راز ناگفته جسد سوخته زن جوان تهرانی در حاشیه شهر
رکنا: مردی جوان که همسرش را در بیابان های حاشه تهران به آتش کشید با کیفرخواست اعدام مواجه شد.
رسیدگی به این پرونده از سال گذشته و به دنبال کشف جسد زن ناشناس در دستور کار پلیس Police شرق استان تهران قرار گرفت. مرد چوپان هنگام چرای گوسفندان، با جسد فردی روبهرو شد. او سراسیمه خود را به ماموران پلیس رساند و ماجرای کشف جسد را اطلاع داد.
ماموران همراه بازپرس جنایی در محل کشف جسد حاضر شده و در بررسیهای اولیه دریافتند که جسد متعلق به زنی است که چند روز از مرگ او میگذرد. همچنین بخشی از دست و صورت او توسط حیوانات وحشی خورده شده بود.
ماموران که با پرونده قتلی روبهرو بودند، جسد را برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل کردند.
تحقیقات در این پرونده ادامه داشت تا اینکه مردی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن همسرش خبر داد. او به ماموران گفت: چند روز قبل وقتی از سر کار به خانه آمدم، متوجه غیبت لیلا شدم. فکر کردم به شهرستان نزد خانوادهاش رفته است. به همین خاطر شکایتی مطرح نکردم. دیشب با خانواده همسرم صحبت کردم، اما لیلا نزد آنها نرفته بود. به موضوع مشکوک شده و امروز تصمیم گرفتم شکایت کنم.
ماموران با بررسی این شکایت احتمال دادند جسد کشف شده در بیابان متعلق به لیلاست. به همیندلیل از مرد جوان خواستند با حضور در بیابان جسد را شناسایی کند. حیدر هم پس از مشاهده جسد، همسرش را شناسایی کرد.
با شناسایی هویت مقتول، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحلهای تازه شد. ماموران در نخستین گام به صاحبخانه مقتول مشکوک شده و به بازجویی از او پرداختند. این مرد در بازجوییها منکر قتل Murder شد. در ادامه این مرد آزاد شد و ماموران تحقیقات را روی شوهر لیلا متمرکز کردند. بررسیها نشان میداد، این زوج با هم اختلافاتی داشتند و چند بار هم همسایهها صدای درگیری آنها را شنیدهاند.
مرد جوان در ابتدا منکر اطلاع از قتل همسرش شد، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: من قصد کشتن Killing همسرم را نداشتم و ناخواسته او را کشتم. چند روز قبل از قتل، باجناقم مهمانی Party گرفته بود، اما ما را دعوت نکرد. همین باعث اختلاف من و همسرم شد. درحالی که من عصبانی بودم، همسرم از شوهر خواهرش طرفداری میکرد. شب حادثه Incident بر سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. او شروع به سر و صدا کرد. مقابل دهانش را گرفتم تا ساکت شود. وقتی به خودم آمدم، او دیگر نفس نمیکشید. نمیدانستم چکار کنم. جسد را میان پارچهای پیچیده و ترک موتور گذاشتم و به بیابانهای حاشیه شهر بردم. وقتی به محلی خلوت رسیدم، جسد را رها کرده و گریختم. بعد هم برای اینکه خود را از مجازات نجات دهم، صحنهسازی کردم که ماموران به من شک کرده و دستگیر شدم.
پس از اعتراف مرد جوان به این جنایت Crime و بازسازی صحنه قتل، پرونده او با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم درحالی بزودی پای میز محاکمه قرار میگیرد که اولیای دم زن جوان برای او درخواست قصاص کردهاند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر