جوان 15 ساله که اسکلت کوچک انسان را به گردن آویخته و کفش های گشاد و بلندی پوشیده بود، در حالی که بخش بلند موهای فرق سرش را با کش مو می بست و آثار خودزنی های زیادی بر دستانش نمایان بود، چشم های خمارش را به گوشه اتاق دوخت و درباره ماجرای دستگیری اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: سال گذشته وقتی از مدرسه به منزل بازمی گشتم با «فرشاد» هم کلام شدم. او سر کوچه ایستاده بود و زنجیر کوچکی را دور انگشتش می چرخاند. بچه های محل از او حساب می بردند چرا که از راه اندازی دعوا و چاقوکشی ابایی نداشت. به دلیل شباهت چهره او به «بوش» (رئیس جمهور سابق آمریکا) بچه های محل لقب «بوش» را به او داده بودند. آشنایی با «بوش» همانند بمبی بود که در زندگی ام منفجر شد و همه چیز را تخریب کرد. قبل از آن  اهل مسجد و نماز و دعا بودم  اما خیلی زود تحت تاثیر رفتارهای قلدرمآبانه بوش قرار گرفتم و بدین ترتیب مسیر زندگی ام به بیراهه رفت. از آن روز به بعد درس و مدرسه را رها کردم و پدرم را تحت فشار قرار می دادم تا یک دستگاه موتورسیکلت برایم بخرد. پدر بیچاره ام که در تنگنای فریادها و رفتارهای خشن من قرار گرفته بود فریاد می زد پسرم! چرا نمی فهمی؟ تو گواهینامه نداری! به سن قانونی نرسیده ای  اما گوش من بدهکار این حرف ها نبود. آن قدر جیغ کشیدم و وسایل منزل را تخریب کردم تا این که پدرم مجبور شد خواسته مرا برآورده کند. دیگر به خانه هم نمی آمدم و شب ها را تا صبح به همراه «بوش» در پارتی ها می گذراندم. از همین پارتی های شبانه بود که مصرف سیگاری (حشیش) را شروع کردم و در مدت خیلی کوتاه به سوی موادمخدر صنعتی رفتم. پدر و مادر بیچاره ام نصیحتم می کردند که دست از دوستانم بردارم و نزد آنها بازگردم اما من دوستان لاابالی ام را آن قدر دوست داشتم که آن ها را به همه چیز ترجیح داده بودم.وقتی دیگر پول های پدرم کفاف هزینه های عیاشی و اعتیادم را نداد سرقت و زورگیری از مردم را با پیشنهاد «بوش» آغاز کردیم. من راکب موتورسیکلت بودم و تنها «بوش» را از صحنه های سرقت و زورگیری فراری می دادم. روزها را به همین ترتیب سپری می کردم تا این که از این وضعیت خسته شدم و دلم برای پدر ومادرم و خواهر کوچکم تنگ شد. این بود که تصمیم به بازگشت گرفتم. احساس می کردم به پوچی رسیده ام. به «بوش» التماس کردم که مرا رها کند اما او با بی رحمی تهدیدم کرد که خواهرم را می رباید و... می دانستم هر کاری از دست او ساخته است. این بود که سکوت کردم تا این که شب گذشته هنگام کیف قاپی، من با موتور زمین خوردم و دستگیر شدم ولی «بوش» فرار کرد. حالا هم پشیمانم که....برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

توبه ام را در عروسی شکستم و آلوده شدم+عکس

دوربین‌های مداربسته اقدام وقیحانه 2 پسرخاله‌ را رو کرد +عکس

زن خیانتکار به همراه جوان غریبه شوهرش را کشت / این زن از طلاق می ترسید

مردی با پول 23 هزار کرمانشاهی سوار اسب و خودروهای گران‌قیمت شد + عکس

دستگیری جوان نابغه ای که مزاحم پلیس می شد + عکس

بلایی شرم آور که ساعت 12 نیمه شب بر سر دختر 19 ساله آمد

پلیس منکراتی دستگیر شد + عکس

اعتراف‌های هولناک زن تهرانی به قتل همسر و فرزندانش / پدرم می خواست زن بگیرد مادرم با چاقو به ما حمله کرد + عکس قربانیان

این مرد دو پلیس را کشت + عکس

خواستگار شکست خورده دختر مورد علاقه اش را به گلوله بست / او پدر دختر را به قتل رساند+تصاویر

شکنجه وحشیانه دخترجوان ایرانی از سوی هفت مرد افغان

جدال خونین 2 جوان در نیمه شب ساحل چالوس + عکس

بازیگر معروف از دادگاه سرپرستی فرزندانش را خواست +عکس

5 زن مطلقه تهرانی فریب مرد شیطانی را خوردند

7 اصفهانی در دام سرمایه گذاری یک زن وشوهر در دوبی

شلیک مرگبار به شوهر با اسلحه مرد غریبه+ عکس

مرگ دلخراش دو کارگر در دیگ روغن سوخته

به شوهرم گفتم زن دیگری بگیرد چون درخواست های غیر اخلاقی از من داشت!

جدال خونین 2 جوان در نیمه شب ساحل چالوس + عکس

 

 

پدر؛ فاصله ام را با پدر کم کرد / فیلم مستندی که احساس دختری را برانگیخت

شراره رخام قبل و بعد از تخلیه ژل لب / از بازگشت چهره‌ام به حالت طبیعی خوشحالم +عکس

میز غذای مجلل محمدرضا گلزار، بهاره کیان افشار و دیگر ستاره ها در عاشقانه +عکس

عکس بهرام رادان در کنار سگ شکاری غول پیکر +عکس

ستاره محبوب تیم پرسپولیس در کنار سوپراستارهای مشهور سینمای ایران +عکس

بازیگر زن معروفی که از انتشار چهره بدون آرایش خود ترسی ندارد! +عکس های بدون آرایش

 

وبگردی