فال حافظ 9 شهریور

به گزارش رکنا، فال حافظ امروز غزل شماره 94 از دیوان حافظ است که در ادامه با تفسیر فال حافظ می خوانید.

زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت

گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

تعبیر غزل شماره 94 حافظ این است؛

ای صاحب فال! از اینکه دوستان تان از زحماتی که شما برایشان کشیدید چنانکه باید قدردان نبوده اند، ناراحت هستید. اگر کاری را برای رضای خداوند انجام داده اید پس چرا دیگر شکایت می کنید؟! خداوند مزد شما را می دهد.