رنج هایی که پشت خنداندن انسان ها تا دم مرگ پنهان ماند / ادای دین به باستر کیتون کمدینی که هیچگاه صدایش را نشنیدیم

به گزارش رکنا، به بهانه ادای دین به باستر کیتون و یادی از فیلم خارق العاده "ژنرال":

اگر کسی در مراسم درگذشت من گریه کند، دیگر با او صحبت نخواهم کرد." (استن لورل)

***

باستر کیتون (1966-1895) بازیگر و کارگردان آمریکایی، یکی از معروفترین کمدین های تاریخ سینما است. او در خردسالی همراه مادر و پدرش، وودویل های کوتاهی اجرا کرد و مانند چارلی چاپلین از وودویل (پی نوشت 1) کار خود را آغاز نمود و سرانجام در حدود سال 1920 وارد عرصه سینما شد.

اکثر فیلم های او را می توان کمدی اسلپ استیک(Slepstick) بحساب آورد. سبک نمایش اسلپ استیک یا مک سنت (مبتکر کمدی اسلپ استیک یا بزن و بکوب و پایه گذار استودیوی کی استون) که در آن تحرک بدنی، جنب و جوش و زدوخورد همراه با مسخره بازی و دلقک بازی خصوصیات اصلی بازیگران است را نیز می توان از ویژگی های بازیگرانی چون کیتون، چارلی چاپلین، هارولد لوید (پی نوشت 2) و لورل و هاردی دانست.

در میان عناصر فیلم های صامت (عصر پرده نقره ای) و تأثیر عنصرهای تصویری و در آن میان میزانسن، زبان بدن نقش بسزایی دارد. بطوریکه مهمترین ابزار ارتباطی بازیگر با تماشاگر برای انتقال هرآنچه نمی تواند به زبان آورد، است. حالت های بدن (خصوصا صورت)، ادا و اطوارها، جنب و جوش ها، زمین خوردن ها،،... جملگی اندیشه و احساسات و عواطف بازیگران را به نمایش می گذارد. در مورد کمدین هایی چون باستر کیتون علاوه بر ویژگی های فوق، چهره بی حالت، سرد و "سنگی" از خصوصیات منحصر به فرد او می باشد. همچنین نوع و طراحی لباس و چهره آرایی کمدین های فیلم های صامت، در پی ریزی نقش آنها اهمیت داشته است.

به گفته چارلی چاپلین: "من هیچ ایده‌ای درباره چهره پردازی و لباسم نداشتم. لباسی را که در فیلم اول داشتم، دوست نداشتم. در راه لباس‌خانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفش‌های بزرگ و کلاهی خاص. می‌خواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمی‌دانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؛ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که می‌خواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمی‌دانستم چه شخصیتی باید داشته‌باشم، اما زمانی که لباس‌ها را پوشیدم، خودِ لباس‌ها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم، آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه می‌رفتم، کاملاً متولد شده‌بود."

کیتون با بدن نرم و منعطف خود همراه با جسارت مثال زدنی اش، همواره در موقعیت های متفاوتی نقش آفرینی کرد. علاوه بر ویژگی های ظاهری و بدنی اش،او در فیلم هایش برای اولین بار از ترفندهای بدیعی چون گرفتن جلوی لنز دوربین با دستی خارج از کادر، در فیلم "یک هفته" در نمای استحمام زن (که گفته شده یکی از اولین و بهترین خودسانسوری های سینماست که توانسته سانسور در فیلم های آن زمان هالیوود را به سخره بگیرد.) و نشان دادن رابطه بی سرانجام دو زوج در فیلم"هفت شانس" با تغییر فصل، استفاده کرده است. یا در فیلم "ژنرال" زمانیکه کیتون زیر میز پنهان شده و یک شمالی با سیگار پارچه روی میز را سوراخ می کند، می بینیم که معشوقه اش وارد می شود و کیتون او را از سوراخ پارچه (مانند قاب عکسی که به لوکوموتیو آویزان است) می بیند. با اینکه کمدی بیشتر جنبه سرگرمی و تفریح و فره بخشی دارد، اما در عین حال می تواند واجد نقدهای اجتماعی یا سیاسی درغالب طنز باشد. بطور مثال در فیلم "ژنرال" ماهیت جنگ بارها و بارها با بازی کیتون به سخره گرفته شده است.

 در مجموع زندگی این کمدین ها مملو از درد و رنج و فقر همراه با تنهایی و انزوا گذشته است و در طول زندگی شخصی شان سختی های زیادی متحمل شده اند. رنجی که در پشت استعداد و تلاش شگفت انگیزشان در خنداندن انسان ها (تا دم مرگ)، پنهان ماند.

                                                                         ***

پی نوشت 1: وودویل (Vaudeville)، نوعی برنامه نمایشی سرگرم کننده بود که برنامه های متنوعی چون کنسرت، تئاتر ، شعبده بازی، تردستی و چشم بندی، آکروبات، رقص،  و... در آن اجرا می شد. ریشه آن را می توان در گروتسک(Grotesque) یا همان طنز سیاه و بورلسک(Burlesque) سرگرمی های تئاترگونه یا واریته دانست.. این نوع برنامه  نمایشی  پس از اختراع صنعت سینما وارد سینما شد و بطوری با فیلم روبن مامولیان(کارگردان ارمنی- آمریکایی سینما و تئاتر 1987-1897) با نام "کف زدن" (1929)  به نقطه افول رسید.

پی نوشت 2:  هارولد لوید(1971-1893) که در فیلم (Safety Last) از عقربه ساعتی بزرگ آویزان می شود و یکی از معروف ترین صحنه های تاریخ سینما را رقم می زند.

*سمیه باغی