خاله قاصدک :  مراقبم دچار سندرم ملکه زنبور نشوم / آشتی کنان خانم مجری و خواهر کوچکش مقابل دوربین + فیلم
حجم ویدیو: 76.48M | مدت زمان ویدیو: 00:09:32

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر رکنا، اولین سوال ما از مریم وطن پور ( خاله قاصدک) این بود که چرا (قاصدک) ؟ و او اینگونه پاسخ داد : اولین باری که قرار بود این برنامه کودک ساخته شود و من به عنوان مجری این برنامه انتخاب شدم به من گفتن اسم خودت را به عنوان مجری این برنامه انتخاب کن. ابتدا سه اسم باران، سایه و قاصدک را انتخاب کردم و بعد از کلی فکر کردن از میان آنها قاصدک را انتخاب کردم. نگاه نویسنده و کارگردان هم اینگونه بود که اسم قاصدک فانتزی تر است و برای برنامه کودکان مناسب تر .خودم از بچگی قاصدک را خیلی دوست داشتم . هر زمان دوست داشتم معلم سرکلاس نیاید و از من درس نپرسند از تو کوچه یا باغچه قاصدک پیدا می کردم، آرزو می کردم و فوت می کردم.

دوست دارم فیلم کوتاه جشنواره ای بسازم

 فیلمسازی خواندید فیلم هم ساخته اید ؟

فیلم دانشجویی ساخته ام. این روزها دغدغه ساخت فیلم کوتاه و جشنواره ای دارم. کارگردانی سینما خوانده ام و پیش از ورود به کار اجرا، کار تدوین می کردم. به نظر من فیلمسازی، کارگردانی،بازیگری و اجرا بی ارتباط با همدیگر نیستند.

با بچه ها عشق می کنم

فضای کار با کودکان برای بچه ها چطور است ؟ 

کار با بچه ها فوق العاده لذت بخش و به نوعی اکسیر جوانی ام است. کار با کودکان کمک می کند تا من حالم خوب باشد. من با بچه ها زندگی و عشق می کنم. این روزها که به دلیل کرونا بچه ها تو استودیو نیستند انگار با انرژی قبلی که از حضورشان در استودیو بود پرنشاطم . میدانم  بچه های زیادی در خانه برنامه خاله قاصدک را تماشا می کنند. بچه هایی که دوستان دوست داشتنی من هستند.

مانی در کودکی اش طرفدارم بود

اسم پسرتان "مانی" است . برنامه شما را نگاه می کند ؟ نظرش در مورد اجرا شما چیست؟

 مانی زمانی که کوچکتر بود تمام برنامه ها و اجراهایم  را تماشا می کرد اما اکنون او یک پسر نوجوان است و برنامه هایم را نگاه نمی کند. پیش از شروع برنامه به مانی زنگ می زنم و می گویم مانی برنامه ام درحال شروع شدن است و به او می گویم برنامه را لطفا برایم ضبط کن تا ببینم و ایرادهایم را بگیرم .

می گوید : مامان من دارم فوتبال نگاه می کنم!

به خاطر کرونا دائم در حال شست و شو هستم

همه ما یک کودک درون داریم که عده حواسمان به آن هست و عده ای اصلا نمی دانیم که این کودک در وجودمان زندگی می کند. حال کودک درون شما چگونه است ؟ بخصوص در این روزها کرونایی ؟

کودک درون من همیشه فعال و سرزنده است حتی اگر غمگین و ناراحت باشد. اگر غم و غصه ای یا احساس و هرگونه هیجانی که برایم پیش آید کودک درونم خود را نشان می دهد و با کمک او حالم بهتر می شود .در  این روزهای کرونایی هم حال کودک درونم خوب است. روزهایش با دست انداختن مانی فرزندم می گذرد. بهرحال من هم مامان هستم وقتی همه چیز را داخل ظرفشویی میگذارم و شروع می کنم به شستن، لبخند مانی را می بینم چرا که تابحال اینگونه من را ندیده بود.

اولین اجرا ترس نداشت

شروع هر کاری هیجان دارد و استرس ، اولین اجرا چگونه گذشت؟ استرس داشتید ؟ ترس چی ؟

 اولین برنامه تلویزیونی ام  خاله قاصدک نبودم ولی برنامه ای برای کودکان بود .اما اجرای من به طور حرفه ای برنامه ای با 150قسمت با نام قاصدک بود که برای شبکه جام جم و دو ضبط شد و  مورد استقبال و توجه زیادی قرار گرفت. به طور عجیبی ، اولین مرتبه  که جلوی دوربین رفتم و اجرا کردم استرسی نداشتم.چون  کار تدوین می کردم و قاب ها را می شناختم ،دوربین ها را می شناختم و پیش از اجرا در پشت صحنه کار کرده بودم ترس و اضطراب نشدم ولی اوج هیجان را در اولین اجرای زنده در جمع بچه ها احساس کردم . رفته بودیم آران و بیدگل ، بچه ها آمده بودند ، جمعیت زیاد، وقتی آنجا عکس خود را روی بیلبوردها دیدم و هیجان بچه ها و ذوقی که در چهره شان بود را می دیدم ، احساسی از هیجان وجودم را فرا گرفت. هیجان همراه با ذوق . آنجا حس شهرت را لمس کردم . جالب بود بخصوص که این شهرت در میان بچه ها بود و در جمع آنان .

من هم همانند دیگران دغدغه دارم

قبل از هر اجرا چه دغدغه هایی دارید ؟ اگر ناراحت باشید چگونه می روید مقابل دوربین و شاد و سرخوش با بچه ها صحبت می کنید؟

من به عنوان یک انسان ،در زندگی شخصی ام دغدغه، ناراحتی و مشکل دارم. تمام این شرایطی که برای بقیه افراد جامعه پیش می آید  برای من هم وجود دارد. عجیب است که بعضی از افراد فکر می کنند لبخندهای ما مجری ها ، لباس رنگی که می پوشیم یعنی ما غم نداریم . ما هم مثل مردم هستیم با همان دغدغه ها ولی تمرین می کنیم که مقابل دوربین غمگین نباشیم.

چیزی به اسم صبر در زندگی ام دارم و به نظر من آستانه تحمل را بالابردن نیاز به تمرین دارد و احساس می کنم آب دیده شده ام.

کرونا را دوست دارم

تعریف شما از کرونا چیست؟ ویروسی که این روزها مهمان ناخوانده تمام مردم زمین شده است ؟

کرونا دغدغه تمام مردم جهان شده است یک دغدغه یکسان که همه جهانیان را به یک زبان مشترک رسانده است . این جنبه کرونا  برای من جالب است.

کرونا را دوست دارم بدین خاطر که تا به امروز به مردم دیگر کشورها تا این اندازه نزدیک نشده بودیم. مجری بودن من همانند دیگر خانم های شاغل است علی الخصوص در این روزها که درگیر بحران کرونا هستیم. تفاوتی بین من و دیگر خانم های شاغل وجود ندارد و فارغ از عشق و علاقه ای که به کارمان داریم آن شغل منبع درآمد و راه ارتزاق ما است. تلاش کرده ام هم به خانواده ام و هم به کارم به خوبی توجه کنم. اعتقاد زیادی به امید دارم و یک امیدی همیشه همراهم است.

دغدغه من در این روزهای کرونایی در برنامه کودک این بود که بچه ها را با کرونا نترسانیم. این پروسه کرونا و بیماری در ذهن فرد بزرگسال ممکن است به راحتی حلاجی شود و بعد از مدتی از ذهنش بیرون رود اما بی شک در پس ذهن کودکان ماندگار است و این ماندگاری خوشایند و به نفع  بچه نیست و ممکن است  اثر منفی بر روی  کودکان بگذارد. به نظر من تا دیر نشده بهتر است درباره یک طرح مناسب در خصوص گفتمان با کودکان در مورد کرونا به نتیجه گیری موثر برسیم.  بچه ها بسیار از ما جلوتر هستند  و فرقی ندارد خردسال، کودک و یا نوجوان باشند. در برنامه های تلویزیونی از بچه ها جا می مانیم چون سرعتشان از ما بیشتر و است و این سرعت به سرعت بالای رشد تکنولوژی بر می گردد. ما باید خود را با آن کودکان  همسان کنیم.

امروز مادر فوتسالیست هستم

از ورزش چه خبر ؟ هنوز کاراته را دنبال می کنید ؟

زمانه که ورزش کاراته را دنبال می کردم مجری برنامه کودک نبودم. زمانی که روحیه لطیف پیدا کردم کاراته را کنار گذاشتم اما در مجموع ورزش را دوست دارم و به واسطه پسرم که علاقمند به فوتبال بود دلم می خواست که همبازی او باشم و فوتسال را یادگرفتم و عاشق ورزش هستم.

تلویزیون همچنان مخاطب دارد

عده کثیری معتقدند که تلویزیون جز در معدود برنامه هایش ، مخاطب خود را از دست داده است. فکر می کنید چرا جذب مخاطب تلویزیون تا این حد ضعیف است و چرا برای افزایش مخاطب به خواست مردم نزدیکتر نمی شود ؟

 اگر بعضی از مردم تلویزیون و برنامه های آن را تماشا نمی کنند پس این حجم از انتقادات از کجا می آید. تعداد شبکه های تلویزیون بیشتر شده است وطبیعی که میزان مخاطبان کم و زیاد شود. اما به این معنی نیست که بیننده تلویزیونی نداریم. زمانی که تعداد شبکه ها بالا می رود و برنامه ها تقسیم می شود مخاطبان از دیدن بعضی از سریال ها، برنامه ها و ... باز می مانند و این اصطلاح را به کار می برند که من تلویزیون نگاه نمی کنم شاید تعدادی از آدمها بنا به سلیقه شان اصلا تلویزیون و برنامه هایش را تماشا نکنند. اینکه بگوئیم بیننده نداریم مقداری غلو شده است و تلویزیون بیننده خودش را دارد.

به خودم نمره قبولی هم نمی دهم

مجریان به خودشان نمره می دهند. شما به خودتان چه نمره ای می دهید و فکر می کنید در چه جایگاهی هستید؟

از یک  روانشناسی شنیدم  که بعضی از افراد سندروم ملکه زنبور دارند.این سندرم اولین بار در سال ۱۹۷۳ تعریف شد. در این پدیده زنانی که در محیط کارشان از موقعیت شغلی بالاتری برخوردارند، با زنان زیردست خود رفتار خوبی ندارندو تصور می کنند که همه از آنها پایین تر هستند. برای برخی از مجریان  این اتفاق می افتد و به جایی می رسند که به خود نمره 20 می دهند  و حتی خود را مولف می دانند .این افراد با نمره بیستی که به خود می دهند به ایست در رشد و پویایی می رسند.

من به خودم حتی نمره قبولی هم نمی توانم بدهم آنهم به این دلیل که مخاطب باید درباره من نظر دهد نه خودم در مورد خودم نمره بدهم آنهم تازه نمره 20 و 100 و خود را از همه بالاتر بدانم . مجری که به این نتیجه برسد که برترین است و بالاتر از او وجود ندارد به جایگاه خطرناکی رسیده است .هرگز نمی توانم به خودم نمره دهم و همیشه سعی می کنم دچار سندرم مکله زنبور نشوم . تلاش می کنم هر روز بهتر شوم و به نمره ای که مردم به من می دهند اهمیت دهم تا راکد و  تکراری نشوم.

و اما دو سوال پایانی 

سوال اول: آخرین دروغ را به چه کسی، چه زمانی گفتید؟ 

آخرین دروغی که گفتم  به نظرم بیشتر شبیه یک شوخی بود. سر شام به پسرم گفتم مانی ساندویچت را تا آخرش بخور . او حرف گوش نکرد و مشغول بازی شد حتی از پشت میز بلند شد و رفت . هنوز با این که مانی دیگر در دوره نوجوانی است با غذا خوردنش مشکل دارم و به او گفتم بیا غذایت را بخور سرد شد و به من گفت مامان جان من حق دستشویی رفتن ندارم؟ وقتی رفت ساندویچ را کامل خوردم وقتی برگشت! برای اینکه یاد بگیرد با غذایش بازی نکند و به فکر تغذیه خود باشد. وقتی برگشت به  ظرف خالی با تعجب  نگاه کرد با خودش فکر کرد که خودش خورده یا من ؟. از من پرسید که شما غذای من رو خوردید؟

منم گفتم: پسرم مادر مگر می تواند غذای بچش را بخورد؟

ولی واقعا غذاش را من خورده بودم  تا او  باشد که شام و غذایش را تا آخر بخورد!

سوال دوم : کرونا از نظر شما اگر قرار باشد به رنگ تشبیه شود چه رنگی دارد؟

کرونا به نظر من زردش رنگ است. رنگ مورد علاقه من زرد است. البته رنگ ها سلیقه ای است و درحال چرخش است در هر مقطعی علاقمند به یک رنگ می شوید. این روزها رنگ زرد را دوست دارم .

 آشتی کنان خاله قاصدک و خواهر کوچکش

و در پایان :

کرونا آموخت! با اتفاقی میتوانیم مدت ها از هم دور شویم و دلتنگ! پس کدورت داشتن ارزش ندارد. بیایید آشتی کنید ! با یکی، همین الان...

وبگردی