کارآگاه بازی زن بی نوا ، زندگی دوم و پنهان شوهرش را لو داد / مرد همیشه منکر بود اما...

نه چهره‌اش شبیه کارآگاهان تلویزیونی بود و نه لباس پوشیدنش به شخصیت‌های داستان‌های آگاتاکریستی می‌ماند. با این‌حال بعد از چند ماه تعقیب و گریز توانسته بود دست همسرش را رو کند.

«سمیرا» زنی 39 ساله بود که چندان پرحرف هم به نظر نمی‌رسید. او مقابل قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده نشسته بود تابه پرونده‌اش رسیدگی شود. با آنکه از همسرش دلخور و عصبانی بود، اما باز هم دادخواست طلاق نداده و تنها به‌دنبال مطالبه نفقه و مهریه‌اش بود، شاید به‌این امید که همسر خیانتکار را به خانه بازگرداند.

آنها 20‌ سال پیش با هم ازدواج کردند، اما تا سه سال پیش مورد مشکوکی در رابطه با همسرش ندیده بود. تربیت سنتی آنها ایجاب می‌کرد که مرد نان آور خانه باشد و زن هم در خانه کار کند. برای همین همیشه سعی می‌کرد شوهرش را سین جیم نکند. سه سال پیش بود که یک زن مانتویی که موهای سرش از زیر روسری بیرون زده بود را در شرکت شوهرش دید. آن روز وقتی درباره علت حضور آن زن پرسید، همسرش قانعش کرد که او فقط یک همکار است. اما پسر کوچک‌شان- طوری که پدر متوجه نشود- به مادرش گفت؛ خودش دیده که آنها بعضی وقت‌ها با هم ناهار می‌خورند. سمیرا با شنیدن این حرف دلش ریخته بود، بغض کرده‌بود، اما موضوع را به‌روی خودش نیاورده بود.

چند ماه بعد شوهرش ورشکست شد و در شرکت را بست. برای یک مرد خوب نبود بیکار بماند، پس پدر سمیرا کمک کرد یک مغازه بلور فروشی بازکند، اما باز هم سر و کله آن زن پیدا شد. تنها توضیحی هم که شوهرش داد نیاز به یک آدم مطمئن برای امور فروشندگی بود. هنوز یک سال نگذشته بود که مغازه‌هم تعطیل شد و همسر سمیرا رفت دنبال تحصیل. با این حال سمیرا ته دلش خوشحال بود چرا که امید داشت پای آن زن هم از زندگی‌اش بریده شود، برای همین از ادامه تحصیل شوهرش حمایت کرد. خرج خانه هم از محل درآمد اجاره آپارتمانی که در شمال شهر داشتند تأمین می‌شد. اما چندی بعد تلفن‌های گاه و بیگاه، مکالمات و چت‌کردن‌های طولانی شوهرش دوباره شک او را برانگیخت، حتی یکبار سعی کرد مخفیانه گوشی‌همسرش را بررسی کند، اما رمزگذاری مانع از دسترسی او به اطلاعات گوشی شد. با این حال شوهرش آن روز هم به شکلی موضوع را فیصله داد.

یک سال از تحصیل همسرش گذشته بود که مسافرت‌های کاری او شروع شد. سمیرا هم اعتراضی نداشت به‌همین خاطر خودش را مشغول مراقبت از فرزندان‌شان کرده ‌بود. اما وقتی تعداد مسافرت‌های همسرش زیادتر از حد معقول شد یا وقتی می‌دید پس از بازگشت همچنان لباس‌های او مثل روز اول اتوکشیده و تمیز است به موضوع مشکوک شد. یک روز با همکلاسی‌های شوهرش تماس گرفت تا ته و توی ماجرا را درآورد، گرچه حرفی که شنید برایش خوشایند نبود، با این حال سعی کرد به بخش منفی قضیه فکر نکند. مدتی بعد فکری به خاطر سمیرا رسید و در نخستین مسافرت شوهرش به شمال کشور کیلومتر ماشین را مخفیانه یادداشت‌کرد. پس از بازگشت همسرش نیز کیلومتر را دید؛ نتیجه نشان می‌داد که خودرو طی سه روز فقط حدود 60 کیلومتر حرکت کرده است. این بارهم اعتراضش راه به جایی نبرد و همسرش خرابی ماشین را در میانه راه بهانه کرد.

بنابراین در سفر بعدی، سمیرا از همکلاسی قدیمی‌اش «نرگس» خواست مرخصی بگیرد تا شوهرش را تعقیب کند. یک ساعت بعد دوستش تماس گرفت و خبر داد؛ همسرش با ماشین وارد پارکینگ خانه‌ای در تهران شده است با شنیدن این حرف انگار که آب‌یخ روی سر سمیرا ریخته باشند همانجا دوباره دلش ریخت. نفس‌اش بند آمد و برای نخستین بار بلند بلند گریه کرد. در آن لحظه پسر بزرگترش نزدیک شد، مادرش را بوسید و اعتراف کرد از دو سال پیش که رمز گوشی پدر را پیدا کرده، می‌دانسته او با زن جوانی رابطه دارد و حتی از عکس‌های گوشی هم یک نسخه برای خودش کپی کرده بود. پسرش حتی گفت: «یادتان هست، یک روز سر ناهار از شما پرسیدم: پدر یکی از دوستانم با زنی ارتباط دارد، به‌نظر شما دوستم باید چه کار کند؟ و شما جواب دادید بهتر است دوستت این راز را در دل نگه دارد چون زندگی آن خانواده از هم خواهد پاشید...!» سمیرا با شنیدن این حرف پسرش را بغل کرده و به گریه افتاد. بعدهم یک تاکسی دربستی گرفت و خودش را به در خانه‌ای رساند که نرگس آدرس آنجا را داده بود. آنها به بهانه‌ای داخل مجتمع شدند اما هر چه در آپارتمان را کوبیدند کسی در را باز نکرد. همسایه‌ها به‌خاطر سر و صدا جمع شدند و پچ‌پچ کردند. قبل از آنکه سمیرا و نرگس آنجا را ترک کنند، پیرزنی دست سمیرا را کشید و در گوشش گفت: «یک آقایی که می‌گویند پزشک است، اینجا را از یک سال قبل اجاره کرده و با خانمش همین جا زندگی می‌کند...»

حالا از آن روز بیشتر از شش ماه می‌گذرد. همان روزی که سمیرا بی‌هیچ نتیجه‌ای به خانه برگشت. همان شبی که همسرش به خانه برگشت و باز هم همه چیز را انکار کرد. اما وقتی عکس‌های دو نفره با همسر موقتش را دید، شروع به فحاشی کرد، آینه یادگاری عروسی را به کوچه پرت کرد و با مشت و لگد به جان سمیرا افتاد.

همان شب هم مسواک و حوله‌اش را برداشت و رفت و دیگر هم نیامد! سمیرا هم با تنی کبود راه دادگاه را پیش گرفت تا ببیند چطور می‌تواند کلاف از هم گسیخته زندگی‌اش را دوباره جمع و جور کند.

در آن صبح پاییزی، «سمیرا» ؛ مادر دو پسر نوجوان مقابل قاضی «حسن عموزادی» نشست تا بلکه بتواند به بهانه نپرداختن نفقه یا مهریه 14 سکه طلا، پدر بچه‌ها را به خانه برگرداند یا شاید بتواند شوهرش را راضی به باطل کردن ازدواج موقت کند. اما...

بهمن عبداللهی / ایران

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

 

اخبار زیر را از دست ندهید:

 

فیلم گفتگو با قاتل / وقتی زن اولم گفت که با دوست صمیمی ام ارتباط پنهانی دارد ، فقط به انتقام فکر می کردم +عکس

رمال گفت قمار کن و من زنم را باختم

قتل ناموسی در شب تاسوعا + عکس متهمان

ردپای نامادری در پرونده قتل «طاها کوچولو» + عکس

وقتی به خانه برادرم رفتم، عروسمان را در وضعیت بدی دیدم / مرد نیشابوری علیه برادرش اعتراف کرد

مرد اردبیلی زنش را داخل خودرو کشت و خودکشی کرد+عکس

3 مرد افغان جوانی را در ساختمان نیمه کاره تکه تکه کردند

طاهر به بهانه ای شب را به خانه بازگشت ، بلافاصله به خانه آمدم و او را با خواهرزاده بیوه ام دیدم

فیلم لحظه فرود اضطراری بوئینگ 747 / مسافران وحشت زده و مهارت خلبان

جزییات اقدامات زشت15 مرد از یک فامیل در ایران و عراق +عکس

کارآگاه بازی زن بی نوا ، زندگی دوم و پنهان شوهرش را لو داد / مرد همیشه منکر بود اما...

تلاش خلبان و مهمانداران در پیوند دست یک کودک نتیجه داد / خلبان تخت گاز از اهواز تا شیراز پرواز کرد + عکس

زن جوان طلبکارش را به محل خانه خلوت برد و ...

نازیلا با وسوسه های شیطانی مرا در غیاب شوهرش به خانه اش می برد و ...

دختر 16 ساله نوزاد ناخواسته اش را کشت + عکس

زن و مرد جیب بر با پول دزدی عروس و داماد شدند+عکس

اعتراف به قتل دختر 12 ساله شاهنامه مشهد + جزئیات

دزد بدشانس گیر آدم خطرناک‌تری افتاد!+تصاویر

آزار و اذیت وحشیانه خانم معلم توسط پدران 3 شاگرد

 

 

 

 

سوپراستار زن جدید سینمای ایران در کنار مادر و خواهرزاده اش +عکس

حادثه دلخراش برای بازیگر ایرانی / 46 بخیه روی سر آقای بازیگر! +عکس و شرح حادثه

سلفی خاص بازیگر زن و مرد ایرانی لب ساحل! +عکس

ثبت لحظه شادی وصف ناپذیر بازیگر زن ایرانی در کنار همسرش! +عکس سلفی

ماجرای ازدواج مجری مشهور ایرانی با رییس شرکتش/ از شیمی درمانی تا اشک شوق هنگام پیشنهاد ازدواج +عکس