نقد فیلم «ملکه آلیشون»؛ سردرگرم، غرب زده و بی هویت!

به گزارش رکنا، فیلم ملکه آلیشون اولین ساخته سینمایی ابراهیم نورآورمحمد که پیش از جشنواره فیلم فجر در جشنواره کودک اصفهان نیز روی پرده رفته بود فیلمی سردرگم است که تکلیف خود را نمی داند!

گویا فیلمساز قصد داشته در قالب یک داستان تخیلی و تقابل خیر و شر به کودکان درس محفاظت از طبیعت دهد اما به دلیل بلاتکلیفی در نحوه روایت و فضاسازی بدل به اثری بی هویت و غرب زده شده است.

معرفی فیلم ملکه «آلیشون»؛ فانتزی کودکانه

شخصیت های فیلم با پوشش اروپایی و اسامی ناآشنایی همچون «آدُر» و «سُرِن» در فیلم دیده می شوند. حتی فضای حاکم بر فیلم نیز تداعی کننده یک اثر سینمایی دم دستی اروپایی است. مخاطب ایرانی با دیدن فیلم احساسی از یک فیلمی با پس زمینه اروپایی دارد و ارتباط مناسبی با اثر برقرار نمی کند.

«ملکه آلیشون» این پتانسیل را داشت که بتواند در سبک فانتزی-ماجراجویی تحولی شگرف در حوزه سینمای کودک و نوجوان رو به افول ایران ایجاد کند اما با دوبله بسیار ضعیف، گریم، لباس، طراحی صحنه و حتی سبک فیلمبرداری از همان دقایق ابتدایی مخاطب را به این فکر وا می دارد که گویا مشغول اثری ضعیف اروپایی با دوبله ای ایرانی است. از سوی دیگر فیلم صرفاً در فرم، رنگ و لعاب‌دار بوده و با این‌که از فیلم‌نامه‌ای اقتباسی استفاده شده بود، اما در بخش‌هایی از داستان علی‌الخصوص شخصیت‌پردازیِ کاراکتر‌های مکمل و نیز روند غیر قابل هضم روایت، جای کار بسیاری داشته که کارگردان به راحتی از آن عبور کرده است. گویی فیلمساز به هیچ عنوان با نیاز و ذائقه روز مخاطبان هدف فیلمش آشنا نیست و به همین دلیل با گرته برداری غلط از فیلم های سطحی و پیش پاافتاده چند دهه قبل دنیای غرب مبادرت به تولید اثر برای کودکان این مرز و بوم کرده است.

جای خالی عناصر و نمادهای فرهنگ ایرانی-اسلامی در «ملکه آلیشون» به شدت خالی است و مشخص نیست به چه علت و با چه تفکری این فیلم پروانه ساخت و نمایش گرفته و در جشنواره های مهمی نظیر فجر و کودک حضور داشته است؟!

آنچه که بسیار واضح و روشن است اینکه تخیل و تفکر کودکان امروز با تخیل و تفکر کودکان نسل های پیشین هزاران هزار کیلومتر فاصله دارد. نباید به سینمای کودک و نوجوان به عنوان یک سینمای مهم راهبردی و استراتژیک نگاهی سردستی داشت و سهل انگارانه و‌ باری به هر جهت از کنار آن عبور کرد.

بدیهی است فیلم های کودک باید در کنار تخیل و سرگرمی کمی هم به واقعیات فعلی دنیای امروز نزدیک باشند تا مخاطب کودک جذب آن ها شده و از تماشای فیلم دلزده نشود؛ ضمن اینکه ضروری است فیلم هایی که مختص کودکان و نوجوانان ساخته می شوند فرهنگ ملی مان را ترویج کنند و اندکی هم به جنبه های آموزشی و پیام رسانی فیلم ها توجه شود. علاوه بر این اقتباس ادبی یک موضوع بسیار قدیمی در کلیت سینما است. آثار اولیه سینمایی غالباً متأثر از متون ادبی بودند اما متاسفانه اقتباس ادبی در حوزه کودک و نوجوان همواره ضعیف بوده است. حتی فیلم های اقتباسی همچون «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش که بر اساس داستانی با همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده بود و یا فیلم های «شرم» و «صبح روز بعد»، ساخته کیومرث پوراحمد جزو آثار اقتباسی سینمای کودک و نوجوان محسوب می شوند که هیچ گاه نتوانستند مثمرثمر باشند و سینمای کودک را از ورطه سقوط رهایی بخشند حال چه برسد به فیلمی مانند «ملکه آلیشون» که فیلمسازش فقط گویا به این فکر بوده که اثری را سرهم بندی کرده و به اسم فیلم کودک به خورد مخاطب دهد!

منبع: مایکت مگ