه تهران او را محاکمه کرد + عکس

موتورسوار شیطان صفت دستگیر شد / او 5 دانش آموز را در جنوب تهران ربود و ..!

راننده 30 ساعت در میان آهن پاره های ماشین تصادفی گیر کرده بود

حمید برایم هدیه های گران قیمت می خرید و من توانایی جبران نداشتم تا اینکه ..!