"آمده ام تا ترافیک شهر راجراحی کنم، لذا تلاش می کنیم با مدیریتی جهادی و دلسوزانه طی ۴ سال اینده تهرانی نو بسازیم و به شهروندان تحویل دهیم."

این عبارات قاطع را معاون کنونی حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در شهریور ماه ۹۶ و در جلسه معارفه اش بر زبان آورد تا پس از قریب یکسال و اندی تصدی در مسندی کلیدی، کارنامه ای به مراتب اسف بارتر از دوران مدیریتش در راه آهن کشور به جا گذارد.

وقتی فاجعه جان باختن نزدیک به ۵۰ نفر از هموطنان عزیزمان در سانحه قطار تبریز-مشهد باعث شد تا پورسیدآقایی از مدیرعاملی راه آهن کشور پس از فشارهای فراوان استعفا دهد هیچ کس گمان نمی کرد وی بر صندلی معاونتی در شهرداری تهران تکیه زند که پاشنه آشیل مدیریت شهری پایتخت است.

اما "آقا محسن" تصمیم داشت تا ترافیک تهران را جراحی کند اما فراموش کرده بود که اسباب جراحی با اسباب سلاخی متفاوت است.

پور سید آقایی با تمام توان بر "طرح ترافیک" تهران تاخت تا امروز بلاتکلیف ترین پروژه تاریخ مدیریت شهری به نام "طرح ترافیک تهران" ثبت شود.

اقدامی که هزاران گره کور بر مشکل ترافیک تهران افزوده و دیگری مجالی را به چشمان تیزبین "آقای معاون" نخواهد داد تا از پس ابروان پرپشت و گره خورده اش، راهی برای جبران پیدا کند.

اتفاق اخیری که در سانحه اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسباب اندوه ملتی را فراهم آورد، زنگ خطری است برای پورسیدآقایی و همکارانش.

وضعیت ناوگان اتوبوس رانی تهران در قد و قواره ی همین گونه سوانح تلخ و جانکاه است. چه بسا اگر به جای یک دانشگاه که در منطقه ای مرتفع بنا شده چندین مرکز و مجموعه در ارتفاعات مختلف بود، باید هر روز منتظر این دست رویدادها می بودیم.

شاید بد نیست که معاون عظیم الشان شهردار تهران روزانه با اتوبوسهای شهری یا مترو یا BRT تردد فرمایند تا از نزدیک ببینند "جراحی" تاریخی شان چقدر نتیجه بخش بوده و از همت و تخصص بی پایان جاری در امور، کالبد شهر به سمت غسالخانه راهی شده است.

بی شک حجم خدمات و اقدامات انجام شده تا پیش از سال ۹۶ شهرداری تهران در مقایسه با یکسال اخیر، قیاس کوه و کاه است اما پورسیدآقایی می توانست به قدر سرسوزنی به گشودن گره های ترافیک و پایتخت کمک نماید و ذره ای بر "کاه" کنونی بیفزاید.

توصیه میکنم "مهندس محسن" عزیز سری هم به امتداد ضلع غربی خط ۴ متروی تهران بزنند. شاید از وجود چنین جایی بی خبر باشند اما با کمی پرس و جو و کنکاش خواهند فهمید که مدیریت جامع و بی بدیلشان، چندان هم کارگشا نبوده است.

شاید بهتر است که کهنسالان عرصه اجرا و مدیریت، میز خدمت وانهند و عرصه را برای دغدغه مندان متخصص بگشایند البته مشروط به آنکه به جای "آقایی" یک فقره "آقازاده" سبز نشود.

یک روز قطار مشهد-تبریز و یک روز پرپر شدن دانشجویانی که سرمایه های فردای این کشورند.

آقای مسئول، حادثه بعدی قطعا در راه است، لطفا برای مدیریت یک "شهر" از اتاق خود خارج شوید.

تهران و اهالی اش خادم می خواهند نه "رییس چسبیده به میز" !

نویسنده:  محمد مهدی میرزایی

اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید