این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد.
نگاهی به قسمت اول سریال زخم کاری 3/همه چیز فدای وحدت دراماتیک+بررسی عملکرد بازیگران
بررسی قسمت اول سریال زخم کاری 3 را ملاحظه نمایید.
قسمت اول سریال زخم کاری 3 از فیلیمو پخش شد. در نگاه اول آنچه که بیش از هر چیز به چشم میآید کیفیت بالای سریال نسبت به فصل دوم آن است که نوید یک سریال خوب و پر چالش را میدهد. در این مطلب میخواهیم از چند وجه کیفیت سریال در قسمت اول فصل سوم را بررسی کنیم.
مورد اول: کارگردانی
محمدحسین مهدویان با همین قسمت اول سریال زخم کاری ۳ نشان داد در کنار هوش و ذوق در کارگردانی شجاعت آن را دارد تا برای رسیدن به هدف بهتر از خودنمایی در کارگردانی حذر کند. قسمت اول سریال در فصل سوم آنقدر خوش ریتم و پر اتفاق است که میتوان حدس زد مهدویان برای رسیدن به این ریتم حتی قید بسیاری از سکانسها و پلانهای ضبط شدهاش را زده تا به یک وحدت دراماتیک در اثر برسد. همین هم موجب شده تا اولین نمای سریال با حضور پرقدرت مالک آغاز شود که انگیزههای درونیاش برای گرفتن انتقام از تمامی اجزای صورتش هویدا باشد. کارگردان با درک حساسیت موضوع داستان و با تکیه بر تراژدی ریچارد سوم و نمایشنامه شاه لیر اثر شکسپیر تلاش میکند از تمامی ظرفیتهایی که در دو فصل قبل کاشته است برداشت مناسب کند و در کشمکش میان شخصیتها عنصر مهم رستگاری در شخصیت اصلی را پیگیری کند. حالا بهتر میتوان دلیل و منطق ساخت فصل دوم این سریال را درک کرد چرا که کارگردان برای پرواز بهتر به سوی اتفاق مهمتر نیازمند یک دورخیز مناسب بود و پردازش شخصیتها در فصل دوم به شکلگیری التهابات در درام فصل سوم کمک کرده است.
مورد دوم: آنالیز بازیگران
جواد عزتی | مالک مالکی
مالک درست همان قهرمانی است که فیلمساز با صبوری و ریسک بسیار بالا در فصل دوم پشت پرده بازی نگه داشت تا آس خود را در انتهای همان فصل رو کند و زمین بازی را در فصل سوم به نفع او چیدمان کند. چیدمان شخصیتها و رودرویی کاراکترها با مالک در فصل سوم نقطه عطف ایستادن آنها ما بین حق و باطل است. مالک حالا با از دست دادن پسرش میثم و از بین رفتن تمامی آرزوهایش تبدیل به مردی زخم خورده و ساکت شده است که تنها انتقام میتواند او را آرام کند. او دیگر مثل سابق حرص مال دنیا را نمیخورد و دیگر به مال اندوزی برای زندگی بهتر فکر نمیکند. او حالا هر آنچه که دارد در یک آرامگاه خانوادگی خوابیده است و این چیزی است که نمیگذارد مالک آن آدم سابق باشد که حریص به مال دنیا است و برای به دست آوردنش هر کاری میکند.
رعنا آزادیور | سمیرا
حالا زن قدرتمند دو فصل گذشته تبدیل به یک بیمار روانی شده است که در مرحله فروپاشی روحی است و با آمدن مجدد مالک دیگر انگیزهای برای بقا ندارد چون میداند زور انتقام از زور نیرنگهای او بیشتر است و حتما در مصاف مالک با ریزآبادیها و طلوعی او همچون چرخدندههای یک ماشین له خواهد شد. فصل خودکشی سمیرا و رویارویی او با طلوعی نشان از یک زن آشفته و مریض را دارد که دیگر هیچ چیزی او را برای آنکه بتواند باز هم شیطان درونش را زنده کند وجود ندارد.
کامبیز دیرباز | طلوعی
طلوعی رواداری و صبوری را برای رسیدن به اهدافش خوب تمرین کرده است. او میخواهد در جمع گرگها بزرگی کند و به خاطر آنکه دستش زیر ساتور مالک است سعی میکند روی مهربان و آرام و عاقل را به مالک نشان دهد. شاید اگر پول نروژیها دست مالک نبود طلوعی طور دیگری رفتار میکرد.
الهه حصاری | کیمیا
کیمیا نماد عذاب وجدان شخصیتهایی است که از گذشته و کرده خود پشیمان هستند و سعی میکند با کمک کردن به مالک کمی از رنج او بکاهد. این میزان از همدردی و همراهی کیمیا برای آنکه مالک را به زندگی اصلی برگرداند نشانی از وجدان بیدار زنی است که در گذشته تلاش میکرد از زنانگی خود برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. کار عبث و آلودهای که سمیرا هنوز هم ریسمانی جز چنگ زدن به آن ندارد.
الناز ملک | سیما
سیما خودش را در مقابل فساد و جنایت طلوعی و ریزآبادیها یک بازنده بزرگ میداند. او درست یک قدمی جایی ایستاده است که سمیرا درون آن غوطه ور است. سیما اما فرق اساسی با سمیرا دارد و آن هم اینکه دستش به خون کسی آلوده نشده و هنوز میتواند طرف حق و حقیقت بایستد. با این منطق اگر سیما از افسردگی ناشی از مرگ همسر و فرزندان همسرش خارج شود میتواند به بمب متحرک انتقام تبدیل شود که ایستادنش در کنار مالک خیلی از معادلات را بر هم میزند.
مهراوه شریفینیا | پانتهآ
پانتهآ تنها زن داستان است که همه چیز برایش تازگی دارد. او کیلومتر صفر جادهای است که بقیه زنان داستان در کیلومتر ۲۰۰ آن قرار دارند. پانتهآ حریص است و سعی میکند میراث دایی و داییزادهها را زنده کرده و پای بدخواهان را از شرکت ریزآبادی کوتاه کند. او به قول مالک آنقدر احمق است که گمان میکند میتواند با آوردن سرمایه اندک بینیاز از حضور دیگر شرکا شود و این میزان خامی و تلاش برای ایستادن در قله قدرت امکان دارد او را به قعر چاهی ببرد که دیگر وارثان خانواده ریزآبادی رفتند.
ارسال نظر