اوایل دی‌ماه سال٩۴ بود که خانمی میان‌سال به کلانتری طبرسی مراجعه و عنوان کرد شوهرش در تاریخ پانزدهم آذر‌ماه از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. با اعلام فقدان این مرد ۵٣‌ساله، تحقیقات آغاز شد اما، با توجه به اینکه هیچ سرنخی از فرد مفقودشده وجود نداشت، این پرونده تا نیمۀ سال٩۵‌ با روندی کند پیش رفت و در نهایت این پرونده برای ادامۀ تحقیقات در اختیار پلیس Police آگاهی قرار گرفت.کارآگاهان، در مرحلۀ اول تحقیقات خود، به سراغ خانوادۀ فرد مفقودشده رفتند تا اظهارات خانوادۀ این مرد ۵٣‌ ساله را مجدد بررسی‌ کنند. پسر مرد گمشده، در اظهاراتش اعلام کرد پدرش بازنشستۀ یکی از ارگان‌های نظامی بوده و خانواده‌اش را به‌شدت اذیت می‌کرده است. این پسر جوان گفت: «پدرم بسیار خسیس بود و حاضر نبود حتی یک ریال خرج زن و بچه‌اش کند.».

در حالی که مأموران به این مرد جوان مشکوک شده بودند، شمارۀ تلفن همراه وی را مورد بررسی قرار دادند که مشخص شد آنتن‌دهی تلفن همراه فرد مفقودشده آخرین بار داخل مشهد بوده است و، در همان زمان، آنتن‌دهی تلفن همراه پسر جوان در یکی از مناطق حاشیه‌ای شهر بوده است. همین موضوع موجب شد شک مأموران از این مرد جوان برداشته شود.

آذر ماه ٩۴

هفدهم آذر‌ماه سال٩۴ بود که یکی از زائران پیاده در جادۀ چناران با یک جسد سوخته مواجه شد. با اعلام این خبر به مأموران انتظامی و حضور آنان در محل، موضوع به شعبۀ بازپرسی ویژۀ قتل Murder دادسرای مشهد مخابره شد و پرونده در جریان تحقیقات جنایی قرار گرفت. پس از حضور قاضی Judge میرزایی در محل، این جسد کاملا سوخته، که مجهول‌الهویه نیز بود، برای تعیین هویتش به پزشکی قانونی منتقل شد. با توجه به اینکه کلیۀ سرنخ‌هاکاملا از بین رفته بود، همین موضوع کار تحقیقات قضایی را با مشکل روبه‌‌رو می‌ساخت. بررسی‌ها ادامه داشت تا اینکه نظر پزشکی قانونی اعلام و مشخص شد متوفی مردی ٢۵-٣۵ساله است اما هنوز هویتی از متوفی در دست نبود.

آبان‌ماه ٩۵

یکم دی‌ماه سال ٩۵‌ خانمی جوان به دادسرا مراجعه کرد و، پس از هدایت شدن به شعبۀ ویژۀ قتل، اظهار داشت خواهر کوچک‌ترش حرف‌هایی به زبان می‌آورد که نشان‌دهندۀ حادثه‌ای هولناک در خانواده‌اش است. این زن جوان به قاضی میرزایی گفت:‌ «بعد از اینکه پدرم گم شد، خواهر کوچک‌ترم دچار تألمات روحی شدیدی شد و هر روز که از این ماجرا می‌گذشت او گوشه‌گیرتر و ساکت‌تر می‌شد. برخی مواقع در خواب حرف می‌زد و هذیان می‌گفت تا اینکه روزی او را به پارک بردم. حرف‌هایش برایم باورنکردنی بود. او گفت خانواده‌ام پدرم را کشته‌اند.».قاضی میرزایی پرونده را با فرضیۀ قتل مورد بررسی قرار داد. این دختر خردسال در مواجهه با مقام قضایی گفت: ‌«‌بابا هر‌‌شب به خوابم می آد. وقتی از اتاقم بیرون می رم اون جلوی آشپزخونه روی زمین افتاده و به من نگاه می‌کنه.».

این دختربچه که از دیدن یک صحنۀ دل‌خراش در شوک به سر می‌برد، وقتی قاضی میرزایی از او پرسید چه کسی پدرش را کشته‌ است ادامه داد: «‌برادرم پدرم را دوست نداشت. من داخل اتاقم مشغول بازی بودم که پدرم صدایم زد و از من خواست برایش آب ببرم اما مادرم مانعم شد. پدرم مدام به مادرم می‌گفت: «تو از عمد در غذایم قرص ریختی تا مرا بکشی.». در این میان، صدای برادرم را می‌شنیدم که با لحنی تند به پدرم می‌گفت: «باید این قرص را بخوری.». نفس‌های پدرم به خس‌خس تبدیل شده بود. مادرم از من خواست به خانۀ همسایه‌مان بروم. همین‌طور که از مقابل پدرم می‌گذشتم، چشم‌هایش را به من دوخته بود و بر‌نمی‌داشت.».

با توجه حالات روحی این دختر خردسال، ادامۀ تحقیقات پرونده به زمانی دیگر موکول شد و قاضی میرزایی، بازپرس فعلی قتل دادسرای مشهد، مسئول دیگر بررسی‌های این پرونده شد. با جریان پیدا کردن ادامۀ تحقیقات پرونده، مشخص شد پدر کشته‌شدۀ دختر ٩ساله همان مرد ۵٣ ساله‌ای است که دی‌ماه سال٩۴ فقدان او از سوی همسرش اعلام شده بود.

طبق اظهارات دختر خردسال مبنی‌بر اینکه مادر و برادرش در قتل احتمالی پدرش دخیل بوده‌اند، دستور بازداشت مظنونان صادر شد و به دادسرا احضار شدند. پسر مقتول در رویارویی با قاضی میرزایی بدون هیچ مقاومتی پرده از راز قتل پدرش برداشت و گفت: «او آدم ناخن‌خشکی بود و حاضر نبود حتی یک ریال خرج ما کند. تحمل کردنش بسیار سخت بود و دیگر طاقت دیدنش را نداشتم تا اینکه ١۵آذرماه سال٩۴‌ در غذای او قرص خواب ریختم و، وقتی بیهوش شد، یک نایلون بر سرش کشیدم و، پس از آن شیلنگ گاز را باز کردم، داخل نایلون قرار دادم. نمی‌دانم جانش را از دست داده بود یا نه. شبانه بدنش را سوار بر خودرو از شهر خارج کردم و در جادۀ چناران به آتش کشیدم.».

ماجرای این پرونده روشن شده بود اما هنوز خبری از جسد مقتول نبود تا اینکه بازپرس میرزایی، با بررسی دقیق زمان و محل حادثه، دریافت که چند روز پس از ارتکاب این جرم Crime یک جسدِ سوخته، که با اظهارات متهم برابری داشت، توسط یکی از زائران پیاده در مسیر چناران کشف شده و، با وجود اینکه مشخص شده بود جسد متعلق به مردی ٢۵-٣۵ساله است، هنوز هویتش فاش نگردیده بود.

با دستور قاضی میرزایی، جسد مورد آزمایش دی‌ان‌ای قرار گرفت و مشخص شد نتیجۀ آزمایش با دی‌ان‌‌ای یکی از دختران مقتول برابری دارد. لذا با فاش شدن این ماجرا معمای هویت جسد سوخته نیز برملا شد و مشخص گردید مرد مفقودشدۀ ۵٣ ساله همان جسد سوختۀ رهاشده در کنار جاده است که همسر و فرزندان مقتول، به‌جز یکی از دخترانش که در زمان حادثه Incident مشهد نبوده است، برای فریب دستگاه قضایی و پلیس، این ماجرای دروغین را مطرح کرده‌ بودند.

با اقرار صریح متهمان و تکمیل تحقیقات، این پرونده برای صدور کیفرخواست در اختیار شعبۀ اظهار نظر ویژۀ قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت. قاضی صادق صفری در‌این‌باره گفت: «اتهام متهم ردیف اول این پرونده قتل یک فقره مرد مسلمان (پدر) از طریق خفه نمودن در ماه حرام و جنایت Crime بر میت از راه سوزاندن جسد است که ولی دم (مادر و پدر مقتول‌) درخواست قصاص نوه‌شان را داشته‌اند.».

وی افزود: «اتهام دو متهم ردیف دوم و سوم پرونده، که همسر و دختر مقتول هستند، شامل معاونت در ارتکاب قتل عمدی از طریق تسهیل وقوع بزه است که قانون‌گذار، در فرض قصاص مرتکب، برای متهمان از ١٠تا ٢۵ سال حبس در نظر گرفته است.پرونده برای رأی نهایی به دادگاه کیفری یک ارسال شده است ». برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

مهدی قرآنی

اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید:

پسر 13 ساله از خواهرش در انبار کاه صحنه ای دیده بود، که دستور قتلش صادر شد / در گلستان رخ داد + عکس

ماجرای مرگ عجیب دخترجوان و کوله پشتی 50 میلیون تومانی + عکس

حمله عجیب به منشی مطب در غرب تهران با اسلحله چوبی! + عکس

خودکشی دسته جمعی اشرار پس از دستگیری در لرستان

جشن تولد مرگبار برای پسر 8 ساله گرگانی + عکس

کابوس های شبانه داماد با روح سرگردان نوعروس که خودکشی کرده بود + عکس

۲ دختر تهرانی تازه‌ترین شاکیان افغان شیطان صفت

4 عامل پخش کننده فیلم و تصاویر آزاده نامداری در سوئیس شناسایی شدند / مجید کیست؟! + صوت

سایه شوم مرگ در جاده دامغان-جندق / 3 تن کشته شدند