امروز به سبب یک ازدواج احساسی کارم به جایی رسیده است که دیگر نمی توانم در میان دوست و دشمن سرم را بالا بگیرم و زندگی آرامی داشته باشم. اشتباه آن زمان من موجب شد که امروز دخترم نیز به ارتباط نامشروع روی آورد به طوری که ...

مرد جوان در حالی که سعی می کرد غم عمیق نهفته در پشت چهره اش را پنهان کند به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 18 سال قبل عاشق دختر زیبایی شدم به طوری که خوشبختی را فقط در چشمان او جست و جو می کردم آن روزها خانواده ام به شدت مخالف ارتباط من با آن دختر بودند و راضی به این ازدواج نبودند.

اما احساسم بر عقل غلبه کرده بود. به خانواده ام می گفتم او دختر پاکی است و عشق بی آلایشی دارد چرا که ارتباط او تنها با من است آن هم به دلیل این که قصد ازدواج با یکدیگر را داریم! بالاخره به حرف هیچ کس گوش ندادم و با «سمیرا» ازدواج کردم. چند سال از زندگی مشترک ما می گذشت که آرام آرام به رفتارها و حرکات همسرم مشکوک شدم و زمانی به ارتباطات خارج از عرف او با مردان غریبه پی بردم که دیگر دیر شده بود و نمی توانستم دو دخترم را از وجود مادر محروم کنم اما شرایط زندگی ما به گونه ای پیش رفت که دیگر اعتبار و آبرویی بین همسایگان و فامیل نداشتم.

آن ها همواره به چشم مردی «بی غیرت» به من می نگریستند که نمی توانم همسرم را از این کارهای زشت باز دارم. در نهایت چهار سال قبل دیگر تحمل ام به سر رسید و مجبور شدم برای فرار Escape از نگاه های سرزنش آمیز دیگران سمیرا را طلاق بدهم.

با وجود این دیگر نمی توانستم در آن محله زندگی کنم چرا که همه اهالی محل متوجه خیانت Cheat همسرم شده بودند، به همین دلیل به حاشیه شهر نقل مکان کردم تا به همراه دخترانم زندگی آرامی را تجربه کنم غافل از این که دختر 16 ساله ام از رفتارهای زشت مادرش الگو گرفته بود و با یکی از پسرهای محل ارتباط داشت و من از این موضوع بی خبر بودم. فکر می کردم دخترم که تحصیل می کند سرش با درس و مدرسه گرم است و به این گونه موضوعات توجهی ندارد تا این که شب گذشته حادثه Incident تلخی رخ داد که داغ دل مرا تازه کرد.

آن شب من به دلیل استفاده از داروهای اعصاب که بعد از ماجرای طلاق گریبانگیرم شده است به خواب سنگینی فرورفته بودم، ساعت حدود دو بامداد بود که دختر کوچکم مرا بیدار کرد و گفت: شکوفه (خواهر بزرگ ترش) در خانه نیست، هراسان به داخل حیاط رفتم در نیمه باز بود و درون کوچه نیز کسی دیده نمی شد با نگرانی به طبقه بالای ساختمان رفتم اما ناگهان پسر جوانی مرا هنگام بالا رفتن از پله ها هل داد و به پایین پرت کرد. مستاجرمان که با سر و صدای ما از خواب بیدار شده بود سعی کرد جلوی آن جوان را بگیرد ولی او با چاقو صورت وی را زخمی کرد و از محل گریخت.

وقتی ماموران کلانتری به محل رسیدند و با شکایت من، دخترم را به کلانتری آوردند مشخص شد که آن جوان با دخترم رابطه نامشروع دارد و از حدود دو ماه قبل شبانه به منزل ما رفت و آمد می کند. با شنیدن این حرف ها اتاق دور سرم چرخید اما ای کاش ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

برادرم بیمار بود و زنش اصرار به برقراری ارتباط مخفیانه داشت تا اینکه..!

4 بوکانی خود را با طناب اعدام کردند

این زن راز وقیحانه ای در سطل آشغال داشت + عکس

زن بیوه 4 شوهر خود را کشته است + عکس قاتل

این دزد خلافی خودرو ها را صفر می کند/ شگرد عجیب+ فیلم

پرستار مرد دختر 3 ساله را آزار داد + عکس

رازگشایی از سرنوشت کثیف 26 دختر نوجوان که کشته شده اند

دعوای زن وشوهر ایرانی بخاطر راز کثیف در هواپیمای هند/یک فرود اضطراری عجیب

هلاکت دو داعشی قبل از اقدام انتحاری علیه زائران اربعین حسینی

کشف نیم تنه جسد مرد 50 ساله در همدان

تراژدی وحشتناک قتل زن جوان اراکی و خودکشی یک مرد! / بامداد امروز رخ داد

تجاوز بی رحمانه به دختر 18 ساله پشت درخت های خیابان خلوت + عکس

عاشقانه ترین دیه یک زن که در ایران پرداخت شد

دختر 16 ساله ام بدتر از مادرش، آبرویم را برد! / یک جوان شب ها به خانه ما می آمد!

داماد فتوشاپی دستگیر شد

شب عروسی از یک داعشی باردار شدم! + تصاویر

قتل وحشیانه نوعروس توسط داماد 26 ساله + عکس

وقتی فهمید باردار هستم کتکم زد / او بی غیرت بود و با دوستش در خانه بود که..!

وبگردی