حمله تند سینا سرلک به محسن چاووشی +فیلم
حجم ویدیو: 11.57M | مدت زمان ویدیو: 00:01:26

سرلک که اخیراً قطعه‌ای دو صدایی با محمدرضا گلزار خوانده است، در گفت‌وگویی درباره همکاری‌اش با گلزار و همچنین ارتباطش با محسن چاوشی گفت: رضا گلزار اخلاق خوبی که دارد این است که همکارش را ضایع نمی‌کند و دوستش را قیچی نمی‌کند که خودش را نشان بدهد. از این کمبودها... کمبودهای کاری ندارد! چون نیازی ندارد. اگر یک کاری دو نفره‌ است، آدم‌ها باید حریم همدیگر را حفظ کنند و حق و حقوق هر دو نفع حفظ شود. شما چند بار دیدید که این اتفاق تکرار شد و در یک دوره‌ای {محسن چاوشی} اسم و بعد صدای مرا از تیتراژ پایانی حذف کرد... اگر من چیزی نمی‌گویم به خاطر این نیست که از کسی یا کسانی ابایی داشته باشم بلکه به خاطر شخصیت من است.

ماجرای دوستی و همکاری سرلک و چاوشی به سال 94 برمی‌گردد که چاوشی در گفت‌وگویی عنوان کرد سرلک او را در فیس‌بوک پیدا کرده و پیشنهاد داده یک کار دوصدایی با هم بخوانند. این دو خواننده چند قطعه از جمله "مینا"، "کجایی"، "افسار"، "فندک تب‌دار" و "دل ای دل" را با هم خواندند ولی از اواخر سال 95 زمزمه اختلاف‌شان شنیده شد.

حذف صدای سرلک از قطعه "خداحافظی تلخ" و اعتراض او به نبودن نامش در کنار نام محسن چاوشی بر روی جلد سریال "شهرزاد" از یک سو و دلخوری چاوشی از قطعه تک صدایی سرلک با نام "تنها امید زندگی" برای سریال "شهرزاد" از سویی دیگر از جمله مواردی است که به عنوان زمینه‌‌های شعله‌ور شدن اختلاف میان سرلک و چاوشی عنوان شده است.

ناگفته های تلخ پدر قاتل بنیتا از پسرش در چند قدمی اعدام + عکس

زنده شدن معجزه آسای خواهر و برادر مُرده در کلات مشهد

شوهر دوستم به من تجاوز کرد وقتی شکایت کردم، شوهرم مرا طلاق داد!

زنم از من حق سکوت می خواهد!

مالباخته‌ای که صاحب بنز و بی‌ام‌و شد + عکس

دزدیدن گل های روی سنگ قبر نازنین 12 ساله / رازی که نگفتنش از گفتنش تلخ تر است!

وقتی ابروی مصنوعی نخست وزیر کانادا کنده شد!+ فیلم

زنم خودش را به مدیر کاروان زیارتی باخت / وقتی عکس های زشت آنان را در کنار هم دیدم خشکم زد!

وقتی فهمیدم زن غریبه صیغه شوهرم است، دنیا روی سرم خراب شد!

شوهرم با دختر دایی اش همخوابی می کرد / راز 4 ساله حلقه نامزدی در دست عروس بی نوا

انکار همدستی در قتل بنیتا + عکس

شوهرم با زن صیغه ای اش به خواستگاری من آمده بود!

نگرانی از فاجعه انسانی در زابل

شهاب خیلی بی حیا بود، او دوست داشت از ارتباط شوم او و زنم باخبر شوم!