رونمایی متین ستوده از مادرش ! + عکس

متین ستوده بازیگر جوان وزیبای سینما وتلویزیون ایران است. متین ستوده چندی پیش با علی زند ازدواج کرد. متین ستوده و سیمرا حسینی در دو بازیگر دوستان صمیمی همدیگر هستند. متین ستوده عکس مادرش را در فضای مجازی منتشر کرد.

به گزارش رکنا، متین ستوده عکس قدیمی مادرش را بدون حجاب در فضای مجازی منتشر کرد و نوشت:

متین ستوده + مادرش

روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛

چند زمستان برف نشسته است؛

تا من به بهار رسیده ام

بیوگرافی متین ستوده

        نام :متین السادات

        نام خانوادگی :ستوده

        زمینه فعالیت:سینما، تلویزیون و تئاتر

        تاریخ تولد:22 اردیبهشت 1364

        محل زندگی:تهران

        پیشه:بازیگر

متین ستوده در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کرده است و در کلاس های بازیگری امین تارخ نیز شرکت کرده است. وی تا کنون در سریال های سه دونگ، سه دونگ، میکائیل و سریال غیرعلنی به ایفای نقش پرداخته است.

متین ستوده (3)

متین السادات ستوده بازیگر کشورمان از آن دسته از بازیگرانی است که از دوران کودکی و به واسطه پدرش وارد عرصه بازیگری شد اولین بازی او در سریال بازنشستگی بود؛ اما یادآوری را می توان نقطه عطف کارنامه کاری متین ستوده دانست.دنیای بازیگری این هنرمند جوان فراز و نشیب فراوانی دارد از ورودش در سنین کودکی به تلویزیون گرفته تا دوری اش از این حوزه و بازگشت مجدد او.

متین ستوده

فرزند سوم خانواده و یک برادر بزرگتر به اسم مانی و یک خواهر بزرگتر به اسم مریم دارد، پدرش کارمند بازنشسته صدا و سیما و مادرش معلم بازنشسته ابتدایی است.

پدر متین ستوده

سیدحسین پدر متین که متولد 1327 در محله پشت بازار خرم آباد و کارمند صداوسیما است؛ مادر متین نیز معلم دبستان بود که پس از 35 سال خدمت بازنشست شد. خواهری بزرگتر از خودش داره به نام مریم و برادری بزرگتر به نام مانی.

ماجرای ازدواج متین ستوده و فرصتی که از دست رفت

خانم ستوده ازدواج نکرده و مجرد می باشد. او در آخرین مصاحبه اش گفت :چند سال پیش یک نفر صادقانه دوستم داشت و ولی من بی رحمانه با او صحبت کردم و وقتی که متوجه این موضوع شدم برگشتم اما پذیرفته نشدم چون جایم پر شده بود و من دیر برگشتم.

متین ستوده

مرگی که به متین ستوده تلنگری شدیدی زد

شنیدن خبر مرگ افراد نزدیک واقعا دردناک است و کنار آمدن با این موضوع کار ساده ای نیست. متاسفانه من سال ها قبل خاله و دختر خاله ام را از دست دادم و این موضوع تا مدت ها روی روحیه من تأثیرات منفی گذاشت اما چیزی که به من تلنگر اساسی زد و باعث تغییر جدی نگاهم به مرگ شد مرگ یکی از پسران جوان فامیل بود که به تازگی ازدواج کرده بود و هیچ کس در بدترین شرایط ممکن هم فکرشو نمی کرد که او ممکن است فوت کند اما او در یک تصادف درگذشت و این اتفاق باعث شد که من به این حقیقت که مرگ هیچ وقت خبر نمی کند و هر لحظه ممکن است سراغ آدم بیاید پی ببرم.

متین ستوده

متین ستوده بر روی فرش قرمز

مصاحبه خواندنی با متین ستوده

برسیم به سریال یادآوری و نقش شیوا! چطور شد تو از این سریال سر در آوری؟

بخشی از این اتفاق خوش شانسی من بود، خُب مثل هر کار دیگه ای با من تماس گرفته شد و من به دفتر آقای حجت قاسم زاده رفتم. از اونجایی که نقش شیوا به شدت خاص بود و آقای قاسم زاده روی این نقش حساس بودند از من تست گرفتن و من یکی دو تا مونولوگ و صحنه را براشون بازی کردم، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم.

مصاحبه با بازیگر جوان تلویزیون متین ستوده

جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟

وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول به خاطر اسم خودِ آقای قاسم زاده بود، مگه می شه اسم حجت قاسم زاده اصل را در تلویزیون ایران نادیده گرفت؟ ایشون آنقدر برای من قابل احترام بودند و هستند که اصلاً به چیز دیگه ای فکر نکردم! همین که می دونستم پشت کار نام حجت قاسم زاده قرار داره ترغیب شدم که در این کار بازی کنم حتی اگه قرار بود یه نقش کوچیک را هم بازی می کردم! من با جون و دلم این نقش را بازی کردم چون اعتماد آقای قاسم زاده را احساس کردم که قرار بود نقش اصلی دختر کارش را به من بسپُره و این برای من موضوعی بود که نمی دونستم اون را نادیده بگیرم.

عکس های متین ستوده

مصاحبه متین ستوده در رابطه با فیلم هایش

همین حالایی که روبروی هم نشستیم و سریال یادآوری به پایان رسیده از بازی در این کار پشیمان نیستی؟

نه! من اگه 10 بار دیگه هم به عقب برگردم و اگه باز هم این پیشنهاد به من بشه هر کاری که روی زمین دارم را تعطیل می کنم تا در این کار بازی کنم چون مطمئنم که این کار قشنگ ترین اتفاقی بود که در زندگی کاری من افتاد. چهار سال انتظار کشیدم تا چنین نقشی را بازی کنم و این چیزی نیست که از یاد و خاطره متین حالا حالا بیرون بره.

بهترین سکانس و دیالوگی که در این کار خودت بازی کردی و از دیگران شنیدی؟

تمام فیلمنامه این کار خاص بود! اصلاً نمی تونی دیالوگی را پیدا کنی که همین جوری نوشته شده باشه یا باری به هر جهت بوده باشه. این سَبک ادبیات در کارهای قاسم زاده یکی از شاخصه های کارهای ایشونه که از زبان زندگی حرف می زنه. «یادآوری» پر از دیالوگ هایی است که می تونه یه مسیر تازه را برات بسازه چون از حاشیه زندگی حرف نمی زنه، از خود زندگی می گه! چند تا دیالوگ را من خیلی دوست داشتم، یکی دیالوگی بود که سهیلا به مادرش می گه که «ای کاش شَرم صاعقه می شد و به من می زد و از روی زمین محو می شدم» یا دو تا دیالوگ که مادر علی می گه که «هیچکس هیچ جا منتظر یه مادر نیست، این مادران که همیشه منتظرن» و «مادر اگه مادر نباشه که نگران نیست، کسی هم که نگران نباشه مادر نیست!» جادویی است این نوع دیالوگ نویسی.

درباره خود شیوا، هم دیالوگ های خوبی داشتم و هم سکانس های خوبی، سکانس دریا و غرق شدن شیدا(خواهرم) سخت ترین سکانسی بود که بازی کردم. سکانسی که با عکس شیدا درد و دل می کردم و سکانس بهشت زهرا و خاکسپاری هم سکانس هایی بود که من از جون براشون مایه گذاشتم چون تا مدت ها حالم خوب نبود و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم.

متین ستوده

حرف های متین ستوده از مطبوعات و مجازی

رابطه ات با مطبوعات و گفتگوهایی که بهت پیشنهاد می شه چطوریه؟ چون بهم ثابت کردی که دغدغه جلد را نداری؟

نه! واقعاً دغدغه جلد ندارم، وقتی شما عکس این فرشته های کوچک و زیبا را چاپ می کنید که پر از حس زیبای زندگی هستند من چرا بگم جلد؟ نه حالا حتی قبل تر از این هم دغدغه جلد را نداشتم چون اصلاً دغدغه دیده شدن را ندارم. من همه تلاشم را گذاشتم برای کاری که دوستش دارم تا اون کار و نقش را به بهترین شکل و به نحو احسن انجام بدم. ترس کوچکی از مطبوعات داشتم اما حالا نه، چون ازشون صداقت دیدم پس منم با صداقت باهاشون برخورد می کنم.

از شیوا سعادت چیزی در متین ستوده رسوخ کرده، برعکسش هم سوالم هست از متین ستوده چیزی در شیوا سعادت رسوخ کرده؟

در طول کار سعی کردم خیلی از شیوا یاد بگیرم، یه جاهایی شیوا از متین آموخت. شیوا سعادت بودن خیلی خوبه چون مبارزه کردن را در اون می بینی، چون باورش می کنی که توی این سن کم چطور با همه مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنه و روز به روزم صیقل می خوره و آب دیده می شه. اینکه چطور تلاش می کنه برای زندگی کردن درست! من شیوا را شبیه همون الماسی می دونم که در شرایطی سخت تبدیل می شه به گرانبهاترین جواهر دنیا! می فهمه که باید بپذیره که الان خودشه و خودش و یه تنهایی که قراره اون را تحمل کنه، نه خواهری هست و نه پدر و مادری. این حس زندگی شیوا برای من به شدت قابل ستایش بود. شیوا از مرگ نمی ترسه از تنهایی می ترسه به خاطر همین خدا کمکش می کنه و علی را سر راهش قرار می ده تا زندگی تازه ای را در کنار اون تجربه کنه!

متین ستوده

اما معلوم بود که شیوا تنها نمی مونه؟

آره به خاطر همینه که شیوا می گه «تنها هستم اما دیگه تنها نمی مونم». حرفت را کاملاً قبول دارم هم نکاتی از من در شیوا رسوخ کرده و هم از شیوا در متین به یادگار ماند. بعضی از نقش ها فقط یه نقش نیستند که تو اونها را بازی کنی و بری و بگی گذشت این هم یه نقش بود مثل بقیه نقش ها. من نزدیک به یک سال و خورده ای از روزی که اولین تلفن به من شد تا همین چند شبی که مانده به انتهای کار با شیوا زندگی کردم. با لبخندش لبخند زدم، با غمش غمگین شدم، با مریض شدنش تب کردم، من با شیوا بزرگ شدم! این را نمی توانم نادیده بگیرم. شیوا سهمی از من و زندگی من بود که راحت به دستم نرسید و راحت هم از دستم نمی ره

بهترین درسی که از زندگی گرفتی؟

هیچ کس به اندازه پدر و مادرم از خوشحالی من خوشحال نمی شه. این را به همه خوانندگان مجله می گم، چون دیگه منم شدم یه بخشی از «راه زندگی». مطمئن باش هیچ آدمی به اندازه پدر و مادرت از خوشحالی تو خوشحال نمی شن و به همون اندازه هم پدر و مادرت به اندازه غمگین بودن تو غصه نمی خورن، این را از متین ستوده همیشه به یادگار یه گوشه از قبلت بنویس.

متین ستوده

خودت متین ستوده را چطوری تعریف می کنی اون هم در زندگی شخصی اش؟

یه اردیبهشتی احساساتی و خالص که بی نهایت به خانواده ام وابسته ام، حیوانات را خیلی دوست دارم، گل و طبیعت را خیلی دوست دارم، خیلی بیش از حد حساسم اما بیشتر سعی می کنم که با منطقم جلو برم. جوری که احساساتم به منطقم غلبه نکنه. بچه ها را خیلی دوست دارم چون معتقدم فرشته هایی هستند که مهربونی و راستی در بند بند وجودشون خلاصه شده، عین آب زلالند و مثل بهار زیبا و خواستنی. هر جوری که نگاهشون کنی خودِ خودِ زندگی هستند.

متین ستوده

اگه قرار باشه متین ستوده فارغ از دنیای بازیگری کتاب زندگی اش را بنویسه درباره چی می نوشت، اسم کتاب را چی می ذاشت؟

امیدوارم که بابا حسین به این موضوع حسادت نکنه اما اگه بخوام کتابی بنویسم حتماً تقدیمش می کنم به مادرم و حتماً درباره او می نویسم و اسمش را می ذارم «هر چه که دارم برای مادرم». چون واقعاً هر چی که دارم و هر چی که ندارم به خاطر دعاهای مادرمه. اگه روزهای خوبی دارم به خاطر مهربونی اونه و اگه غم و غصه ای هم ندارم خدا را شکر باز هم به خاطر دعاهای اونه. پس حتماً درباره او و مهربونی هاش می نوشتم. وقتی همه چیزت را برای بچه هات می ذاری و همه وجودت را به خاطر بچه هایت فدا می کنی و خم به ابرو نمی یاری، هیچی ندارم بهت بگم که یک هزارم خوبی هات را جبران کنه جز اینکه بگم منو ببخش به خاطر همه مهربونی هات. دوستت دارم مامان مژگان خوبم.

متین ستوده

    این برام خیلی با ارزشه. از همه و تک تک تون را با همه چیزهای خوبی که در کنارتون هست می سپارم به خدای بزرگ که همه دارایی هر آدمی است. راه زندگی تون مثل خورشید گرم و روشن.

کارنامه هنری متین ستوده

متین ستوده در تلویزیون

        1370–1374این خانه دور استمسعود رسام

        1388عملیات 125محمدرضا آهنج

        1389–1390سه دونگ، سه دونگشاهد احمدلو

        1391زمانهحسن فتحی

        1392یادآوریحجت قاسم زاده اصل

        1392پروانهجلیل سامان

        1393میکائیلسیروس مقدم

        1393فاختهمحمودمعظمی

        1394غیرعلنیمهرداد خوشبخت

        1395لیسانسه هاسروش صحت

        1395در قصه ها زندگی می کنندداود بیدل

        1396لیسانسه ها 2سروش صحت

        1396گلنازمحمود معظمی

        1397سر دلبرانمحمد حسین لطیفی

        -چمدانخسرو ملکان

متین ستوده در سینما

        زرد (مصطفی تقی زاده1395)

        نرگس مست (جلال الدین دری1395)

        خانه دیگری (بهنوش صادقی1394)

        ترمینال غرب (قربانعلی طاهر فر1396)