یکی از متهمان پرونده خرچنگ های سیاه که با تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس Police آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است، روزگذشته پس از آن که به سوالات تخصصی قاضی Judge حیدری (معاون دادستان مشهد) درباره جرایم هولناک خود پاسخ داد، درحالی که بی شرمانه چشم به زنانی دوخته بود که او را شناسایی می کردند، به بیان ماجرای زندگی خود پرداخت و گفت: همه چیز از شرکت های بازاریابی شروع شد که این روزها قارچ گونه درحال رشد هستند. در سال 1393 پدرم که بازنشسته مرکز بهداشت بود، فوت کرد و من به همراه 3 برادر دیگرم که کوچک تر از من هستند نزد مادرم زندگی می کردیم. وقتی دیپلم فنی گرفتم دیگر ادامه تحصیل ندادم و با حقوق بازنشستگی پدرم مایحتاج زندگی را تامین می‌کردیم. این درحالی بود که خودروی پدرم نیز در پارکینگ منزلمان پارک بود و کمتر از آن استفاده می کردیم. از نظر مالی چیزی کم نداشتیم تا این که 2 ماه قبل با تبلیغات واهی دیگران برای پولدار شدن سریع وارد شرکت های بازاریابی شدم. آن جا اجناس و فروش آن مهم نبود و افراد تنها به داشتن زیرمجموعه می اندیشیدند. در این جا بود که با ابراهیم (سرکرده باند خرچنگ های سیاه ) آشنا شدم. او مدعی بود به پول زیادی احتیاج دارد و از نظر مالی در وضعیت مناسبی نیست. در همین گیر و دار ابراهیم پیشنهاد داد تا زنان را به عنوان مسافر سوار کنیم و اموال و طلاهایشان را به سرقت Stealing ببریم. من هم به خاطر رفاقت قبول کردم. قرار بود یک یا 2 مرتبه این کار را انجام دهیم و سپس دور خلاف را خط بکشیم اما نمی دانم چه شد که بیشتر دنبال این کار رفتیم. زمانی که قصد داشتیم در تاریکی شب زنی را سوار کنیم من به عنوان راننده پشت فرمان پراید ابراهیم می نشستم و او در صندلی عقب قرار می گرفت چرا که هیکل ابراهیم قوی تر بود و می توانست گردن طعمه ها را فشار داده و آن ها را زیر صندلی نگه دارد ولی با این وجود وقتی زن ها جیغ می کشیدند و گریه می کردند من کمی دلم می سوخت و می خواستم به آن ها کمک کنم اما اصرارهای ابراهیم مانع از این کار می شد و ما درحالی که سرو صورت زن ها را می پوشاندیم تا جایی را نبینند به طرف خانه بلوکه ای در منطقه باغچه حرکت می کردیم و ... با این حال فکر نمی کردم که روزی دستگیر شوم چرا که من اهل کارهای خلاف نبودم و به خاطر «رفیق» وارد این ماجرا شدم ولی پس از سرقت لوازم و طلاهای زنان، در هوس های شیطانی قرار می گرفتیم به طوری که دیگر به ناله ها و ضجه های زنانی که در دام ما گرفتار شده بودند توجه نمی کردیم. حالا هم نمی دانم چگونه سرنوشت من به امتداد تاریکی رسید!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

ناگفته های دختر خیابانی از بلایی که 2 پلیس بر سرش آوردند +تصاویر

شب که کنارش خوابیدم با وسوسه سفر به ترکیه و طلاهایش او را ... + عکس

داستان واقعی کودک مشهور سوری که اشک همه دنیا را درآورد+ عکس

سنگ فرز گردن مرد نهاوندی را زد

رهایی دختر نوجوان از قصاص + عکس

شلیک مرگبار در پارتی شبانه زنان و مردان + عکس

پیدا شدن یک نوزاد در پلاستیک آغشته به خون + عکس

حکم اعدام برای دزدان مسلح ۱۳ کیلو‌ طلا در شمال+ عکس

داماد شب جشن عروس را کشت!

من رانندگی می کردم و ابراهیم که قوی هیکل بود سر دختران و زنان را زیر صندلی می برد و ...

این 3 مرد را می شناسید؟ / التماس می کردم، رهایم کنید ولی آنان کاری با من کردند که از گفتن آن هم خجالت می کشم + عکس

دختر دانشجو تهرانی در خانه پسر مورد علاقه اش خودکشی کرد + جزئیات

بلای وحشتناکی که بر سر یک جوان و همسر باردارش در جاده کمربندی آمد

ازدواج همزمان پسر پولدار با 4 دختر! / بلافاصله پس از طلاق زنش انجام داد

راننده جوان در عباس آباد تهران دزد موبایل خواهرش را زیر گرفت و به خاطر قتل دستگیر شد + عکس

فوری / تصادف شدید 2 قطار مترو تهران در ایستگاه طرشت + فیلم و عکس

اعدام برای مردی که دختر همسایه را به باغ برد و ...

90 دختر و پسر در تور مختلط تفریحی سپیدان دستگیر شدند

2 دختر چه بلاهایی سر مرد ثروتمند تهرانی آورند

کشف جسد جوان 29 ساله داخل گنجه زیرزمین خانه مرد بی رحم / پای یک پسر 8 ساله هم آنجا بود! + تصاویر

مرگ تلخ کوهنورد جوان در ارتفاعات همدان + عکس

این 3 مرد دختر جوان را به باغچه بردند و ... + عکس متهمان