شهید قاسم سلیمانی مردی فراتر از هرجناح و جریان

به گزارش رکنا، سردار سلیمانی درحالی شهید شد که بسیاری از ملت‌های اسلامی و غیراسلامی او را الگویی برای عدالتخواهی در جهان می‌دانستند. او مردی فراتر از هر مرز، جناح و جریانی بود و در هیچ چارچوبی که با شاغول سیاست اندازه شود، نمی‌گنجید. ایشان نماد وحدت اسلامی و ناجی جان‌های مظلومی اعم از مسلمان، مسیحی، ایزدی، ترکمن و … شد. ایشان در صحنه‌ی سیاسی ایران جزء شخصیت‌های کم‌نظیری بود که باعث وحدت ملی در کشور شده و در زمینه‌ی سیاسی موضع‌گیری افراطی و گرایش آشکار به سمت جناح‌های چپ یا راست نداشت که این امر به وحدت ملی کمک می‌کرد.

مخالفت با جناح‌بندی‌های سیاسی

حمایت نکردن سردار از جریانات سیاسی بدان معنا نبود که فردی خنثی در سیاست داخلی بود، برعکس در فتنه سال ۷۸ ایشان کسی بود که آن نامه‌ی مشهور فرماندهان نیروهای نظامی به رئیس‌جمهور وقت را نوشت و موضع خود را کاملاً مشخص کرد. خط قرمز او جمهوری اسلامی، انقلاب و شخص رهبر معظم انقلاب بود. ایشان همیشه می‌گفت جناح‌بندی‌ها را قبول ندارم و تمام مردم چه خانواده‌های متدین و زنان باحجاب، چه زنان شل‌حجاب، زیر یک پرچم و در سایه‌ی رهبری شخصی واحد هستیم و تفرقه و جدایی در میان ما جایگاهی ندارد.

حاج قاسم با استفاده از مدیریت در صحنه موجب تشویق نیروهای تحت‌امر شده و همگان را با عمل درست به مسیر تشویق می‌کرد. ایشان عضو هیچ حزب و گروهی نبود و همیشه منافع مردم را بر منافع خود ترجیح می‌داد. همچنین ادبیات و برخوردشان هیچگاه ذره‌ای سوگیری جناحی نداشت. برای مثال درخصوص موضوع بدحجابی، حاج قاسم با احتیاط و با تکریم و حفظ حرمت شخصیت زن، گفت: «برخی نوع پوششان اینطور است و آیا بدلیل نوع پوشش باید اینها طرد شوند؟ مگر اینها فرزندان ما نیستند؟» این موضع الهام‌گرفته از مواضع رهبری است که به صرف نمایان بودن چندتار موی یک خانم، وی تکفیر شود، اصلا صحیح نیست. از نظر سردار سلیمانی امنیت ملی و استقلال کشور، آرمان و دستاوردی فراجناحی است و نهادهای نقش‌آفرین و مسئول در دفاع و امنیت کشور، باید با استقلال از هرگونه دسته‌بندی جناحی و دوری از هرگونه مداخلات و وابستگی‌های سیاسی داخلی، ضامن و پاسدار عزت و استقلال کشور باشند.

اثرات سیره سیاسی بر همگرایی و وحدت شهید سلیمانی در حوزه سیاست و فهم راهبردی یک کنشگر هوشمند و بصیر به شمار می‌رفت و در رویارویی با جریان‌سازی‌ها و جدال‌های جناحی در داخل کشور با نگاه نافذ فراجناحی خود همواره پیام‌آور وحدت و محور وفاق ملی محسوب و همگان را به اجتماع در خیمه ولایت دعوت می‌کرد. عناصر رفتار سیاسی سردار سلیمانی مبتنی‌ بر سیاست‌های داخلی بود:

    اعتقاد به ولایت برجسته‌ترین عنصر بنیادی در سیره‌ سیاسی ایشان بود. هدف فراجناحی سردار سلیمانی اعتلای کشور و حفظ منافع کشورهای مسلمان بود و در طول حیات بابرکتش به‌واسطه نبوغ نظامی جبهه مقاومت را شکل داد. سردار سلیمانی در مشی سیاسی شاگرد امام راحل(ره) بود و اهل حزب و جناحی نبود؛ به معنای دیگر انقلابی‌گری خط مشی پُررنگ سردار سلیمانی بود.

    سیره عملی سیاسی سردار سلیمانی احترام به مردم بود، به‌طوری‌‌که ایشان در سیاست عملی، خدمت به مردم را عبادت می‌دانست، اگر نگاه مسئولی با الگوگیری از سیره‌ی سیاسی سردار سلیمانی، خدمت به مردم باشد تمام حواشی از بین می‌برد چراکه در مکتب او خدمت به مردم با ارزش‌های دینی برابر است. سردار سلیمانی هیچ‌گاه اجازه نداد گروهی او را مصادره کنند و تنها به فکر اعتلای کشور بود و جز در شرایط ضروری و لازم، به‌صورت علنی وارد دنیای سیاست نشد. در حالی‌که با تمام جریانات سیاسی در داخل و خارج کشور در ارتباط بود. در نگاه سردار اگر سیاست به معنای خدمت به مردم باشد اقتدار نظام با حضور مردم حفظ و وحدت و انسجام به معنی واقعی کلمه شکل می‌گیرد.

 پیشبرد سیاست خارجی

از مهم‌ترین ابزارهای تحقق منافع ملی وجود متحدان وفادار و خوش‌سابقه در نظام بین‌الملل است.

     از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، سوریه نشان‌داده همواره یکی از متحدان وفادار و قابل‌اعتماد ایران است. در طول دوران جنگ هشت‌ساله ایران و عراق، سوریه تنها کشور عربی بود که حاضر به حمایت از رژیم بعث عراق نشد؛ امّا تداوم بهار عربی منجر به تمرکز بحران در سوریه و ظهور تروریست‌های چندملیتی در این کشور شد. وقوع بحران در سوریه که به‌صورت خاص بشار اسد را هدف قرار داده بود به‌معنای از دست‌رفتن وفادارترین متحد ایران در منطقه استراتژیک غرب آسیا بود. ازاین‌رو، فعالیت‌های سپاه قدس و سردار سلیمانی در غرب آسیا منجر به حفظ یکی از متحدان نزدیک ایران شد که به نقل از روزنامه گاردین ایران توانست با وجود مخالفت قدرت جهانی متحد خود را از سقوط نجات بدهد. اهمیت مسئله در این است که حفظ اسد به‌رغم مخالفت و عدم تمایل قدرت‌های جهانی صورت گرفت که به‌صورت مشخص نقش سردار سلیمانی و سپاه قدس در این قضیه غیرقابل‌انکار است.

     سردار سلیمانی در سپاه قدس شبکه بزرگ امنیتی و نظامی «محور مقاومت» را ایجاد کرد. اهمیت این محور در دو نکته است:

     اولاً، یک بلوک فرامرزی است، زیرا منحصر به ایران و یا کشور خاصی نمی‌شود و گروه‌های مقاومت با زبان، نژاد، ملیت و تبار مختلف در آن حضور دارند.

    ثانیاً، فرامذهبی است که دربرگیرنده طیف متنوعی از گروه‌های شیعی تا جنبش‌های سنی مذهب فلسطینی می‌شود.

     ثالثاً، نه صرفاً دولتی و نه غیردولتی است، زیرا ترکیبی از بازیگران غیردولتی مانند حزب‌الله در لبنان، حشدالشعبی در عراق، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و … را دربرمی‌گیرد و از سوی دیگر، شامل دولت سوریه نیز می‌شود.

    پیوستگی ملت و امت

    در نگاه و مکتب حاج‌قاسم، ملیت و امت از هم جدا نیستند. حاج‌قاسم خودش را سرباز مکتب اسلام ناب محمدی می‌دانست. در این مکتب، سرنوشت مسلمانان از هر قومی و هر ملیتی و در هر منطقه‌ی جغرافیایی، امری مهم است. این امت بخش‌های مختلفی دارد که بخشی از آن ملت ایران هستند، بخشی از آن ملت عراق هستند، بخشی از آن ملت سوریه یا حتی ملت‌های دیگر هستند که در حوزه تمدنی اسلام حضور دارند. در این نگاه فراگیر، تمام ملت‌های اسلامی و مجموعه آنها -که می‌شوند امت اسلام- موردنظر هستند و در مقابل این امت اسلامی جبهه‌ی استکبار قرار دارد. در رأس این جبهه استکبار آمریکا و رژیم صهیونیستی و… قرار دارند. بنابراین دشمن امت اسلامی هر کسی که باشد از نظر حاج‌قاسم در جبهه استکبار قرار می‌گیرد. به عبارتی هر کسی که با این امت دشمنی کند، او در جبهه استکبار قرار دارد. بنابراین ملت‌ها در چنین فضایی از هم تجزیه‌شده نیستند. یعنی نگاه تجزیه‌شده به ملت‌های اسلامی همان چیزی است که دنیای استکبار می‌خواهد. یعنی دنیای استکبار است که می‌خواهد ملت ایران را از ملت آلمان، ترکیه، عراق، سوریه، بحرین، پاکستان و… جدا بکند، یعنی هرکدام از اینها را به‌صورت واحد جدا از هم دربیاورد چون در این صورت مقابله با آنها برایش راحت‌تر می‌شود. اما در نگاه انقلابی که ما از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب داریم و حاج‌قاسم هم در همین نگاه، به مسیر خود ادامه می‌داد، این ملت‌ها جدا از هم نیستند و پیوسته هستند. حالا اگر به واسطه طرح‌ها، نقشه‌ها، توطئه دشمنان و گماردن برخی سران وابسته بر سر این ملت‌ها به نوعی فاصله و جدایی بین اینها افتاده باید این فاصله‌ها از بین برود و باید امت به صورت یکپارچه دربیاید.

    رفع ناامنی‌های جنوب شرق ایران از نقش‌های مهمی که سردار ایفا کرده به دوران بعد از جنگ تحمیلی باز می‌گردد. در آن دوران ناامنی بسیار گسترده‌ای در شرق و جنوب شرق و استان‌های سیستان بلوچستان و جنوب کرمان ایجاد شد که با هدایت مستقیم و حضور میدانی سردار سلیمانی، این ناامنی به حداقل ممکن رسید و جنوب شرق ایران کاملا امن شد.

    جلوگیری از نفوذ آمریکا

    هر جایی که آمریکایی‌ها قصد اعمال نفوذ در منطقه را داشتند، حاج قاسم با تدبیر، فهم و درایت و به دور از هیاهوی تبلیغاتی، سیاسی و رسانه‌ای مانع اقدامات استکباری آمریکا می‌شد.

    فاطمه مرادی

منبع: سایت ژنرال سلیمانی

وبگردی