ببینید | واکنش فرشته حسینی به انتقادات بیرحمانه: خودم را ایرانی میدانم
به گزارش خبر انلاین، فرشته حسینی بالاخره جواب انتقادات را نسبت اینکه ایران را وطن خود میداند یا نه را در جشنواره فیلم فجر داد.
فرشته حسینی زاده 6 اردیبهشت سال 1376 است.فرشته حسینی افغانی زاده شده در ایران است. فرشته حسینی در یک خانواده پر جمعیت به دنیا امد که یک برادر و شش خواهر دارد. فرشته حسینی در فیلم قورباغه نقش مقابل نوید محمدزاده را داشت که با این فیام به شهرت رسید. بعد از فیلم قورباغه نوید محمدزاده و فرشته حسینی در تیر 1400 خبر ازدواج خود را تائید کردند.
فرشته حسینی بازیگر ایرانی - افغانستانی فیلم سینمایی « دسته دختران» درباره بازی در فیلمی از جنگ علیه ایران گفت: حس من نسبت به ایران و افغانستان خیلی فرقی ندارد، چون در ایران به دنیا آمدهام، در اینجا بزرگ شدم و اینجا را واقعا دوست دارم.
بیوگرافی فرشته حسینی
فرشته حسینی زادۀ سال 1376 در ایران است، خانواده او از مهاجرین افغان در ایران هستند، فرشته با شرکت در دوره های بازیگری مختلف توانست به این عرصه وارد شود و خوش بدرخشد. در ادامه گفت و گویی با این بازیگر جوان و خوش آتیه افغان رابا هم می خوانیم.
مصاحبه فرشته حسینی
ابتدا خودتون رو معرفی کنید و بگویید با توجه به محدودیتهایی که دختران افغانستانی با آن مواجهند چطور وارد عرصه سینما شدید؟
سال 1376 در ایران متولد شدم و 10 سال است با شرکت در دورههای آزاد آموزش بازیگری زیر نظر اساتیدی چون «اصغر محبی»، «آقای رحمانیان» و «خانم نصیرپور» وارد رشته بازیگری شدم. فعالیتهای نمایشیم را از همان دوره ابتدایی شروع کردم و اولین کارم را سال چهارم ابتدایی کارگردانی کردم که توانست در سطح استان تهران مقام دوم رابه خود اختصاص دهد و بعد ازآن بود که کارگردانهای ایرانی توصیه کردند که این رشته رابه صورت تخصصی دنبال کنم. من هم علیرغم مخالفتهایی که از سمت خانواده وجود داشت این رشته را ادامه دادم.
* بنظر شما دختران مهاجر برای ورود به این رشته چه مشکلاتی را پیش رو دارند؟
بزرگ ترین مشکل بر سر راه دختران مهاجر برای ورود به عرصه فرهنگی و سینما مخالفتهای خانواده است که بدلیل عدم شناخت و به تبع آن بیاعتمادی به آن گونه فضاها صورت میگیرد که درواقع میتوان بعنوان بزرگ ترین سد بر سر راه دختران مهاجر ازآن یاد کرد.
از دیگر سو محدودیتهای کاری سینمای کشور ایران برای فعالیت یک دختر افغانستانی است که از این منظر معتقدم اگر دختران و پسران ما خوب تلاش کنند میتوانند دوستان ایرانی را برای فعالیتشان متقاعد کنند که خود من نمونه بارز این مدعا هستم.
* تا کنون در چند اثر نمایشی حضور داشتهاید؟
من به خاطر حساسیتهای خانواده کار خودم را از تئاتر و نمایش شروع کردم و از ۹ تا ۱۲ سالگی بیشتر تئاترهای موزیکال و فرم بازی می کردم بعد ازآن هم در نمایشهایی مانند «دوسیه»، «شازده کوچولو»، «من ماهی سیاه کوچولو هستم» حضور داشتم و یک نمایش با عنوان «جنبش مبارزه علیه خشونت زنان» هم بود که اولین گروه نمایشی در تهران بودیم که هم زمان با ۶۰ کشور دیگر این نمایش را اجرا کردیم.
البته من درکنار تئاتر در فیلمهای سینمایی و مستندی هم بازی کردهام که ازآن جمله «من یک بازیگر شادم» ساخته بانو سامره رضایی، «رفتن» ساخته نوید محمودی است و همچنین در تعدادی فیلم کوتاه هم ایفای نقش کردم.
* در مورد راهیابی فیلم رفتن به اسکار بگویید؟
فیلم رفتن برای شرکت در اسکار معرفی شده و باید ببینیم نظر کارشناسان دراین زمینه چه خواهد. راهیابی به اسکار برایم بسیار با اهمیت است به طوریکه مجموعه کاملی از ویدئوهای این جشنواره درسالهای پیش را در منزل نگه داری میکنم. حضور دراین جشنواره همیشه از آرزوهایم بوده و این را بارها به مادرم گفته بودم. وقتی که آقای محمودی به من خبر دادند که رفتن نامزد اسکار شده از خوشحالی باورم نمیشد؛ بسیار حس خوب و خوشایندی بود خوشحالم که توانستهام کاری برای زنده کردن نام کشورم افغانستان در سطح جهان انجام دهم.
* در مراحل تولید رفتن با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
فضایی که در روزهای تولید بر گروه حاکم بود بسیار دوستانه بود. طبق معمول در تولید هر کار چه در میان دوستان ایرانی و چه گروههای افغانستانی یکسری مشکلات و اختلاف سلیقهها وجوددارد که کار را سخت میکند اما باید به جرأت بگویم که ما در مراحل ساخت فیلم رفتن با مشکلی مواجه نبودیم و فضا بسیار دوستانه و صمیمی پیش رفت. برای مثال ما همیشه سر صحنه از غذا های آماده استفاده میکردیم،
اما یک روز سر فیلمبرداری که لوکیشن آن یک ساختمان نیمه کاره بود، آقای محمودی با یک دیزی آبگوشت سر صحنه آمدند و این حرکتشان باعث شد فضای کار متفاوت شده و یک جو دوستانه حاکم شود ودر یک جمع دوستانه آن غذا را خوردیم که جای دوستان خالی بود.
* آیا در طول زندگی به بازگشت به افغانستان اندیشیدهاید؟
بله! واقعیتش اوایل میخواستم به افغانستان برگردم ودر آنجا فعالیت کنم، اما بدلیل یکسری مسائل که خودم تجربه کردم فعلاً تصمیمم عوض شده چرا که هنوز شرایط فعالیت را در داخل افغانستان مهیا نمیبینم. شاید باورتان نشود که دوستان از داخل افغانستان بیشتر از هر جای دیگر برایم مانع تراشی کردهاند.
و کلام آخر
زمانی از زندگی بود که دچار افسردگی شدید بودم به طوریکه گمان میکردم هرچه تلاش میکنم پیشرفتی برای من وجود ندارد و این حس بسیار بدی رابه من تلقین میکرد. اما حضور دوستانم و دلگرمیهای آن ها به من انگیزه دوباره داد. آن ها به من گفتند تو باید فرشته نجات دختران افغانستان باشی و همین انگیزهای شد برای ادامه فعالیتم. دوستانم معتقد بودند مردم افغانستان تنها مانده و آرزوهایشان را کشتهاند
و تو باید الگویی برای دختران افغانستانی باشی و آرزوهایشان را در دلشان زنده کنی. این حرفها تأثیر شگرفی روی من گذاشت چنانچه دیگر از کار کردن خسته نمیشوم. من از خانوادههای افغانستانی تقاضا دارم رویاهای فرزندانشان را نکشند و بگذارند دخترانشان برای خود رویا و آرزو داشته باشند.
فرشته حسینی در کابل
فرشته حسینی، بازیگر فیلم «رفتن» است. او در غربت زاده ودر آنجا بزرگ شده است. فرشته حسینی اینروزها در کابل به سر میبرد و برای اولینبار، زندهگی در وطنش را تجربه میکند. او از آمدن به میهن خوشحال است و حس عجیبی وی را در بر گرفته است. فرشته دوستانی در کابل پیدا کرده و همراه آنها به مکانهای تاریخی، فرهنگی و دیدنی شهر میرود و عکسهای یادگاری میگیرد تا اینگونه اندکی از درد و رنج مهاجرت را از یاد ببرد.
فیلم «رفتن» ۱۳۹۵، ساختهی برادران محمودی «نوید و جمشید محمودی، سینماگران افغان در ایران» است، فرشته حسینی نقش بازیگر اصلی این فیلم را بازی کرده است. «رفتن» فیلمی با محتوای مهاجرت است، این فیلم هنگامی که مهاجرت افغانها برای رسیدن به زندهگیای بهتر، به اوجش رسیده بود ساخته شده است. فیلم رفتن محصول مشترک ایران و افغانستان است.
داستان این فیلم در مورد دو جوان با نامهای نبی و فرشته است. آنها همدیگر را دوست دارند، میخواهند ازدواج کنند، اما خانوادههایشان با این ازدواج موافقت نمیکنند. نبی از افغانستان به ایران میرود، جاییکه فرشته شش سال پیش آنجا رفته است. آنها میخواهند برای ساختن زندهگی بهتر به اروپا بروند…
این فیلم در منطقهی خاوران تهران فیلمبرداری شده و قصه دو جوان از صبح تا شب رابه تصویر کشیده است. فیلم رفتن توانست در فستیوال «بوسان» در کوریای جنوبی، جایزهی هیأت داوران ودر جشنوارۀ فیلم بین المللی مراکش جایزه بهترین بازیگر زن -که نقش آنرا فرشته حسینی بازی کرده بود- را ازآن خود سازد.
برادران محمودی پیش از این، فیلمی به نام «چند متر مکعب عشق» ساخته بودند. فیلمی که در میان فرهنگیان و سینماگران با استقبال خوب روبهرو شد. چند متر مکعب عشق نیز در بارهی زندهگی مهاجران افغان در ایران است.
فرشته حسینی این بازیگر ۲۰ ساله، دوهفته اـت در کابل به سر میبرد، ذوقزده، به هر طرف با کنجکاوی نگاه میکند، از دیدن مکانهای شیک و لوکس و از خندههای کودکانی که راهی مکتب هستند خوشحال میشود.
او لهجهی کابلی را تازه فرا میگیرد و تلاش میکند با همین لهجه گپ بزند، احتمالاً این لهجه را دوست دارد: «من چیزهایی مثل جنگ را همیشه از کشورم شنیده بودم. فکر میکردم وقتی پای خود رابه افغانستان بگذارم با جنگ و بمب روبهرو میشوم، اما اصلاً اینگونه نبود. افغانستان خیلی جاهای زیبا دارد، چه در هرات و چه در کابل. من جاهای خیلی قشنگ کابل مثل باغ بابر، باغ بالا، کارته سخی و دارالامان را دیدم. اینها برایم خاطره شدهاند.
دلم نمیشود بروم، پروازم را برای چند روز به تأخیر انداختم. اینروزها بودن در میهن چون ما مهاجر بودیم، تجربهاش نکردیم، یک عزت نفس بیشتر به آدم میدهد. یک آسایش است.»فرشته حسینی، بیشتر از اینکه بازیگر سینما باشد، بازیگر تیاتر است. او از سن ده سالهگی رو به تیاتر آورد. فرشته در بارهی اینکه چگونه به تیاتر و سینما علاقهمند شده است، گفت: «وقتیکه در مکتب درس میخواندم، تیاتر را زیاد دوست داشتم.
کارهای فرهنگی را دوست داشتم انجام بدهم، سرپرست گروه سرود مکتب و گروه تیاتر بودم. در مسابقات فرهنگی و هنری در همان منطقه، کار ما همیشه اول میشد. از همان چیزهای خیلی کوچک کوچک علاقه ام به تیاتر شروع شد و دیدم که نمیتوانم بکار دیگر مشغول شوم. از ده سالهگی نزد استادان ایرانی، تیاتر را فرا گرفتم.»
و نخست در تیاتر دربخش «فورم» «کار با بدن و موسیقی» کار میکرده است ودر این زمینه اجراهای متفاوت داشته است. فاطمه در اجراهای «خیبرشکن»، «بلبلها»، «گلهای خندان»، «سینمای من»، «خشونت علیه زنان»، «ماهی سیاهی کوچولو» و «شازده کوچولو» نقش ایفا کرده است. بانو حسینی اکنون نیز دو تیاتر در حال تمرین دارد که در یکی ازآنها نقش اصلی را دارد که به صورت مونولوگ است. او بهطور آزاد سه سال رشته تیاتر را آموزش دیده است.
فرشته حسینی در جشنواره فیلم مراکش
فرشته حسینی درسال ۱۳۷۶ در ایران تولد شده است. او در باره زندهگی دور از کشور میگوید: «زندهگی در مهاجرت سختیهای خودرا دارد، آنهم در ایران به خاطر مدارکتان که میخواهید بهگونه قانونی زندهگی کنید. در گذشته برای افغانها تحصیل خیلی سخت بود، اکنون بهتر شده است. در مناطقی که مردمشان از لحاظ فرهنگی ضعیف هستند، گاهگاهی تحقیرها را در نگاه و حرفهایشان احساس میکنیم.
با وجودی که در آنجا متولد شدم، شدید احساس مهاجربودن برایم دست میدهد، اگر دریک کشور دیگر متولد میشدم، حتما شهروند آنجا محسوب میشدم، یکسری چیزهای خوب به من اختصاص داده میشد. در ایران مهاجرین افغان نمیتوانند خانه و موتر بخرند، نمیتوانند گواهینامه و حتا یک سیمکارت به نام خود داشته باشند.
این بازیگر افغان در ایران، ۵ سال پیش، صاحب گوشی مبایل میشود، تصمیم میگیرد سیمکارتی بهنام خودش بخرد، وقتی به فروشنده مراجعه میکند، فروشندههای سیمکارت میگویند که نمیتوانند به افغانها سیمکارت بفروشند و این اجازه را ندارند. خانم حسینی در باره این ماجرا گفت: «وقتی میخواستم سیمکارت بخرم،
رفتم و گفتند که شما افغان هستید، ما به افغانها نمیتوانیم سیمکارت بفروشیم. من وادار شدم به یکی از دوستان ایرانیام به نام مریم، این موضوع را بگویم و از او خواستم تا بهنام خودش یک سیمکارت برایم بخرد و او اینکار را کرد.»
هنگامی که بانو حسینی در جشنواره مراکش دعوت میشود، وادار میشود که کارت اقامت موقتیاش را «کارت آمایش» تحویل بدهد و گذرنامه افغانستانی بگیرد. بهتازهگی فرشته حسینی با گذرنامه، یک سیمکارت دیگر بهنام خودش خریده است.
بانو حسینی از سختیهای مکتب در ایران در صحبتهایش گفت: «وقتیکه در دوران ابتدایی بودم، میخواستیم برای ثبت نام برویم. بسیار با ما با لحن بدی گپ می زدند. به مادرم میگفت که برای افغانها مجوز نیامده است
و بروید فلان روز بیایید. باز همان روز میرفتیم میگفتند که جا نداریم.» امسال وزارت آموزش و پرورش ایران، اکثر کودکان افغان، چه آنهایی که مدرک دارند و چه آنهایی که ندارند، در مکتب نامنویسی کردهاند.
فرشته حسینی شش خواهر و یک برادر دارد. پدر و مادرش سی سال پیش، بدلیل جنگ، کشور را ترک میکنند. آنها اول به پاکستان مهاجر میشوند و مدتی آنجا زندهگی میکنند، سپس به ایران میروند. اوایل بهخصوص در زمان کودکی فرشته، این خانواده در ایران زندهگی سختی را تجربه کردهاند.
فرشته حسینی زمانیکه کودک و دانشآموز بوده است، بهخاطر هزینهی مکتب وادار میشود که بعد از چاشتها تا دیر وقت شب، دریک گارگاه خیاطی کار کند. او میگوید، آن روزها را هیچوقت فراموش نمیکند، روزهایی که از خستهگی زیاد، روی چرخ خیاطی خواب میرفته است.
فرشته این تجربههای زندهگیاش را توأم با خنده و افسوس تکرار میکند: «فکر میکنم انسان قویای هستم. چون درخانوادهای که من بزرگ شدم، ما شش خواهر و یک برادر بودیم، زندهگی ما بسیار سخت بود.
ما در مدرسه باید پول زیاد پرداخت میکردیم. من از کودکی ودر یک کارگاه خیاطی کار میکردم، پولی که به دست میآوردم رابه مکتب میدادم. وقتی که دلم میخواست تیاتر بروم، باز بیشتر کار میکردم تا پول تیاتر را هم جمع کنم.
میفهمید من آنقدر مانده میشدم، سرکار روی چرخ خواب میرفتم. دوران سختی داشتیم. من دوست ندارم خانوادهام در ایران در سطح پایین زندهگی کنند. من تحقیرها و گریههای خواهرانم را نمیتوانم فراموش کنم.»
فرشته حسینی امسال مشغول ساخت دو تیاتر و یک فیلم سینمایی به نام «شکستن همزمان بیست استخوان- کارگردان جمشید محمودی» بوده است. این فیلم امسال در جشنواره «فجر» در ایران به نمایش در میآید. او همچنان قرار است که در فیلمی بهنام «کوچ» با کارگردانی مرتضی فرشباف همکاری کند.
فیلم رفتن با کارگردانی برادران محمودی یکبار دیگر وضعیت مهاجرین رابه تصویر کشیده است. بر اساس گزارشهای وزارت امور مهاجرین و عودت کنندهگان افغانستان ۸۳۹ هزار و ۹۱۲ نفر دارای کارت آمایش، ۳۰ هزار نفر دارای سند طویلالمدت، ۴۵۰ هزار دارای گذرنامه کوتاهمدت دست نویس و ۷۴۴ هزار و ۲۷۲ نفر فاقد مدرک در ایران ساکن هستند.
مهاجرین افغان در ایران در وضعیت بدی قراردارند و اکثر آنها به شغلهای شاق مصروف اند و هر از گاهی در خیابان و کوچهها مورد تحقیر و حرفهای نیشدار قرار میگیرند.
خانم حسینی نیز شاهد این تحقیرها بر افغانهای مهاجر بوده است. او میگوید: «مهاجرین افغان بهخصوص طبقه فقیر شان، وضعیت خوب ندارند در کوچهوپس کوچه از سوی برخیها مورد تحقیر قرار میگیرند. اما جامعهی فرهنگی و سینمایی ایران این دغدغهها را ندارند و من به اسانی همراه آنها کار میکنم.
فرشته حسینی قصد دارد وقتیکه فیلمبرداری فیلم «کوچ» تمام شود، دوباره به افغانستان برگردد و اینبار با دل سیر از دیدن کابل لذت ببرد و با سینماگران افغان بیشتر آشنا شود.
ارسال نظر