خواننده معروف برای کنسرت موسیقی اش 12 کیلو وزن کم کرد
رکنا: بیستمین روز از آذر ماه 1396 با اخبار و حاشیههای فراوانی در عرصه فرهنگ و هنر روبرو بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به گلایه تند مینا نوروزی فر به تعویض نقشش در سریال آسمان همیشه ابری نیست اشاره کرد.
این خواننده پس از سه سال سکوت همراه با گروه ایلیا بازگشته و قرار است امشب در سالن همایش های برج میلاد روی صحنه برود و قطعاتی از آلبوم جدیدش و همچنین آثار خاطره انگیزش را اجرا کند. در آستانه کنسرت گروه ایلیا با فرمان فتحعلیان همکلام شدیم تا برای مان از دلایل سکوت سه ساله و موانع پیش رویش در راه اجرا بگوید. ماحصل این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
چه دلایلی باعث شد سه سال در حوزه اجرای زنده غیبت داشته باشید؟
یکی از دلایل عمده این اتفاق، مسئله بیماری شاهرخ پورمیامین بود. بعد از اجرای آخرین کنسرت مان در تالار وحدت، موضوع تشنج شاهرخ و بیماری به وجود آمد و ما حدود یک سال و سه ماه درگیر این اتفاق بودیم. پس از این که شاهرخ از میان ما رفت، حدود یک سال همه دوستان او و گروه ایلیا در شوک پرواز شاهرخ بودند. البته هنوز هم از این شوک بیرون نیامده ایم اما سعی داریم که بار دیگر به وظایف خود عمل کنیم. همچنین قرار بود آلبوم جدید ما به صورت مجازی منتشر شود اما با وجود سرمایه گذاری عظیم، با خلف وعده دوستان مواجه شدیم. این مسئله نیز شوک بزرگی به ما وارد کرد. فکر می کنم همین دو دلیل کافی باشد که آدم از پا بیفتد و در کنج عزلت بنشیند.
صحبت هایی مطرح شد که شما در یک بازه زمانی ممنوع الفعالیت شده اید. این موضوع صحت داشت؟
نمی توان گفت چنین اتفاقی به شکل مستقیم رخ داده است چون ممنوع الفعالیت شدن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم انجام می شود. من مستقیمش را تجربه نکردم و طعم غیر مستقیمش را به نوعی چشیدم چون موارد و موانعی که برای ما پیش می آید باید از لحاظ عقلانی، حقوقی و قانونی در ممکلت، توجیه داشته باشد. زمانی نیز می بینید مسیر به گونه ای است که باید در میانه راه انصراف دهید یا پاشنه آهنین را ور بکشید و بگویید تا هر جا که شد ادامه می دهم. در این مدت فشارهای مستقیمی روی شکننده ترین قشر جامعه یعنی هنرمندان وجود داشت. تصور کنید فشار عظیمی روی نازک ترین بخش یک شیشه تحمیل شود، طبیعی است که شیشه خواهد شکست. روحیه اهالی هنر Art برای همگان مشخص است و به همین دلیل است که خلاقیت و جوشش از درون هنرمند فوران می کند. هنر، ظریف و لطیف است و به همین خاطر طبع آدمی را نرم می کند. ما نیز آدم هستیم، آدم آهنی که نیستیم و ممکن است زیر فشارها از بین برویم. البته بنا بر ظرفیت و صبر آدم ها شرایط فرق می کند. من در این بازه زمانی سه ساله فشار زیادی را تحمل کردم.
یعنی فکر می کنید کارشکنی هایی به صورت تعمدی رخ داد؟
به نظرم رسید مسیری که برایم در نظر گرفته شده، جهت دار است و می خواهند خسته شوم تا هنر را رها کنم. انتظار داشتم در این سه سال شرایط بهتر شود اما وقتی مسیرهای دریافت مجوز طی کردم، دیدم همان رفتارهای بعضا مغرضانه همچنان وجود دارد. البته نمی توان همه را با یک چوب زد چون دوستانی نیز در بخش های مختلف اداری بودند که لطف داشتند و بی انصافی است که زحمات آنها را نادیده بگیریم اما در مجموع جهتی برای ما پیش بینی شده که در ذهن من سوال ایجاد می کند و با خود می گویم «چرا این مسیر برای دیگران نیست و تنها برای من وجود دارد؟» کاش این مسیر برای همه باشد و من از زبان دیگر هنرمندان نیز پستی و بلندی های موجود را بشنوم. جالب بود که من از طرف مدیرانی بسیار مورد توجه قرار گرفتم و وقتی مرا دیدند، گفتند «آقا، زودتر برگردید تا ما دوباره یک کار خوب بشنویم.» من از این میزان حس خوب و دلتنگی احساس خوبی پیدا کردم و با خود گفتم «پس موزیک من را دوست دارم.» اما نه به آن روی گشاده و نه به موانعی که بر سر راهم قرار دادند!
به همین دلایل حرف از رفتن زدید؟
واقعا از این اتفاقات متاسفم چون خالصانه پیش آمدم تا دوباره کارم را شروع کنم. من در حال حاضر 47 سال سن دارم و زمانی که برای اولین بار به ارشاد رفتم تا مجوز کنسرت بگیرم، 21 سال داشتم. نمی گویم چه ها بر من گذشت اما گاهی رفتن اجنتاب ناپذیر است. حضرت رسول (ص) می فرمایند «هر زمان احساس رکود کردید، جابجا شوید و مهاجرت کنید.» من زمانی که گفتم «دیگر می روم»، ناز نکردم. فرزند من دانشگاهی است و در سنی نیستم که خودم را برای کسی لوس کنم! از صمیم قلب Heart گفتم که «میخواهم بروم.» هیچ وقت تا این اندازه مستعد «رفتن» نبودم چون نمی دانید چه بر من گذشته است. سه سال سکوت من ماحصل ضربه هایی بود که خوردم. من نیامدم که بازار Store را خراب کنم بلکه سعی کردم از روش نوینی استفاده کنم تا برای اولین بار آلبومی که روی آن زحمت کشیده ام، یادگار شاهرخ عزیز را در خود دارد، آلبومی که رویش اشک ریخته ام و رفیقم را در راهش از دست داده ام، به صورت اینترنتی به دست مردم برسانم اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد. اصلا اهمیتی ندارد چه قدر هزینه کرده ام و برای دریافت مجوز چه قدر تحقیر شده ام اما می خواستم با ارائه آنلاین آلبوم، شعار مردم در راستای حفاظت از محیط زیست را زنده نگه دارم ولی متأسفانه عدم پایبندی شرکت های طرف قرارداد به تعهدات شان، ماجرا را منتفی کرد. هر چند من هنوز برای مردم «عمو فرمان» هستم اما ظاهرا جامعه نیز برای خرید آنلاین آلبوم های موسیقی آماده نبود.
پس فکر می کنید در یک دوره به صورت غیر مستقیم ممنوع الفعالیت بودید؟
بله، به این قضیه کاملا واقف هستم.
توجیه مسئولان چه بود؟
هیچ کسی به من نگفت که «به صورت غیر مستقیم ممنوع الفعالیت هستی.» از اتفاقات پیرامون و تماس هایی که به یکباره از سوی شرکت ها قطع شد، متوجه موضوع شدم. ما یک گروه معروف بودیم اما نمی دانم یک دفعه چه اتفاقی رخ داد که هیچ یک از همکاران دیگر سراغ مان را نگرفتند. فکر می کنم از سال 1392 به بعد کم کم این انرژی را گرفتم و احساس کردم وضعیت تغییر کرده و کانال هایی در حال بسته شدن است.
چرا فکر می کردید که اوضاع بهتر می شود و در عمل به نتیجه ای معکوس رسیدید؟
من هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، باز شدن چشمانم را هدیه ای از سوی خداوند می دانم. چون انتظار روزانه ام یک اتفاق مثبت است و تمام تغییر و تحولات کائنات را رو به تکامل می بینم. وقتی این ذهنیت را نسبت به کل محیطم دارم، برایم مهم نیست که چه دولتی بر سر کار است. در واقع انتظارم از دولت ها نیست و تغییرات مورد نظر من، تغییرات بنیادین فکری در مردم است. هر چیزی رو به کامل شدن بوده و انتظارم از زندگی و کار نیز پیشروی به سوی تکامل است. بنابراین انتظارم از دولت ها و شعارهای روسای جمهور نیست بلکه توقعم از روندی به نام هنر است. ما بچه همین جا هستیم، موانع را می شناسیم و تغییرات را نیز دیده ایم اما انتظارات مشخصی نیز داریم. شاید بیش از حد خوش بین هستم و همین مسئله، انتظاراتی را در من ایجاد می کند و وقتی با تغییرات مواجه می شوم، شوک به من دست می دهد. با خودم می گویم «چرا؟ مگر نباید همه چیز بهتر شود؟ چرا همه چیز مافیایی شده است و مدام بحث رد و بدل شدن قراردادهاست؟» چند وقت پیش عکس یک خواننده را دیدم که گفته اند میلیارد شده است. سوالم این است که او با کدام کار، میلیاردر شده است؟ ما در گذشته استادان بزرگی داشتیم که قطعات ماندگاری خلق کرده اند و کوچک و بزرگ، کارهای شان را حفظ هستند. چرا آنها میلیاردر نشدند و در فقر از دنیا رفتند؟ این چه تک آهنگی است که خواننده اش را میلیاردر می کند؟ مگر چه چیزی خلق کرده است؟
چه شد که از اجرای تالار وحدت در سه سال پیش به برج میلاد رسیدید؟ ترجیح می دادید بار دیگر در تالار وحدت اجرا کنید؟
بله، در حال حاضر چنین دیدگاهی دارم. امکانش نیز مهیا بود و رئیس تالار وحدت هم خیلی به من محبت داشت. ایشان مرا مانند یک برادر در آغوش کشید و از بازگشت من اظهار خوشحالی کرد ولی در پروسه اداری به من گفتند «تو پاپ هستی!» خیلی عصبانی بودم و گفتم «یعنی چه من موسیقی پاپ هستم؟ کاش به بایگانی تالار وحدت زنگ می زدید و می دیدید برای گروه ما که نام موسیقی تلفیقی را بر خود دارد از سوی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد مجوز صادر شده است.» کارشناسان بزرگ موسیقی تشخیص داده اند موسیقی من تلفیقی است. شورا برگزار کردند و پس از رفت و آمد زیاد، سرانجام حرف خود را ثابت کردیم اما دیدم نباید از ارزش کار خود کم کنم. وقتی احساس می کنید به شخصیت تان توهین می شود باید راه تا را بگیرید و بروید. من با چنین وضعیتی از تالار وحدت برگشتم. هر چند رئیس تالار وحدت بارها با من تماس گرفت. البته باید بگویم در مورد جابجایی تاریخ ها نیز بسیار اذیت شدم. خودشان می گویند موسیقی من فاخر است و ارزش دارد اما سر یک تاریخ، موضوع منتفی شد و با دلگیری هم بیرون آمدم. جدا از همه سختی هایی که داشتم، وقتی مجوز گرفتم یکی از کسانی که با توجه به شرایط من با بنده همکاری کرد، مدیر برج میلاد بود. هر چند از اردیبهشت در حال دویدن هستم و دوازده کیلوگرم وزن کم کرده ام!
چرا شما به عنوان خواننده و سرپرست گروه ایلیا به صورت مستقیم به این مسائل ورود کردید؟ مگر نباید سرمایه گذار یا تهیه کننده این مسائل را دنبال کند؟
این کار مدیر برنامه است. البته زمانی که من تهیه کننده نباشم و شرکت دیگری با ما توافق کند، چنین اتفاقی می افتد. بعضی از کنسرت هایم را شرکت ها برگزار کرده اند و برخی را نیز خودم به روی صحنه برده ام. من از مجوز فرد دیگری استفاده کردم اما سرمایه گذاری و دوندگی را خودم انجام دادم. من عواملی نداشتم که کارها را پیگیری کند. از اردیبهشت ماه شخصا به دنبال کارهای مجوز برگزاری کنسرت بودم و پای همه سختی ها ایستادم تا اجرا را به روی صحنه ببرم. شما باید مدیر اجرایی یا مدیر برنامه داشته باشید که من ندارم و هیچ گاه نیز نداشته ام. هیچ گاه یادم نمی رود در یک دوره روی موتور زیر باران به اداره اماکن می رفتم. سرهنگ مربوطه به من گفت «چرا خودتان آمده اید؟ ما خجالت می کشیم شما را این گونه می بینیم. مجوز ایشان را بدهید تا برود.»
چرا هیچ گاه مدیر برنامه نداشتید؟
مدیر برنامه داشتن یا نداشتن دلیل بر خوب یا بد بودن نیست. بسیاری از هنرمندان، مدیر برنامه ندارند و کار می کنند. برخی هم فردی را دارند که می تواند نماینده خوبی برای دفاع از حیثیت یک گروه با سابقه باشد. مدیر برنامه این نیست که چهل کنسرت برگزار کند و 500 میلیون تومان اسپانسر بگیرد. مدیر برنامه خوب کسی است که از نوع دست دادن تا لباس پوشیدن و حرف زدنش مناسب باشد و بوی موسیقی گروه ایلیا با ارزش زیاد خود را حفظ کند و معرف خوبی باشد. مواردی پیش می آید که طرف مقابل دل دل می کند که چه کسی نماینده گروه شما باشد. من کسی را داشته ام که به من سفارش شده بود اما پشیمانم کرد و فهمیدم هیچ کسی جز خودِ درد کشیده ام از قلعه و خانه ای که ساخته ام و افتخاری که نصیبم شده تا این نوع از موسیقی را به مردمم تقدیم کنم، نمی تواند دفاع کند. به من می گویند هنوز مثل این موزیک را در این سطح نداریم و به همین دلیل نمی توانم به هر کسی اعتماد کنم. شاید از نظر تجاری و برندینگ، حضور یک مدیر برنامه مهم باشد اما برای من چنین موقعیتی فراهم نشده است و همه جا خودم با شرکت ها صحبت کرده ام.
کنسرت فرمان فتحلیان امشب از ساعت 21:30 روی صحنه میرود، بلیتهای این اجرا نیز از طریق سامانه ایران کنسرت به فروش میرسد. همچنین در کنسرت امشب فتحلیان و گروه ایلیا آلبوم «دیده بیدار» هم به برای اولین بار برای کسانی که به کنسرت میروند به فروش میرسد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر