این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
اولین عکس از سنگ مزار مهین شهابی + بیوگرافی مهین شهابی وهمسر و فرزندان خانم بازیگر
زنده یاد مهین شهابی بازیگر تئاتر و تلویزیون ایرانی متولد ۲۵ شهریور ۱۳۱۵ در تهران که در ۱ شهریور ۱۳۸۹ در ۷۳ سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
مهین شهابی / مهین شهابی عکس/ مهین شهابی بیو گرافی / مهین شهابی تئاتر/ مهین شهابی بازیگر
مهین شهابی با نام اصلی مهین نیک طبع یکی از بازیگران پرکار و با سابقه پیش از انقلاب بود که ۵۰ سال در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت داشت. همسرش هوشنگ شهابی نویسنده، شاعر و آهنگساز سینما بود . یک دختر به نام آرزو و یک پسر دارد و دارای چند نوه است. زنده یاد مهین شهابی بازیگر قدیمی در نهایت در اول شهریور ۱۳۸۹ در سن ۷۳ سالگی به علت سرطان دارفانی را وداع گفت. ادامه بیوگرافی و زندگینامه مهین شهابی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون به همراه فیلم ها و سریال ها و عکسهای جوانی و قدیمی “مهین شهابی” و جزئیات درگذشت و فوتش را ببینید:
بیوگرافی مهین شهابی
مهین شهابی با نام شناسنامه ای مهین نیک طبع بازیگر تئاتر،سینما و تلویزیون در سال ۲۵ شهریور ۱۳۱۵ چشم به جهان گشود. از سال ۱۳۳۹ وارد حرفه بازیگری در تئاتر شد و سپس ازدواج کرد. او بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
مهین نیک طبع از ۲۳ سالگی و بعد از ازدواج با هوشنگ شهابی با اسم مستعار مهین شهابی که از نام خانوادگی همسرش گرفته بود، وارد عرصه تئاتر به شکل حرفهای شد و زیرنظر گروه اسکویی (مهین و مصطفی اسکویی و از نامداران تئاتر ایران) در هنرکده آناهیتا آموزش بازیگری دید
خانواده
پدر زنده یاد مهین شهابی نظامی بود ، مادر او شاهزاده آغا دختر محمدحسین میرزا مؤیدالدوله نوه (تهماسب میرزا مؤیدالدوله) یا طهماسب میرزا از خاندان قاجار بود. او بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. به گفته او: «کسانی که کار هنر میکنند باید بدانند که هم زندگی خودشان را داشته باشند و هم هنرشان را حفظ کنند. هم به کار هنریشان بپردازند و هم امور زندگی خود یعنی بچهداری و همسرداری را انجام دهند که بسیار مقدس است.»
همسر مهین شهابی کیست
زنده یاد “مهین شهابی” بعد از اخذ دیپلم ازدواج کرد. همسرش هوشنگ شهابی نویسنده، شاعر و آهنگساز سینما بود. حاصل این ازدواج یک دختر آرزو می باشد.
فرزندان مهین شهابی
زنده یاد مهین شهابی دارای ۲ فرزند یک دختر به نام آرزو و یک پسر بود. پسرش قبل از خودش به علت ایست قلبی درگذشت. برخی منابع نوشتند گه شهنام شهابی نوه مرحوم مهین شهابی است که تاکنون تایید و یا تکذیب نشده است.
شروع بازیگری
مرحومه شهابی فعالیت هنری خود را از دوران دبیرستان آغاز کرد. شهابی، دوره بازیگری را سال ۱۳۳۹ در هنرکده آناهیتا گذراند و فعالیت خود در رادیو را از سال ۱۳۳۷ آغاز کرد. او برای اولین بار در دوره دبیرستان چند نمایش را به شکل آماتور بازی کرد. بعد از ازدواج به گروه اسکوییها پیوست و سپس به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد. همزمان در تئاتر سنگلج به ایفای نقش میپرداخت.
خانم شهابی در سال ۱۳۳۹ با بازی در فیلم ماجرای جنگل ساخته مهدی میرصمدزاده جلوی دوربین رفت و وارد سینما شد. او در طول فعالیت های بازیگری در فیلم ها و سریال های زیادی بازی کرد. او پیش از انقلاب در زمره بازیگران پرکار بود و در بیشتر فیلم های فارسی قبل از انقلاب بازی کرده است.
نمایشهایی همچون آی با کلاه آی بیکلاه، امیرارسلان نامدار، رومئو و ژولیت، بختک، یک اشتباه از خردمندترین آدمها سر میزند، استحاله، بازرسی، لونه شغال، روباهها، بلبل سرگشته، پهلوان کچل، خوشا به حال مرد باران، زورق و… را در کارنامه هنری مرحومه مهین شهابی ثبت شده است.
«مثل آباد»، «آیینه»، «بازم مدرسهام دیر شد» و سریال آئینه حاصل سالهای فعالیت های هنری شهابی بعد از انقلاب بود.
مهین شهابی در سریال «شاه دزد» احمد نجیبزاده، نقش زنی طاغوتی را داشت، در مجموعه «مثل آباد» رضا ژیان نقشهایی متنوع را به عهده گرفت که معروفترینش نقش مادری بود که بچهاش را به دزدی وا میداشت (در قسمت تخممرغ دزد، شتر دزد میشود) و در سریال کودکانه و کمدی «بازم مدرسهام دیر شد»، نقش مادر پسرکی تنبل و شیطان را با بازی اکبر عبدی داشت که دائما با دیر رسیدن بچهاش به مدرسه مواجه میشد. اما بیشترین شهرت او در کارهای تلویزیونی با سریال «آینه» غلامحسین لطفی بود.
با درگذشت پسرش به علت سکته قلبی فاصله شهابی با فعالیتهای هنری زیاد شد و بجز چند کار پراکنده، حضوری پررنگ را نتوانست از خود نشان دهد. بیماری سرطان خودش هم که وخامت یافت، مزید بر علت شد تا این که سرانجام در رویارویی با این بیماری مهلک نتوانست دوام بیاورد و بعد از ۵۰سال کار هنری در عرصه نمایش و سینما و تلویزیون و رادیو به دیار باقی شتافت. یاد و نامش گرامی باد.
مهین شهابی بازیگر سریال آینه
“مهین شهابی” بعد از مدتی دوری از بازیگری در اوایل انقلاب با بازی در سریال باز مدرسه ام دیر شد به عرصه هنر بازگشت. او با سریال آینه به کارگردانی غلامحسین لطفی میان مردم محبوبیت فراوانی یافت . مجموعه تلویزیونی آینه یکی از محبوب ترین سریال های دهه ۶۰ سیما است که با حضور مهین شهابی ساخته شد
مهین شهابی در فیلم گاو
خانم شهابی در فیلم گاو که جزو آثار ارزشمند سینمای ایران است بازی کرد. فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ که شهابی از بازیگران زن معدود فیلم و بلکه تنها بازیگر زن فیلم به حساب میآمد. پسر شهابی هم که در آن زمان طفلی خردسال بود در این فیلم به عنوان پسربچهای روستایی در کنار دیگر کودکان روستایی نقش بازی میکرد.
شهابی فیلم بعدیاش را سال ۱۳۵۱ با شرکت در اثری از هژیر داریوش به نام «بیتا» و بعد از آن که در فیلم «قیامت عشق» به کارگردانی هوشنگ حسامی ایفای نقش کرد، یک سال بعدش آخرین حضورش را در سینمای قبل از انقلاب با فیلم «سازش» به کارگردانی محمد متوسلانی رقم زد.
فعالیت در رادیو
مهین شهابی علاوه بر بازیگری و فعالیت در سینما و تلویزیون و تئاتر ایران، به عنوان گوینده رادیو نیز فعالیت کرده است. او این حرفه را از ۲۴ سالگی آغاز کرد و در برنامههایی همچون خانواده و جوانان و نیز زن و زندگی، کار گویندگی را انجام میداد. البته اشتغال فراوان او در حرفه تئاتر باعث شد که نتواند گویندگی را در رادیو در سالهای بعد ادامه دهد.
آخرین بازی
آخرین بازی وی در پنجاهمین سال بازیگریاش در سریال وضعیت سفید حمید نعمت الله بود که به دنبال بیماری و درگذشت او نیمه تمام ماند. ادامه نقش او را شهین تسلیمی ادامه داد.
در سال ۱۳۸۷ در تله فیلم «بیا از گذشته حرف بزنیم» به کارگردانی حمید نعمتالله بازی کرد که به موضوع زیارت حرم علی بن موسیالرضا اختصاص داشت و در مشهد میگذشت، در کنار پوراندخت مهیمن و ثریا قاسمی بازی کرد که بسیار مورد توجه بینندگان قرار گرفت.
علت درگذشت مهین شهابی
هین شهابی در سن ۷۳ سالگی در روز ۱۹ فروردین ۱۳۸۹ به دلیل تومور مغزی در بیمارستان پارس تهران بستری شد و در ساعت ۶ صبح روز اول شهریور ماه ۱۳۸۹ درگذشت. و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. در مراسم تشییع و خاکسپاری این بازیگر قدیمی هنرمندان زیادی حضور داشتند. آرزو شهابی دختر زنده یاد مهین شهابی در سخنانی در این مراسم اظهار داشت: افتخار و سعادت این را دارم که فرزند مادر و پدر هنرمند هستم
بخشی از گفتگو و مصاحبه مهین شهابی
پدر من نظامی بود و همیشه به ما میگفت اگر بلند نشوید نماز بخوانید من فکر میکنم غذا و نانی که به شما دادهام، حرام است. این منش پدرم باعث شد ما به اعتقاداتمان پایبند بمانیم…
تجربیات شیرین دوران بازیگری
شهابی از این دوران پربار، تجربیات شیرینی را در برخی از گفتگوهایش ذکر کرده است: «گاهی اوقات طی یک سال در ۳ نمایش با تیپهای مختلف بازی میکردم. مثلا یادم میآید در تئاتر «لونه شغال» به کارگردانی علی نصیریان نقش زنی دیوانه را بازی میکردم که در و دیوار را نگاه میکرد و در تصورش اجنه و شیاطین را میدید و بعد هم غش میکرد. این کار خیلی غوغا کرد و باعث شد عکسهای من پشت جلد مجلات و نشریات چاپ شود و بسیاری از منتقدان درباره آن صحبت کنند. آنقدر این نقش در مردم و منتقدان تاثیر گذاشته بود که میگفتند وقتی مهین شهابی روی صحنه میآید، او را شغال میبینیم! در همین نمایش در صحنهای من باید غش میکردم و آقای انتظامی یک سطل آب روی من میریخت تا سرحال بیایم. سر همین نقش من سینه پهلو و تب شدیدی کردم. پشت صحنه یک قاشق شربت سینه میخوردم و دوباره روی صحنه که میرسیدم، باید شعر میخواندم و میچرخیدم و دوباره همان برنامه و آب سرد. وقتی اجرای این تئاتر تمام شد، من دچار برونشیت شدم اما چون عاشق کار بودم، آن را رها نمیکردم.»
خانواده با انتخاب شما مشکلی نداشت؟
پدرم نظامی متعصبی بود. اما مادرم اهل هنر بود. به موسیقی علاقه داشت و نوازنده متبحری بود. او موسیقی را نزد استاد شهنازی آموخته بود و به زیبایی ساز میزد. البته پدرم هم برخلاف سختگیریهایش به موسیقی علاقه داشت و برای خود کلکسیونی از صفحات موسیقی دست و پا کرده بود، با این حال پس از ازدواج بود که راه تازهای برای من گشوده شد.
کار حرفهای را در تئاتر چگونه آغاز کردید؟
کارهایی که در دبیرستان انجام دادم بیشتر در حکم دستگرمی بود. بعد از ازدواج به این دلیل که همسرم هنرمند بود، آهنگسازی میکرد و دستی هم بر قلم داشت مرا تشویق کرد تئاتر را به طور جدی دنبال کنم. بعد از آنکه گروه اسکوئیها از خارج به کشور آمدند با راهنماییهای همسرم به گروه آنان پیوستم. خدا رحمت کند خانم مهین اسکوئی را، از ایشان بسیار آموختم. بعد از مدتی کارم را در تئاتر آناهیتا آغاز کردم که بالای چهارراه یوسفآباد بود.
خاطرم هست نخستین کار حرفهایم تئاتر «طبقه ششم» بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. خانم اسکوئی کارگردانی این نمایش بودند. به تدریج کارهای دیگری را روی صحنه بردیم. از جمله «غار سولومون» و «روباهها» که استقبال مردم را به دنبال داشت. یادم هست این کارها را در مناطق نفتخیز هم بر صحنه بردیم. بعد از مدتی، کارم مورد توجه دکتر فروغ که آن زمان رئیس اداره تئاتر بود قرار گرفت. جذب اداره دراماتیک شدم. خوب به خاطر دارم که آن موقع پی اسهای تلویزیونی زنده اجرا میشد. عصرچهارشنبهها تلویزیون میرفتیم و به طور زنده برنامه اجرا می کردیم.
همان موقع در تئاتر سنگلج هم فعالیت داشتم و از مهرماه تا خرداد ماه به طور پیوسته نمایش روی صحنه میبردیم. البته مدتی هم در «رادیوی عزیز» که همیشه رسانهای متعلق به همه مردم است حضور داشتم و برنامههای جوانان و زن و زندگی را گویندگی میکردم.
وقتی به گذشتهها مینگرید از تلاشهای هنریتان راضی هستید؟
تقریباً. وقتی محبت مردم را میبینم، هنگام خرید یا تاکسی سوار شدن و خلاصه ظاهر شدن در سطح اجتماع، احساس میکنم کارم بیثمر نبوده است.
بهترین آرزویی که به آن دست یافتهاید؟
در جوانی آرزوهای زیادی داشتم. همیشه میخواستم در طبیعت زندگی کنم. خدا قسمت کرد در این سالهای پیری جایی را در شمال کشور برای خودم دست و پا کردم و به درخت، سبزه و طبیعت پناه بردم. حالا در تنهاییهای خودم نقاشی میکشم و این به من بسیار آرامش میدهد.
به روزگاری نیفتم که سربار دیگران باشم. همیشه در نجواهای خود از خدای متعال خواستهام که تا سرپا هستم مرا ببرد. دیگر اینکه من داغ فرزند جوان دیدهام، همینطور مرگ مادرم تاثیر عجیبی روی من داشت. دلم میخواهد اگر قرار است دری گشوده شود و من دیدار کسی را طلب کنم؛ آنها باشند.
سینمایی های مهین شهابی
گاو ۱۳۴۸
بی تا ۱۳۵۱
قیامت عشق ۱۳۵۲
سازش ۱۳۵۳
آقای ۱۳۵۹
شیلات ۱۳۶۲
مزدوران ۱۳۶۵
مأموریت ۱۳۶۵
بگذار زندگی کنم ۱۳۶۵
گل مریم ۱۳۶۶
پاییزان ۱۳۶۶
پنجره ۱۳۶۷
دو سرنوشت ۱۳۶۸
آقای بخشدار ۱۳۷۰
دو نیمه سیب ۱۳۷۰
شریک زندگی ۱۳۷۳
روز دیدار ۱۳۷۴
سریال های تلویزیونی
۱۳۸۷ وضعیت سفید
۱۳۸۷ تله فیلم بیا از گذشته حرف بزنیم
۱۳۸۷ ترانه مادری
۱۳۸۴–۱۳۸۵ کارآگاه رشید
۱۳۸۴ پای پیاده
۱۳۸۲ داوطلب
۱۳۸۰–۱۳۸۱ سیب ترش
۱۳۷۹ نود شب
۱۳۷۸ مثل باران
۱۳۷۶ همه فرزندان
۱۳۷۵ قصه شب سیما
۱۳۷۵ خانه سبز
۱۳۷۳ اشتباه در اشتباه
۱۳۷۳ نیمهٔ پنهان ماه
۱۳۷۲ لبخند زندگی
۱۳۷۱ خانهٔ بخت
۱۳۷۰ سایه ای برای همه
۱۳۶۷ گالش های مادربزرگ
۱۳۶۶–۱۳۶۷ زنگ بیداری
۱۳۶۴ آئینه
۱۳۶۳ باز مدرسم دیر شد
۱۳۶۱ تله تئاتر شیطان در تاریکی
۱۳۶۰ مثل آباد
۱۳۵۹ شاه دزد
۱۳۵۶–۱۳۵۷ تابستان، تابستان
۱۳۵۶ طلاق
۱۳۵۵ خانهٔ حمیدآقا
۱۳۵۵ مرد اول
۱۳۵۳ تله تئاتر پیچ خطرناک
۱۳۵۲ تله تئاتر رومئو و ژانت
۱۳۵۱ تله تئاتر بختک
۱۳۴۳ تله تئاتر یک کلاغ، چهل کلاغ
۱۳۴۳ تله تئاتر کفاشه پر جوش و خروش
۱۳۴۱ تله تئاتر آتشکده
منبع : حرف تازه
ارسال نظر