این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
ببینید / این معشوقه شاه پهلوی انگشتر شاه را دزدید و فرار کرد ! / نقره داغ شدن محمدرضا توسط دختر ایتالیایی !
بعد از جدایی شاه از ثریا اسفندیاری در سال 1337، محمدرضا پهلوی به یک دختر زیباروی اروپایی دل بسته بود. ماجرای عشق شدید شاه جوان به شاهزاده ایتالیایی به تیتر اول بسیاری از روزنامههای مشهور دنیا تبدیل شد.
داستان هر سه ازدواج محمد رضا پهلوی همراه با حاشیه های مختلفی بوده است. هم ازدواج با شاهزاده فوزیه، هم ازدواج با ثریا اسفندیاری و هم ازدواج با فرح دیبا حواشی و داستان های جالبی داشته اند. در این میان، اما محمدرضا شاه قبل از ازدواج با فرح نیز گزینه های بعضا عجیب و غریبی را برای ازدواج در نظر داشته است. یکی از جالب ترین این موارد، دلبستگی شاه به شاهزاده ماریا گابریلا بوده است.
بعد از جدایی شاه از ثریا اسفندیاری در سال 1337، محمدرضا پهلوی به یک دختر زیباروی اروپایی دل بسته بود. ماجرای عشق شدید شاه جوان به شاهزاده ایتالیایی به تیتر اول بسیاری از روزنامه های مشهور دنیا تبدیل شد. تعریف و تمجید فراوان سفیر ایران در رم از زیبایی های پرنسس گابریلا موجبات سفر شاه در اوایل آذر ماه 1337 به ایتالیا را فراهم کرد. وی در سفر به ایتالیا و در هنگام بازگشت به منظور حضور در مراسم رژه ی ارتش در میدان جلالیه، طی نامه ای به اومبرتو پدر گابریلا (شاه سابق ایتالیا که البته در دهه 40 میلادی از سلطنت خلع شده بود) از دختر وی خواستگاری کرد.
اقدام شاه باعث انفجار جراید و رسانه ها و حتی سیاسیون در داخل شد. اردشیر زاهدی که در آن زمان، داماد شاه بود، در خاطرات خود واکنش ها به تصمیم شاه را توصیف کرده است. منبع اصلی او در این توصیفات، گزارش حسین علاء وزیر وقت دربار است. از نظر زاهدی و علاء احزاب سیاسی و گروههای مختلف در ایران دو دسته شده بودند. برخی از افراد که غالبا از سیاستمداران به اصطلاح روشنفکر بودند ازدواج شاه با یک ایتالیایی کاتولیک را به نفع ایران می دانستند چرا که باعث خروج شاه و دربار از زد و بندهای خانواده پهلوی شده و همچنین سطح فرهنگی آن را بالا می برد. از طرف دیگر، بسیاری از نمایندگان مجلس من جمله سید طباطبایی مخالف این تصمیم بودند و ازدواج یک کاتولیک با شاه مسلمان را باعث آشفتگی ملی و داخلی ایران می دانستند.
حکم تاریخی و جالب آیت الله بروجردی(ره)
در حالیکه در داخل بسیاری از گروهها و رسانه هایشان در مورد ملکه آینده گمانه زنی می کردند، آنچه مردم را بیش از همه نگران کرده بود مساله مذهبی ازدواج یک مرد مسلمان با یک دختر مسیحی کاتولیک بود. در این میان، تصمیم اصلی را یک نفر دیگر می گرفت. آیت الله بروجردی(ره) در آن زمان، بزرگترین مرجع تقلید در جهان شیعه بود. قدرت و نفوذ ایشان به حدی بود که به درستی ایشان را "زعیم شرق" یا "زعیم شیعه" می نامیدند. شاه جوان که برای بقای قدرت خود به خصوص در سالهای بعد از کودتا، احتیاج شدیدی به حمایت روحانیت داشت، سعی داشت با کسب رضایت آیت الله بروجردی زمینه را برای ازدواج با شاهزاده ایتالیایی فراهم کند.
هر چند نظر مشهور شیعه اثنی عشری عدم جواز ازدواج دائم با اهل کتاب است اما آیت الله العظمی بروجردی برخلاف نظر مشهور، ازدواج با اهل کتاب را چه دائم و چه غیر دائم بلامانع می دانستند. رژیم و دربار با اطلاع از این موضوع درصدد برآمد تا این فتوای مرجع یگانه ی دوران را مشروعیتی برای ازدواج شاه با شاهزاده خانم ایتالیایی قرار دهد تا هم افکار عمومی را قانع نماید و هم از تنش های اجتماعی جلوگیری کند. اما آیت الله العظمی بروجردی با تیزهوشی و فراست خاص خود، در یک تصمیم تاریخی اعلام کرد: «مشهور بین اعاظم فقهای امامیه حرمت ازدواج دائم با کتابیه است.»
آیت الله صافی گلپایگانی با بیان خاطره ای درباره این فتوای تاریخی، این موضوع را چنین تفسیر می نماید: "شاه می خواست با یک زن ایتالیائی، ازدواج کند. برای این موضوع، احتیاج به موافقت آیت الله بروجردی بود. خیلی تلاش شد که ایشان، فتوا به جواز ازدواج دائم با غیر مسلمان بدهد. یادم هست: آیت الله بروجردی، حتی ازدواج موقت را نیز فتوا ندادند، با اینکه حداقل ازدواج موقت با اهل کتاب، بلااشکال است. گرچه آیت الله بروجردی، چه دائم و چه موقت را، بلااشکال می دانستند. شاید این عدم فتوا به جواز ازدواج با غیر مسلمان، به این خاطر بود که در آن شرایط، این ازدواج را، بخصوص برای شاه، به صلاح مسلمین نمی دانستند. گرچه مستقمیاً از طرف دربار این استفتاء صورت نگرفته بود، اما در عین حال، فتوای خود را، که جایز می دانستند، ننوشتند، بلکه مرقوم فرمودند: علمای امامیه، ازدواج دائم با کتابیه را جایز نمی دانند. "
مراجع دینی ایران و ایتالیا هر دو مخالف بودند
هرچند با تصمیم آیت الله بروجردی(ره) مساله ازدواج محمدرضا شاه و گابریلا در ایران کان لم یکن شد اما نباید فراموش کرد که دقیقا چنین مانعی در داخل ایتالیا نیز به وجود آمد. شاهدخت ایتالیایی فرزند شاه سابق ایتالیا بود. دربار ایتالیا از ابتدا ارتباط وثیقی با واتیکان و شخص پاپ داشت و در چنین تصمیماتی از امر و تصمیم کلیسا تبعیت می کرد.
هر چند خاندان سلطنتی ایتالیا در آن زمان قدرت زیادی نداشت اما بنا به این سنت، خاندان سلطنتی ایتالیا نظر کلیسا و پاپ را در مورد این ازدواج جویا شد. واکنش پاپ بسیار تند بود. پاپ ژان بیست وسوم این پیشنهاد را رد کرد. روزنامه واتیکان، در آن زمان، در یک سرمقاله درباره شایعاتی که درباره ازدواج یک پادشاه مسلمان و شاهزاده کاتولیک وجود داشت، نوشت که این پیشنهاد یک خطر جدی برای مسیحیت است و پاپ آن را به صلاح نمی دانسته است.
بدین ترتیب، ازدواج شاه ایران و شاهزاده ایتالیا، بنا به تصمیم روحانیت اعظم دو کشور ایران و ایتالیا کان لم یکن شد. البته مدت کوتاهی بعد، شاه جوان به واسطه اردشیر زاهدی با فرح دیبا آشنا شد وبه زودی برای بار سوم ازدواج کرد.
سرنوشت شاهزاده ایتالیایی چه شد؟
اکنون پرسش این است که سرنوشت شاهزاده گابریلا چه شد؟ ماریا در فوریه 1969 در ژنو سوئیس با یک تاجرو ملاک رومانیایی به نام "رابرت زلینگر" ازدواج کرد. مراسم عروسی مذهبی بعداً در 21 ژوئن 1969 در "ازه" برگزار شد. این ازدواج چند سالی دوام داشت اما سرانجام، این زوج در سال 1976 از هم جدا شدند و در نوامبر 1990 هم طلاق گرفتند.
نباید فراموش کرد که با این حال، شاهزاده ماریا همواره یکی از مشهورترین اعضای سلطنتی در ایتالیا بوده است. دختر شاه سابق ایتالیا بیشتر وقتش را در مراسم ها و نمایشگاههای هنری و رویدادهای مهم فرهنگی می گذراند و همواره به عنوان یک چهره شاخص شناخته می شد. او همچنین یکی از مدافعین سلطنت برادر و پدرش (که در سالهای ابتدایی دهه 40 از قدرت کنار رفتند) بود و به واسطه تحصیل در رشته تاریخ کتب زیادی در ستایش سلطنت ایتالیا نوشت. این آثار به حدی مهم و زیاد هستند که برخی او را مورخ سلطنت ایتالیا می نامند.
ارسال نظر